دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۱۱ - ۱۸ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۴۳۵۴
جرم و جنایت

گفت‌وگو با قاتل مرد دلارفروش

دلارفروشان را با بی‌سیم سرکیسه می‌کردم

اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت,قاتل مرد دلار فروش
در نخستین برگ پرونده‌ای جنایی در پلیس آگاهی تهران نوشته شده: حمید، ۳۶ ساله، فوق‌دیپلم، جرم: سرقت مسلحانه و قتل عمد. او در پوشش مامور پلیس، دلارفروش‌ها را سوار ماشینش می‌کرد و پول‌هایشان را می‌دزدید.

آخرین سرقت او اما با تیراندازی و قتل مرد دلارفروش پایان یافت. می‌گوید: مقتول ۶ میلیون تومان دلار داشت. آنها را در یک کیسه گذاشته بود. وقتی فهمید مامور نیستم، چاقویش را درآورد. سلاحم را از زیر پایم برداشتم تا با نشان دادن آن، تسلیمش کنم. دنبال راهی می‌گشتم که او را از ماشین پیاده کنم اما با مشت، ضربه‌ای به صورتم زد. ناگهان صدای تیر شنیدم. نمی‌دانم تیرها به کجای مقتول اصابت کرد. او ناگهان بی‌حال شد و روی صندلی افتاد.

 

حمید با شلیک پنج گلوله، دلارفروش را کشت و با تهدید به خودکشی و تیراندازی به سمت ماموران گریخت تا این که چند روز بعد، با مقاومت زیاد در خانه‌اش دستگیر شد. او در گفت‌وگو با برنامه رادیویی یک پرونده، یک روایت رادیو جوان، جزئیات بیشتری از زندگی خود و نقشه پنج فقره سرقتش بازگو کرده است.

 

قبل از دستگیری چه شغلی داشتی؟

با پرایدم مسافرکشی می‌کردم. البته در ۱۵ سال اخیر، شغل‌های زیادی را آزمایش کردم، اما بدشانسی آوردم. شاید یکی از دلایلش، محروم بودن من از خانواده باشد.

 

چند سال داری؟ میزان تحصیلاتت چقدر است؟

۳۶ ساله هستم و فوق‌دیپلم دارم.

 

خانه‌ات کجاست؟

در یکی از محله‌های قزوین. از آنجا با ماشین به کرج می‌آمدم و در مسیر فردیس و کمالشهر مسافرکشی می‌کردم تا هزینه‌های اجاره خانه و زندگی‌ام را جور کنم. البته قبل از آن چند ماه در ماشین خوابیدم.

 

روز حادثه، ششم فروردین امسال هم برای مسافرکشی به تهران آمده بودی؟

نه، آن روز، پنجمین بار بود که برای سرقت به تهران می‌آمدم. البته نمی‌خواستم به کسی آسیب بزنم.

 

تو در این سرقت مرتکب قتل شدی. با نقشه قبلی مقتول را انتخاب کردی؟

نه، آن موقع خیابان‌ها خلوت بود. رفتم میدان فردوسی. مقتول کنار خیابان ایستاده بود. بی‌سیم خودم را نشانش دادم و به این بهانه که مامور پلیس هستم، او را سوار پرایدم کردم. گفتم در روزهای اخیر، درگیری‌هایی بین دلارفروش‌ها و مشتری‌ها رخ داده و چند نفر مضروب شده‌اند. باید به سوال‌هایم در این رابطه جواب بدهی.

 

یعنی بازجویی می‌کردی؟

بیشتر او حرف می‌زد. سعی داشت ثابت کند نقشی در درگیری‌ها نداشته است. چند دقیقه بعد به تالار وحدت رسیدیم. گواهینامه‌اش را خواستم. گفتم باید اموالت را هم صورت جلسه کنم و بعد با هم به اداره پلیس برویم، اما متوجه تناقض حرف‌هایم شد و کارت شناسایی‌ام را خواست.

 

فهمید مامور نیستی؟

بله، می‌خواستم از ماشین پیاده‌اش کنم، اما کار به درگیری فیزیکی و تیراندازی کشید.

 

در سرقت‌های قبلی هم با مالباخته‌ها درگیر شده بودی؟

نه، در چهار فقره قبلی روشم این بود که پس از سوار کردن دلارفروش‌ها، پولشان را به بهانه صورت جلسه کردن می‌گرفتم و بعد به نزدیکی اداره آگاهی می‌رفتم. آنها را پیاده می‌کردم و می‌گفتم، خودتان به اداره بروید تا من ماشین را پارک کنم و بیایم. وقتی پیاده می‌شدند، فرار می‌کردم.

 

درگیری شما با مقتول چطور به شلیک گلوله منجر شد؟

مقتول شش میلیون تومان دلار داشت. آنها را در یک کیسه گذاشته بود. وقتی فهمید مامور نیستم، چاقویش را درآورد. ترسیدم. سلاحم را از زیر پایم برداشتم تا با نشان دادن آن، تسلیمش کنم. دنبال راهی می‌گشتم که او را از ماشین پیاده کنم اما با مشت، ضربه‌ای به صورتم زد. یکدفعه دیدم لوله تفنگ به سمت صورتم است. ناگهان گلوله‌ای از آن شلیک شد و به بازوی خودم خورد.

 

کار با اسلحه را در سربازی یاد گرفته بودی؟

من از کودکی به اسلحه علاقه داشتم.

 

چطور شد که گلوله‌های بعدی به مقتول خورد؟

مقتول با لگد به صورت من و شیشه جلو ضربه می‌زد. با هم درگیر بودیم که ناگهان صدای تیر شنیدم. اصلا نمی‌دانم تیرها به کجای مقتول اصابت کرد. او ناگهان بی‌حال شد و روی صندلی دراز کشید. لباس خودم هم خونی شده بود. می‌خواستم او را به بیمارستان برسانم که ماشین راهنمایی و رانندگی سر رسید.

 

ماموران به شما دستور ایست دادند؟

مدام بوق می‌زدند و آژیر می‌کشیدند. داشتم فرار می‌کردم که مقتول دستش را به فرمان گرفت و باعث شد، تعادل ماشین را از دست بدهم و با چند دستگاه خودروی دیگر تصادف کنم.

 

وقتی ماشین متوقف شد، با مامورها درگیر شدی؟

تیغ کاتر را از داخل داشبورد ماشین برداشتم و با آن دست و گلویم را بریدم. افسر فریاد زد داری چه کار می‌کنی؟ کسی با تو کاری ندارد... اسلحه دومم را درآوردم. گفتم پس راه را باز کنید، فرار کنم. آنها هم ماشینشان را جابه‌جا کردند و من متواری شدم.

 

براساس محتویات پرونده، پنج گلوله به مقتول زدی و حداقل سه گلوله به سمت ماموران شلیک کردی. زخم‌هایی که با کاتر ایجاد کردی هم جدی نبوده.

قصدم فقط فرار کردن از دست پلیس بود. نمی‌دانم چند گلوله شلیک کرده ام. تیغ کاتر هم زنگ زده بود. برای همین زخم عمیقی ایجاد نکرد.

 

بعد از فرار به کجا رفتی؟

به خانه‌ام در کرج.

 

نگران نبودی بلایی سر دلارفروش آمده باشد؟

چرا، اما آن موقع هنوز نمی‌دانستم قاتل شده‌ام. تمام بدنم می‌لرزید.

 

سعی نکردی از سرنوشت مقتول باخبر شوی؟

بارها سایت پلیس را چک کردم. من خودم را معرفی نکردم، اما فرار هم نکردم.

 

مقتول چند سال داشت؟ متاهل بود؟

۴۵ ساله بود. متاهل نبود وگرنه فشار بیشتری به من می‌آمد.

 

سرقت‌ها را از دو سال و نیم پیش شروع کردی، یعنی از همان موقع که در ماشینت، کنار خیابان می‌خوابیدی. پدر و برادرت آدرس تو را نداشتند. فکر می‌کردی با مشخص نبودن آدرست، کسی نمی‌تواند دستگیرت کند؟

نه، مطمئن بودم اگر پلیس بخواهد، می‌تواند پیدایم کند.

 

به مواد مخدر اعتیاد داری؟

نه.

 

اگر آزاد شوی، چه کار می‌کنی؟

دعا کنید این اتفاق بیفتد. من در این ۳۶ سال هیچ روز خوشی نداشتم. در زندگی، هیچ فرصتی به من داده نشد. هیچ وقت کسی نگفت، تو فلان استعداد را داری و می‌توانی در این مسیر از آن استفاده کنی. حتی وقتی با کلی اشتیاق، شبانه درس خواندم و فوق‌دیپلمم را گرفتم، کسی استعدادم را کشف نکرد. امیدوارم فرصت دوباره‌ای به من داده شود. من با تمام قلبم متاسفم.

 

نقش وسواس فکری در وقوع جرم

هومن نامور/روان‌شناس: افرادی که وسواس فکری دارند، تنش و اضطراب خود را به شکل‌های مختلف تخلیه می‌کنند. در مورد متهم پرونده ما، این کار با حرف زدن اتفاق می‌افتد. او در صحبت‌هایش، پرش‌های فکری زیادی دارد و به جزئیات غیرلازم ماجرا می‌پردازد. البته این موضوع، ربطی به جایگاه حال حاضر او به عنوان یک مجرم ندارد، بلکه اگر به عنوان یک فروشنده هم روبه روی ما می‌نشست باز هم احتمال قوی وجود داشت که دقایق طولانی درباره مساله‌ای که ارتباطی به ماجرای اصلی ندارد، حرف بزند. او از هر چیزی مانند سلاح گرم دو عدد همراه خود داشت، برای این که می‌خواست همه چیز محکم باشد. افرادی که وسواس فکری دارند مدام موضوعات مختلف را در ذهن خود مرور و سعی می‌کنند به همان شکل عمل کنند. برای همین است که وقتی درباره‌اش حرف می‌زنند، نوعی احساس رضایت به آنها دست می‌دهد. ضمن این که خودشان را باهوش‌تر و مسلط‌تر از همه به ماجرا احساس می‌کنند. متهم پرونده ما، از فقر به عنوان انگیزه اصلی سرقت‌هایش نام برده در حالی که موضوع کاملا در اختلال شخصیتی ـ وسواسی نهفته است.

 

افرادی که دچار این مشکل هستند، تصور می‌کنند تمام رفتارشان درست است و اشتباهی انجام ندادند. آنها روی هیجانات خود کنترلی ندارند و احساساتی هستند‌. بنابراین نیاز است تا تحت درمان قرار بگیرند. آنها باید متوجه شوند نباید برای اتفاقات مختلف زندگی دنبال مقصر بگردند، بلکه باید سهم و نقش خود را در به وجود آمدن مشکلات پیدا کنند.

 

 

jamejamonline.ir
  • 15
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
ویژه سرپوش