دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۰۳ - ۰۶ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۰۴۹۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با پوریا پورسرخ، بازیگر مرز خوشبختی

حسرت کیان ایرانی به دلم مانده

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,پوریا پورسرخ
وقتی سر صحنه مجموعه تلویزیونی «مرز خوشبختی» حاضر شدم، با توجه به این‌که لوکیشن خیابانی بود؛ به دعوت پوریا پورسرخ که در این سریال نوروزی نقش حمید، شاگرد طلافروش را بازی می‌کند، برای گفت‌وگو به یک رستوران کوچک رفتیم.

مسلما مخاطبان چهره این بازیگر را بارها از پشت قاب شیشه‌ای تلویزیون دیده‌اند، اما شاید شناختی کافی نسبت به شخصیت او نداشته باشند؛ اما کافی است یک ساعت کنار پورسرخ بنشینید تا متوجه مرام و معرفتش شوید. او به حدی مهربان و لوطی مسلک است که با خوردن هر لقمه غذا به شیشه رستوران می‌زد و از عوامل پشت صحنه دعوت می‌کرد داخل بیایند و حتی اگر شده یک لقمه از غذای او را بخورند.

 

ماحصل گفت‌وگوی ما را با پوریا پورسرخ در ذیل می‌خوانید و البته تلاش کردیم ادبیات خاص خودش در طول مصاحبه حفظ شود. یکی از تکیه کلام‌های این بازیگر استفاده از واژه روراست است!

 

شما قبلا با حسین سهیلی‌زاده کارگردان مجموعه مرز خوشبختی در سریال دختران حوا همکاری داشتید. علاقه‌مند به همکاری دوباره با این کارگردان بودید یا نقشی را که به شما واگذار شده بود، دوست داشتید؟

روراست در وهله اول کار با سهیلی‌زاده مهم بود. من قبلا با او کار کرده بودم. صادقانه بگویم او یکی از آدم‌های شریف است. هم سالم است و هم این‌که پشت صحنه خیلی خوبی دارد. کار ما در مجموعه مرز خوشبختی فوق‌العاده سخت است. مسلما کار را که ببینید متوجه می‌شوید، چون اکثر لوکیشن‌های این مجموعه خارجی است، آن هم در زمستان. البته برای دوستانی که به شکل تخصصی شناختی از فیلم و سریال ندارند، این را توضیح می‌دهم. منظور از لوکیشن خارجی، یعنی خیابان، دشت و... .

مجموعه مرز خوشبختی یکی از سخت‌ترین کارهایی بود که در زندگی‌ام داشتم. در این سه ماه و اندی که سر ضبط بودیم در مجموع ده روز هم آف (استراحت) نداشتم. سهیلی‌زاده از آن دست کارگردانان تکنیکی است و تکنیک را خیلی خوب می‌شناسد. روراست خیلی از او یاد گرفتم و حتی دزدیدم!

 

همه چیز این سریال درست و درمان پیش رفته است. کار با سهیلی‌زاده سختی‌ها را می‌پوشاند. از طرف دیگر در دو کار اخیر تلویزیونی‌ام کیمیا و برادر به کارگردانی جواد افشار نقش منفی بازی کرده بودم. دلم نمی‌خواست پشت سر هم نقش منفی بازی کنم، چون روی قضاوت مردم یک کم تاثیر می‌گذارد. همین مزید بر علت شد که در مجموعه مرز خوشبختی بازی کنم. امیدوارم خروجی‌اش همانی شود که مردم دوستش دارند.

 

درباره نقشتان بگویید که در این مجموعه مخاطبان قرار است کدام پوریا پورسرخ را ببینند؟

اتفاقا از آن نقش‌هایی است که برخی از رفتارهایش به شخصیت واقعی خودم خیلی نزدیک‌تر است. البته حمید یکسری مسائلی دارد که من ندارم؛ مثلا دزدی می‌کند، ولی من دزدی نمی‌کنم! البته نمی‌دانم اگر یک شب گرسنه بخوابم این کار را انجام می‌دهم یا نه!

نقش حمید مصداق خیلی از جوانان ایرانی این دوره است. جوانانی که با نگاه به اطرافشان به خودشان می‌گویند چرا آدم‌هایی هستند که به خاطر موقعیت و رانت ویژه‌ای که دارند، دستشان در جیب بغلی است؛ یعنی در جیب مردم، ولی هیچ‌کس هم کاری به کار آنها ندارد! آن وقت با خودشان می‌گویند پس آینده من در این بازار چه می‌شود؟ به همین دلیل همان جوان تصمیم می‌گیرد از راه نادرست زندگی خودش را به سر و سامان برساند. البته خانم، من به یک چیزی خیلی معتقدم؛ به نظرم کسی که لقمه پدر و مادرش را خورده باشد، نمی‌تواند این کار را کند. متاسفانه مسائلی مانند اختلاس‌ها باعث شده مردم به جامعه اطرافشان بی‌اعتماد شوند و فکر می‌کنند جنگی است که در آن عقب مانده‌اند. حمید مصداق این آدم‌هاست که با خودش می‌گوید همه می‌زنند و هیچ اتفاقی برایشان نمی‌افتد. خب پس چرا من این کار را نکنم.

 

با توجه به این‌که زبان این مجموعه طنز است، آیا شخصیت حمید هم رگه‌هایی از طنز دارد؟

بیشتر کارهایی که کرده‌ام طنز موقعیت است، اما وقتی توی زمین می‌روید، می‌بینید این‌گونه نیست؛ چراکه تماشاچی ما آن‌قدر عمیق نگاه نمی‌کند و حوصله برای کار نمی‌گذارد، ولی مجموعه مرز خوشبختی طنز موقعیت است. درباره شخصیت خودم هم باید بگویم که به درخواست کارگردان یا خودم صحنه را جذاب کردیم تا برای مخاطبان جذاب باشد.

مرز خوشبختی جزو کارهایی است که مدعی نیست. از سوی دیگر، من مثل فوتبالیستی هستم که در تیم دیگری بازی می‌کند، اما دلش با تیم قبلی‌اش هم هست. من سیروس مقدم و محسن تنابنده را خیلی دوست دارم، حتی با این دو دوست مسافرت هم رفته‌ام. هر کاری را که از آنها پخش می‌شود، حتی اگر ایران هم نباشم حتما دانلود می‌کنم و می‌بینم. سریال آنها هم قرار است نوروز پخش شود. برایشان آرزوی موفقیت می‌کنم، حتی کمی هم هیجان‌زده هستم. ما هم به اندازه خودمان حتما مخاطب خواهیم داشت.

 

پخش نوروزی مرز خوشبختی تاثیری در انتخاب شما برای بازی در این سریال داشت؟

نه، ابدا. بیشترین چیزی که در انتخابم تاثیر داشت، حضور سهیلی‌زاده بود به عنوان کارگردان.

 

رقابت بین سریال شما و سریال سیروس مقدم برایتان چقدر هیجان‌انگیز است؟

هیجان‌زده هستم. خوشحالم یک کار خوب از سیروس مقدم و محسن تنابنده پخش می‌شود. ما هم یک کار خوب داریم. جنس و نوع کارها با هم فرق دارد.

 

پس نوروز امسال پوریا پورسرخ را در یک نقش متفاوت می‌بینیم؟

نه، اصلا متفاوت و متمایز نیست. از نظر من نقش، نقش است. متفاوت چی هست؟!

 

منظورم نسبت به نقش‌های قبلی‌تان است.

من نسبت به کلمه نقش متفاوت گارد دارم. هر نقش تفاوت‌هایی دارد. حال برخی نقش‌ها نزدیک به هم هستند.

 

با توجه به این‌که نقش‌های مختلفی را در سینما و تلویزیون تجربه کرده‌اید، آیا مخاطب تلویزیون و سینما برایتان تفاوت دارد؟

به نظرم دوربین‌ها با هم فرق ندارند. ممکن است پروانه ساخت‌ها متفاوت باشد، اما نباید بگویم این خوب است و آن بد. برخی از سوءمدیریت‌ها باعث می‌شود که تعدادی از بازیگران تلویزیون از عرصه سینما حذف شوند و به نوعی انگ تلویزیونی بودن به آنها زده می‌شود. برای مثال شنیده می‌شود با وجود این‌که برخی از پروژه‌های تلویزیونی به بازیگران بدهکار هستند، اما برخی از برنامه‌های سال تحویل شبکه‌های تلویزیونی از بازیگران سینما دعوت به عمل می‌آورند و دستمزدهای آنچنانی به آنها پرداخت می‌کنند. نمی‌دانم این خبرها تا چه حد صحت دارد. جای تعجب داشت که در برنامه‌های تحویل سال ۹۵ از بازیگران سریال کیمیا دعوت نشد. بازیگران فعال در حوزه تلویزیون به نوعی مرغ عزا و عروسی شده‌اند؛ هم پیشنهادهای سینمایی را از دست می‌دهیم و هم در تلویزیون آنچنان که باید و شاید به ما توجه نمی‌شود.

 

برخی بازیگران معتقدند که با یک فیلمنامه ضعیف می‌توانند نقش خودشان را بخوبی در بیاورند. شما در این دسته قرار می‌گیرید یا نه؟

زمانی اشتباه می‌کردم و تصورم این بود نقش برای من خیلی تاثیرگذار است، اما بعدها فهمیدم اگر با یک کارگردان خوب کار کنم، حتی اگر فیلمنامه ضعیف باشد و نقش روی کاغذ جاندار نباشد، می‌توان آن را خیلی خوب درآورد. من خیلی شکل ظرف کارگردان می‌شوم و به حرف او گوش می‌دهم. مثلا در «آناهیتا» همانی می‌شوم که حمیدنژاد از من می‌خواهد یا در کار سهیلی‌زاده، شهبازی، لطیفی و... همان شکلی می‌شوم که انتظار دارند. اصولا به تالیف در بازیگری اعتقاد ندارم. البته برای حرف بزرگ‌ترها احترام زیادی قائل هستم و احترامشان برای ما واجب است، اما من نظر خودم را می‌گویم. با کارگردان خوب، کارم خوب بوده و با کارگردان ضعیف، خوب نبودم. البته خیلی از بازیگران قوی هستند و در کار ضعیف خودشان را مثل مروارید نشان می‌دهند.

 

یعنی کارگردان ضعیف باشد، بازی شما هم ضعیف خواهد بود؟

دست خودم نیست، چون شکل خواسته‌های کارگردان می‌شوم. وقتی کارگردان نقش را ضعیف می‌بیند، من هم به شکل خواسته او می‌شوم.

 

آیا بین نقش‌هایی که تا به امروز دیده‌اید، شخصیتی بوده که دوست ‌داشتید شما ایفاگرش بودید و به نوعی حسرتش به دلتان مانده باشد؟

توی سینما یا تلویزیون!

 

تلویزیون.

کیان ایرانی را در مختارنامه خیلی دوست داشتم. من نقش‌های تاریخی را خیلی دوست دارم و این ژانر برایم خیلی جذاب است. نقشم را در رستاخیز خیلی دوست داشتم. البته در تلویزیون هم پیشنهاد بازی در سریال‌های تاریخی را داشتم، ولی روراست نقش‌ها را دوست نداشتم یا این‌که احساس کردم برای من مناسب نیست.

 

فاطمه عودباشی 

 

 

jamejamonline.ir
  • 12
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
کاظم نوربخش بیوگرافی کاظم نوربخش بازیگر کمدین ایرانی

تاریخ تولد: ۱ مهر ۱۳۵۵

محل تولد: بیجار، کردستان، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۰ تاکنون

تحصیلات: دیپلم انسانی

ادامه
جیمی ولز بیوگرافی جیمی ولز نابغه پشت ویکی پدیا

تاریخ تولد: ۷ اوت ۱۹۶۶

محل تولد: هانتسویل، آلاباما، ایالات متحده آمریکا

ملیت: آمریکایی، بریتانیایی

حرفه: موسس بنیاد ویکی مدیا

ثروت: ۱/۵ میلیون دلار

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش