دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳
۱۸:۴۶ - ۲۵ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۶۲۹۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

واکنش خبرنگاری که مورد اهانت یک بازیگر قرار گرفت

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدصالح حجت‌الاسلامی
«فردی از راه رسید و در مورد جلسه‌ای رو به اتمام که اتفاقا مملو از سوال و پاسخ بوده، انتقاد و پرسشگران را به بی‌سوادی و سطحی بودن متهم کرد! فردی از راه رسید که رفتار اشتباه تعدادی از هم صنفانش را بی‌مهابا و با خودخواهی تمام تکرار کرد!»

به گزارش ایسنا، در نشست خبری روز چهارشنبه (۲۴ خرداد) عوامل سریال «زیر پای مادر»، بهنار جعفری بازیگر این سریال یک ساعت پس از آغاز نشست با تاخیر به گروه پیوست، او پس از صحبت کوتاهی درباره‌ی نقش‌اش به دنبال پرسش یکی از خبرنگاران حاضر در سالن، شروع به استفاده از الفاظ توهین‌آمیزی خطاب به اهالی رسانه کرد که پس از اعتراض خبرنگاران و همچنین برخی عوامل سریال، در نهایت نشست را ترک کرد.

 

با ناتمام ماندن کنفرانس خبری سریال رمضانی «زیر پای مادر»، برخی عوامل این سریال بخاطر رفتار همکار خود از خبرنگاران عذرخواهی کردند.

 

محمدصالح حجت‌الاسلامی، خبرنگاری که پس از مطرح کردن پرسش او این اتفاق افتاد، در یادداشتی در این‌باره نوشت:

«به اقتضای شغلم به نشست خبری یکی از سریال‌های محبوب این ایام سیمای جمهوری اسلامی دعوت شدم.

 

به رغم لزوم حضور در یک مراسم افطاری خانوادگی، برای ادای دین به این اثر و انجام وظیفه برای رسانه‌ام و مخاطبانش و به احترام عوامل خالق این اثر، در نشست حضور یافتم.

 

گرچه شرایط برگزاری نشست مطلوب نبود و با تاخیر زیادی شروع شد، اما برخورد صمیمانه و به دور از تفرعن زینب تقوایی و بهرنگ توفیقی و توضیح دلیل موجه تاخیرشان کافی بود تا ما هم با درک حرفه‌ای از شرایط کار، سعی کنیم تا سوالاتی را به فراخور و به نوبت از ایشان بپرسیم.

 

زمان می‌گذشت و سوالات یکی پس از دیگری طرح می‌شد و تقریباً به پایان نشست نزدیک شده بودیم که علیرضا آرای عزیز طرح مساله‌ای کرد که شاید می‌توانست مبحث پایانی جلسه هم باشد. او به انتقاد از توهین به جای نقدی که متاسفانه در فضای مجازی رایج شده، پرداخت و منصفانه گفت که نقدهای مستدل و مبتنی بر آگاهی بر این اهمیت دارد و خاضعانه تقاضا کرد که افراد دست از تخریب بردارند و ...

 

در این دقایق پایانی بود که یکی دیگر از بازیگران این مجموعه به جمع پیوست و البته به رغم بی‌اعتنایی ایشان به جمع، سوالی هم از ایشان پرسیدیم و جوابی هم شنیدیم.

 

 در همین اثنا همکار دیگری نظر کارگردان سریال را در رابطه با تصور مردم از تشابه دیالوگ‌های سریال او و آثار مسعود کیمیایی جویا شد و پاسخی شنید که ناگهان به صورت داوطلبانه، خانم بازیگر تازه وارد در مقام پاسخگویی برآمده و گفتند که همه این مسائل از بی‌سوادی منتقدان و خبرنگاران نشأت می‌گیرد که نه شناختی از مسعود کیمیایی دارند و نه بهرنگ توفیقی!

 

پس از آن جلسه را هم خسته کننده توصیف کرد چراکه از ایشان سوال تحلیلی و عمیقی نشده بود!

     

در واقع فردی وارد جلسه‌ای شد و از راه نرسیده در پاسخ به سوالی که از او نشده، همه فعالان در یک حوزه رسانه‌ای را به بی‌سوادی متهم کرد، در حالیکه زمانی که همین جمع در تحسین آثارش قلم می‌زنند گل از گلش می‌شکفد!

 

فردی از راه رسید و در مورد جلسه‌ای رو به اتمام که اتفاقا مملو از سوال و پاسخ بوده انتقاد و پرسشگران را به بی‌سوادی و سطحی بودن متهم کرد‍! 

 

فردی از راه رسید که رفتار اشتباه تعدادی از هم صنفانش را بی‌مهابا و با خودخواهی تمام تکرار کرد!

 

به سرعت یاد اهانت‌های چندی پیش چند سینماگر به اصحاب رسانه افتادم که به راحتی هرچه تمام‌تر تلاش همکارانم را به دلیل عدم شناخت از تفاوت ژانر کاری روزنامه‌نگاران، زیر سوال برده بودند و کسی هم از این صنف زحمتکش دفاع نکرده بود، لذا ار آنجایی‌که یکی از فعالان جلسه مطبوعاتی مذکور بودم، به این بازیگر وهن‌کننده توضیح دادم که این نشست خبری است نه یک جلسه نقد و بررسی و تحلیل یک سریال نیمه نمایش داده شده، که در کمال تعجب با اهانت و اتهام سخیف و عجیب ایشان روبرو شدم.

 

همه این مقدمه طولانی را ذکر کردم که بیان کنم در یک نشست خبری از طرف یکی از میزبانان که اتفاقا با بی‌تفاوتی هرچه تمام‌تر و با تاخیر بسیار زیاد بدون هیچ توضیحی در مقابل مهمانان خود حاضر شده بود، دو اهانت در دو ساحت متفاوت صورت پذیرفت؛ یکی زیر سوال بردن همه خبرنگاران و منتقدان فعال و شریف و زحمتکش، که یک توهین صنفی به حساب می‌آید و دیگری یک اتهام و اهانت شخصی.

 

در این میان از آنجایی که معمولاً از هیاهو گریزانم، بنده قطعاً برای احقاق حق خودم از مسیری قانونی اما بی‌هیاهو اقدام خواهم کرد تا دست‌کم بتوانم این نکته را یادآوری کنم که هیچکس با هیچ جایگاه و پایگاهی حق اهانت به دیگری را ندارد و این باید ملکه ذهن همه باشد.

 

در مورد تلاش‌های همکارانم برای احیای حقوق صنفی‌شان هم امیدوارم که از روش های منطقی، قانونی و به دور از هیاهو اما مثمر ثمر پیگیر ماجرا باشند؛ گرچه من توان تعیین تکلیف برای هیچ‌کس به ویژه صنف فرهیخته و روشن روزنامه‌نگار را ندارم.

 

 

 

  • 13
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
ندا قاسمی بیوگرافی ندا قاسمی؛ بازیگر تازه کار و خوش چهره تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی ندا قاسمی

نام کامل: ندا قاسمی

تاریخ تولد: ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

محل تولد: کرمانشاه

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، مجری و صداپیشه

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

تحصیلات: دکترای شیمی آلی

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
زندگینامه امامزاده داوود زندگینامه امامزاده داوود در تهران

عنوان شده است که ایشان همراه با برخی از بستگان خود در همراه با امام رضا به ایران می آیند اما در منطقه شمال غربی تهران به شهادت رسیدند. مرقد ایشان در زمان صفویه ساخته شد و سپس در زمان فتحعلی شاه گسترش پیدا کرد. 

دلیل مرگ این امامزاده را به صورت دقیق نمی دانند اما براساس روایات بومیان آن منطقه مشخص می شود که وی همزمان با بستگان خود به همراه امام رضا به ایران می آیند که همزمان با امام ایشان نیز به شهادت رسیدند و سال شهادت را نیز به سال ۴۸۰ هجری قمری نسبت داده اند، البته باز هم باید اشاره کرد که این تاریخ دقیق نیست و تنها براساس شواهد محاسبه شده است. 

براساس آنچه مردم محلی می گویند، امامزاده داوود در آبادی کیگا که در نزدیکی روستای کن قرار دارد، شهید شده، همجنین برخی می گویند وی با همدستی فردی به اسم نجیم گبر و یکی از درویش های روستا به شهادت رسیده است. ز منظر دیگر قاتل این حضرت شخصی به نام محمود فرح‌زادی می باشد.

ادامه
کاظم نوربخش بیوگرافی کاظم نوربخش بازیگر کمدین ایرانی

تاریخ تولد: ۱ مهر ۱۳۵۵

محل تولد: بیجار، کردستان، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۰ تاکنون

تحصیلات: دیپلم انسانی

ادامه
جیمی ولز بیوگرافی جیمی ولز نابغه پشت ویکی پدیا

تاریخ تولد: ۷ اوت ۱۹۶۶

محل تولد: هانتسویل، آلاباما، ایالات متحده آمریکا

ملیت: آمریکایی، بریتانیایی

حرفه: موسس بنیاد ویکی مدیا

ثروت: ۱/۵ میلیون دلار

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش