دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳
۰۹:۳۴ - ۳۰ آذر ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۹۰۱۸۸۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

غلامحسین لطفی: هیچ کس سراغی از من نمی‌گیرد/ هنوز برای سریال «خانه به دوش» طلبکارم

غلامحسین لطفی,سریال خانه به دوش
غلامحسین لطفی بازیگر و کارگردان پیشکسوت سینما و تلویزیون که این روزها خانه‌نشین شده، با اشاره به وضعیت جسمانی‌اش که او را مدتی‌ست خانه‌نشین کرده، از بی‌مهری‌ها و کم‌توجهی‌ها به خودش گلایه کرد.

به گزارش ایلنا، غلامحسین لطفی (کارگردان و بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون) با اشاره به وضعیت این روزهای کاری و زندگی‌اش گفت: در طول این ۱۵ سال چند مورد به صورت پراکنده و چند سکانس کوتاه کار کردم که نمی‌توانم بگویم کار مستمر و ادامه‌داری انجام دادم. 

وی افزود: هشت نه سال پیش سر یک سریال از بلندی افتادم در داخل استخر خالی از آب و کمر و پایم مجروح شد. ابتدا بعد از یک درمان معمولی خوب شد اما مجدد دردها و مشکلات برگشت و مجبور شدم عمل کنم. پارسال در اوج درگیری با این بیماری که خودم را آماده جراحی دوم می‌کردم، فیلم «نارگیل» که در ژانر کودک است برای بازی به من پیشنهاد شد که با اینکه نمی‌توانستم راه بروم و با کمک بچه خواهرم حرکت می‌کردم، می‌آمدم تهران و فیلمبرداری می‌کردیم و دوباره برمی‌گشتم قزوین. چون دیدم حضورم در فیلم طولانی شد یک خانه در تهران اجاره کردم تا فیلمبرداری تمام شود زیرا شش هفت سالی هست که خانه‌ام را در تهران فروختم و به قزوین آمدم. 

غلامحسین لطفی با اشاره به مشکلاتی که بعد از آسیب دیدگی سر صحنه فیلمبردای به سراغش آمد، گفت: من در حین فیلمبرداری آسیب دیدم. متاسفانه جامعه آنقدر بد شده که افرادی که صبح با من سر صحنه سریال بودند و سه ماه بود هر روز با هم کار می‌کردیم حتی شب حادثه نیامدند حالم را بپرسند. اوایل غمگین شدم و فکر کردم من آدم بدی هستم. هر چی زندگی‌ام را مرور کردم دیدم هرگز نه با کسی دعوا کردم و نه به کسی توهین کردم و همواره به همه احترام گذاشتم. من که هیچی. شما نگاه کنید خانم الناز شاکردوست هم که با من در فیلم «خفگی» آقای جیرانی همبازی بود در یک فیلم دیگری سر صحنه آسیب دید، وقتی که رفت بیمارستان کسی حالی ازش نپرسید. پس معلوم می‌شود جامعه بد شده است و موضوع شخص من نیست. یک فرهنگ ناجوانمردانه در سینمای ایران رشد کرده است که در آن هیچ چیزی ارزش خودش را ندارد. الان کرونا آمده و کسی نمی‌تواند در تشییع جنازه شرکت کند اما قبل از کرونا هم بازیگر بزرگی مثل عزت‌الله انتظامی وقتی فوت کرد افراد بسیار کمی در تشییع جنازه‌اش شرکت کردند. 

وی با بیان اینکه هیچ صنف واحدی برای حمایت از هنرمندان وجود ندارد و هیچ ساز و کار درستی برای حمایت از افرادی که در هنگام کار آسیب می‌بینند وجود ندارد، گفت: الان در آمریکا یک بازیگر وقتی یک فیلم بازی کند حتی اگر تا آخر عمر هم فلج شود از محل فروش همان یک فیلم تا آخر عمر به حساب او پول واریز می‌کنند و زندگی‌اش هیچ مشکلی نخواهد داشت. من این همه فیلم در تلویزیون و سینما بازی کردم و معروف‌ترینش هم سریال «خانه به دوش» است که هر سال ماه رمضان پخش می‌شود اما باورتان می‌شود من هنوز از این سریال طلبکارم؟ این یک رفتار غلط در تلویزیون است که در هر سریالی که بازی کردیم آخرین قسط پرداخت نمی‌شود و همیشه ما از کارها طلبکار هستیم. این مشکلات به امروز و دیروز ختم نمی‌شود. من نمی‌دانم مدیران تلویزیون خبر دارند یا خیر اما بعید است خبر نداشته باشند و لابد یک سری روابطی هست که ترجیح می‌دهند از کنار موضوع هنرمندانی مثل من بگذرند و به روی خودشان نیاورند. البته در سینما کمتر این مشکل وجود دارد چون شما با تهیه‌کننده شخصی طرف هستید و بالاخره به هر شکلی هست پول‌ها را می‌دهد. دوست ندارم در کاری بگویم تا پولم را ندهید سکانس اصلی را کار نمی‌کنم و کار را لنگ بذارم ولی یکبار مجبور شدم این کار را بکنم چون دیدم اگر این کار را نکنم دستمزدم را نمی‌دهد. این یعنی خودشان باعث می‌شوند سیستم غلط رواج پیدا کند که تا الان هم ادامه دارد. 

این کارگردان پیشکسوت تلویزیون در ادامه گفت: هیچکس دلش به حال دیگری نمی‌سوزد. ما بیمه نیستیم، تا امروز نزدیک ۴۵ میلیون تومان تا الان برای پاهایم خرج کردم. موسسه هنرمندان پیشکسوت هم ماهی ۱۰۰ یا ۱۵۰ هزار تومان به همه هنرمندان کمک می‌کند که خیلی رقم ناچیزی است. بیمه تکمیلی هم مثلا در عمل اولم که ۱۲ میلیون تومان بود ۲ میلیون تومانش را پرداخت کرد. تازه چون من کارمند ارشاد هستم این ۲ میلیون تومان را دادند و الا همین را هم نمی‌دادند. الان اکثر بچه‌ها چون کارمند جایی نیستند بیمه تکمیلی پول درمانشان را به خوبی نمی‌دهد. 

او در پاسخ به سوال که آیا دلش برای ساخت فیلم تنگ نشده است؟، گفت: چرا. من الان سناریو آماده دارم ولی کو سرمایه‌گذار؟ البته که الان کرونا است و مملکت تعطیل است. فعالیت‌های فیلمسازی هم خیلی کم شده است. اکثر بچه‌های سینما بیکار هستند. متاسفانه هیچ کمکی از طرف دولت به بچه‌های سینما نمی‌شود. اگر من رئیس جمهور بودم طور دیگری تصمیم می‌گرفتم برای سینماها ولی حالا که نیستم! 

وی با گلایه از رفتار سینماگران در قبال هنرپیشه‌هایی که به خاطر مریضی مدتی از کار دور بودند، گفت: آدم گاه شش ماه یا یک سال مریض می‌شود اما بعضی اوقات ده سال زنگ نمی‌زنند تا برای کاری صدایت کنند. ما بازیگریم و باید برای کار دعوت بشویم. من مدتی مریض بودم نمردم که. چرا دیگر سراغ من نمی‌آیید؟ طوری شده که باید مصاحبه کنی تا بفهمند زنده‌ای! البته پول بخشی از مشکلات را حل می‌کند اما من الان به روحیه برای ادامه زندگی نیاز دارم. دوست دارم کار کنم و فعال باشم. وقتی سراغم نمی‌آیند همینطور بیماری در تن آدم می‌ماند. همین فیلم «نارگیل» را به خاطر اینکه روحیه‌ام عوض بشود رفتم و چقدر تاثیر خوبی گذاشت تو روحیه‌ام و حالم بهتر شد پشت صحنه را دیدم.

غلامحسین لطفی,سریال خانه به دوش

وی با اشاره به اینکه در طول این سال‌ها که در خانه مانده است بیکار نبوده و سعی کرده بنویسد، گفت: مقادیر زیادی نمایشنامه و سناریو نوشتم، دو سه تا سوژه سریالی را نوشتم و از هر کدام هم چهار پنج قسمت را نوشتم منتهی جایی نیست که بتوان کار را ارائه کرد. از طرفی چون ساکن قزوین شدم و از مرکز دور هستم کمی کار سخت می‌شود. استان قزوین هم تلویزیون دارد ولی بودجه خیلی کمی دارد که هیچ وقت به ما نمی‌رسد تا بتوانیم کار کنیم. 

کارگردان سریال خاطره‌انگیز «آینه» با بیان اینکه هیچ وقت به مدیران تلویزیون مراجعه نخواهد کرد، گفت: من در طول زندگی‌ام هیچ وقت این کار را نکردم. یک زمانی سریال «آینه» را برای تلویزیون می‌ساختم که دوشنبه‌ها خیابان‌ها خلوت می‌شد و مردم به تماشای سریال می‌نشستند. حتی از دفتر امام خمینی (ره) دو سه تا تقدیرنامه برایم فرستادند و آقای هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه از سریال تعریف کرد ولی مدیران تلویزیون اصلا کاری نکردند. همه به من گفتند نون‌ات تو روغنه با این سریالی که ساختی اما الان چند سال از آن موقع می‌گذرد؟ یک نفر از مدیران تلویزیون به من نگفت خسته نباشی. هر چی بعد از آن کار بردیم بدون اینکه بخوانند رد کردند. چرا تا امروز سریال «خانه به دوش» را هشتصد مرتبه پخش کردند؟ چون در ده سال اخیر به غیر از سریال پایتخت هیچ کدام از سریال‌ها قابل دفاع نبود و مجبور بودند به سریال‌های قدیمی رو بیاورند. من دو سال پیش دکترای بازیگری و کارگردانی گرفتم. برای چی با این همه سابقه و تحصیلات باید خانه‌نشین بشوم؟ 

لطفی با اشاره به اینکه نباید تمام مشکلات کشور را گردن کرونا بیندازیم، گفت: همه چیز را گردن کرونا نیندازید. کرونا دو سال قبل که نبود ولی وضعیت ما همین بود. یک سال دیگر کرونا می‌رود و باز هم وضع ما همین است. اتفاقا کرونا خوبی‌های زیادی هم داشت. مردم بیشتر مواظب خودشان شدند و یکسری چیزها را رعایت کردند. 

این کارگردان و بازیگر پیشکسوت سینما در پایان با بیان اینکه سینما در آینده قصه‌های زیادی از کرونا روایت می‌کند، گفت: باید بگذاریم مثل زمان جنگ کرونا تمام شود و آنوقت اثرات و تبعات اجتماعی این واقعه را تصویر کنیم. قصه‌های زیادی می‌توان درباره این رخداد بزرگ قرن صحبت کرد. البته که سوژه‌ها بیشتر غمناک می‌شود و سرمایه‌گذار کمتر میلی به ساخت فیلم تراژدی دارد. باید این قصه‌ها در لایه‌های زندگی ته‌نشین شود. سوژه‌های دراماتیک و حتی کمدی می‌توان از کرونا ساخت. من خودم طرح‌های بسیاری درباره کرونا در ذهنم دارم. اما وقتی نمی‌توان سرمایه‌گذار پیدا کرد همه این طرح‌ها حیف می‌شود. نقاش خوبیش این است که کارش وابسته به کسی نیست و خودش به صورت انفرادی یک اثری را خلق می‌کند ولی فیلمساز باید شرایط مختلفی را فراهم کند تا بتواند فیلمش را بسازد.

  • 25
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۰
جدیدترین
قدیمی ترین
موافقم
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
ندا قاسمی بیوگرافی ندا قاسمی؛ بازیگر تازه کار و خوش چهره تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی ندا قاسمی

نام کامل: ندا قاسمی

تاریخ تولد: ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

محل تولد: کرمانشاه

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، مجری و صداپیشه

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

تحصیلات: دکترای شیمی آلی

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
زندگینامه امامزاده داوود زندگینامه امامزاده داوود در تهران

عنوان شده است که ایشان همراه با برخی از بستگان خود در همراه با امام رضا به ایران می آیند اما در منطقه شمال غربی تهران به شهادت رسیدند. مرقد ایشان در زمان صفویه ساخته شد و سپس در زمان فتحعلی شاه گسترش پیدا کرد. 

دلیل مرگ این امامزاده را به صورت دقیق نمی دانند اما براساس روایات بومیان آن منطقه مشخص می شود که وی همزمان با بستگان خود به همراه امام رضا به ایران می آیند که همزمان با امام ایشان نیز به شهادت رسیدند و سال شهادت را نیز به سال ۴۸۰ هجری قمری نسبت داده اند، البته باز هم باید اشاره کرد که این تاریخ دقیق نیست و تنها براساس شواهد محاسبه شده است. 

براساس آنچه مردم محلی می گویند، امامزاده داوود در آبادی کیگا که در نزدیکی روستای کن قرار دارد، شهید شده، همجنین برخی می گویند وی با همدستی فردی به اسم نجیم گبر و یکی از درویش های روستا به شهادت رسیده است. ز منظر دیگر قاتل این حضرت شخصی به نام محمود فرح‌زادی می باشد.

ادامه
کاظم نوربخش بیوگرافی کاظم نوربخش بازیگر کمدین ایرانی

تاریخ تولد: ۱ مهر ۱۳۵۵

محل تولد: بیجار، کردستان، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۰ تاکنون

تحصیلات: دیپلم انسانی

ادامه
جیمی ولز بیوگرافی جیمی ولز نابغه پشت ویکی پدیا

تاریخ تولد: ۷ اوت ۱۹۶۶

محل تولد: هانتسویل، آلاباما، ایالات متحده آمریکا

ملیت: آمریکایی، بریتانیایی

حرفه: موسس بنیاد ویکی مدیا

ثروت: ۱/۵ میلیون دلار

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش