جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۱۴ - ۲۷ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۶۹۷۰
هنرهای تجسمی

تحلیلی بر اثر محمدحسین عماد با نام «دیوار»

اثر هنری دیوار,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

اثر بدیع و کمینه‌گرای «محمد حسین عماد» با نام «دیوار» که در هشتمین حراج تهران به ارزش دویست و هشتاد میلیون تومان به فروش رسید ؛ علی‌رغم بهره‌گیری از ساختاری ساده و هندسی، دارای مضامین پیچیده فلسفی است که از حیث مضمون، به گستره اندیشه شرق به ویژه دائوئیسم تعلق دارد و از ظرایف و پنداشت‌های معنوی اندیشمندانی چون لائوتزه، مولانا و هایدگر بهره‌ای فراوان می‌برد.

 

در پرتو این پنداشت عارفانه شرقی است که فیلسوف قرن بیستم فرانسه «آنری برگسون» نیز با استناد به قوه شهود، ما را به شناخت بی‌واسطه ذات اشیاء از طریق رخنه به درون و همدلی، تبدّل و انطباق کامل با آنها فرا می‌خواند و افق تازه‌ای در برابر دیدگان‌مان می‌گشاید تا از رهگذر این ادراک شهودی، «هستی» به منزله کیفیتی در حال تکوین و رشد مستمر مد نظر قرار گیرد. 

 

مقصود هنرمند در دعوت بیننده به امر دیدن، ایجاد حیرت و تحقق تجربه شهودی مشابه در اوست؛ به‌ویژه در رویارویی آغازین با اثر که توجه را نخست به ساختار ثابت فلزی آن با فرم تمثیلی سپر آهنی معطوف کرده و نگاه بیننده را تهاجمی‌وار دفع می‌کند و سپس با تکثر متنوع مکعب‌های چوبی کوچک با رئوس گرد و نرم، پذیرنده نگاه وی می‌شود و او را در سفری سلوک‌وارانه به ماوراء عالم پدیدار رهنمون می‌سازد. به‌طوری که هریک از مکعب‌های چوبی با منفذی کوچک در راس‌شان که بر تهیت درونی و گشودگی به عالم اسرار دلالت دارند، نگاه جست‌وجوگر را از جهان ظاهر و فرم به سوی جهان معنا که به فضایی تاریک و پر رمز و راز همانند است؛ معطوف داشته و اندیشه وی را در این فضای سیال، سبک‌بال رها می‌سازند. این محتوای درونی با ماهیت «هرچه پذیرندگی عمیق‌تر» به مثابه دائو و راه طریقت، بسان گستره نامتناهی تهی و خاموش، لاجرم دارای واقعیتی لطیف و جاری است که به هر فرمی، صورت قدسی می‌بخشد و مظهری از منزلتی متعالی را عیان می‌سازد.

 

به تعبیری چشم‌انداز هنری محمد حسین عماد، دعوتی نو به طریقت است که چه بسا در هر چیز ولو در هر جزء از این ساختارهای چوبی کوچک نیز شهود شود ؛ منوط بر آنکه با دل کندن از محسوسات عالم بیرون، به باطن آنها دست یابیم و با بستن منافذ حسی و ادراکی خود، به ژرفای وجودی مان رسوخ کنیم. آنجا که ظاهراً هستی و روشنایی نیست؛ لاجرم از «هستی باطنی» سرشار و از «روشنایی نادیدنی» آکنده است. نفس رحمانی با بیشترین آزادی و انعطاف‌پذیری به درون این فضای متافیزیکی ناشناخته نفوذ می‌کند و با ماهیت اجزای درخت در هم می‌آمیزد و در جریان دامنه‌دار و پایان‌ناپذیر تبدّل‌ها شرکت می‌جوید تا در نهایت، با فراگشت و تبدیل شدن به هر آنچه که ناپیداست، با عالم اسرار و با طریقت «دائو» یکی شود. اینجا قلمرو تعیّن‌ناپذیر «عدم» است که فراتر از معرفت دنیوی، مشحون از وجود خویش بوده و به‌عنوان سرچشمه ازلی حیات و خاستگاه سرّالاسرار با عمقی ناپیدا و تمام ناشدنی، مظهری از تجربه اشراق به‌عنوان یک واقعیت روحانی را تجسم می‌بخشد. 

 

در واقع این «نیستی» است که هستی را متبلور و زایشی معنوی را محقق می‌سازد و لذا فضای خلاء‌وار در هر یک از این مکعب‌ها بسان زهدان آبستن هستیِ سیال و گشوده به حقیقت روحانی است. از این‌رو در نظرگاه مولانا، «عدم» ، همواره با «موجودیت» امر متعالی، ارتباطی تنگاتنگ دارد و مرتبه‌ای از مراتب عالم هستی را متجلی می‌سازد. تهی شدن از خود، از امر مطلق و از هرآنچه که هست؛ سکون و آرامشی را در پی دارد که ضمن انکشاف تدریجی جوهره حقیقت، خود منشاء حرکت و جنبشی وصف‌ناپذیر به سوی اصل و مبدا آغازین یعنی «نیستی» است.

 

این شهودی است مقید به استمرار زمان و آگاهی که تا ژرف‌ترین سطوح اثر تداوم و پیوستگی می‌یابد و با گذار ادواری از عالم لاهوت به سوی عالم ناسوت و بالعکس، تقابل پیوسته میان سکون و حرکت، تهی‌بودگی و پر‌بودگی‌، مستوری و آشکارگی یا نیستی و هستی را در اثر هنری فوق هویدا می‌سازد که به زعم لائوتزه در کتاب «دائو دِ چینگ»، به «بازگشت مجدد دائو» اطلاق شده و از جمله ویژگی‌های مهم طبیعت برشمرده می‌شود.

 

زمین در خاستگاه فکری هنرمند، منشا آفرینش تلقی می‌شود؛ همانطور که در آیین دائوئیسم نیز زمین از مهم‌ترین عظمت‌ها در کنار آسمان و انسان محسوب می‌شود. لذا از یک سو، هر یک از وجوه مکعب‌ها در این اثر، به کرانه زمین اشاره دارند که منافذ و گشودگی‌شان بسان ساختاری کیهانی، آن را از درون مسخّر خود ساخته و در نهایت، انسان طالب حقیقت وجودی را به سیر و سلوک، نه فقط در گرداگرد آنها که حتی به فراسوی این پدیده‌ها رهنمون می‌سازد. چه بسا انسان نیز بسان کرانه‌های آسمان و زمین، از فراخی تجربه خود آگاه و درون‌شناختی‌اش، وسعت و بی‌کرانگی یابد و به مثابه عالم اصغر در گستره نامتناهی جان خویش با حقیقت مطلق الهی یکی شود. در عین حال، این احجام مکعبی شکل، متضمن هماهنگی با طبیعتی است که هایدگر در تبیین و توصیف وضعیت هستنده‌ها و نظم هستی شناختی‌شان، یک ساختار چهار وجهی را مد نظر قرار می‌دهد که مطابق با آن، زمین، آسمان، قدسیان و موجودات فانی به یکدیگر تعلقی واحد و یگانه می‌یابند.

 

چنانکه هایدگر با تکیه بر تجربه دائوئیستی خود، این چهارگانه را قلمرو بروز پدیده‌های عالم می‌پندارد. اکنون این چهارگانه که در صدد هماهنگی با دائو است، در مکعب‌های چوبی کوچکی که دیوار آهنی هنرمند را شکل داده‌اند؛ نمودی بدیهی دارد و راهی را به سوی امری والا و متعالی به درون می‌گشاید که معادل با «دازاین» و فرو‌افکندگی به ساحت کرانمند وجود و زمینه‌ساز فهم معنا و جوهره انسانی است. هر یک از مکعب‌ها به منزله یک «جهان هولوگرام» در فضای درونی مملو از انرژی خود، جلوه غایی از نیروهای حیات کیهانی را جلوه‌گر ساخته و به همه چیز وحدت و انسجام می‌بخشند. این در حالی است که در بیرون از این جهان محسوسات عالم چون سایه‌ای شبح‌وار از حقیقت بوده و در بطن آن که ورای حدود مکان و زمان است، عالمی از معرفت شهودی تبلور می‌یابد.

 

در کل تقسیم‌بندی این ساختار فلزی‌، امکان شمارش ۸۲۵ قطعه مکعب را فراهم آورده که با قرارگیری در کنار هم‌، نمودی از صدها هزار هستی نشات یافته از «دائو» را عیان می‌سازند و بسان ذره‌ای از عالم هستی، هریک صفاتی از کلیت عالم اکبر و جهان متافیزیکی را تجسم می‌بخشند. این نوع قرارگیری متناوب مکعب‌ها توام با تمایز ساختاری میان فلز و چوب‌، بر توالی تغییرات، تقابل و تمایز میان اشیاء و پدیده‌های عالم هستی نیز دلالت دارد و به‌عنوان ویژگی زمینه‌ساز در جریان حرکت مستمر طبیعت مورد تعبیر قرار می‌گیرد.

 

تجربه «وضعیت» که با پویایی هرچه بیشتر در استقرار مکعب‌ها و جابه‌جایی و تغییر جهت آزادانه آنها در این ساختار فلزی توام شده، امکان‌های متفاوتی را پیش‌رو قرار داده که بر نظام فکری سامان یافته از رویکرد نسبی و تغییر‌پذیر مکتب دائوئیسم و فراخوانی انسان به گزینش درست جایگاه‌اش در عالم هستی دلالت دارد تا وی را به هماهنگی کامل با طبیعت سوق دهد. حتی خمش و انعطاف‌پذیری فیزیکی ساختار فلزی در این اثر مبیّن ویژگی منحصر به فرد آن در بازگشت به امر متقابل‌، به مثابه نوعی بصیرت در مواجهه با طبیعت و شناخت «تغییر‌ناپذیرها» به سبب دست‌یابی هرچه بیشتر به امر قدسی و حقیقت مطلق است. صرف‌نظر از این، خردگرایی و نظم موجود در این اثر یادآور فرآیند سریالیسم در هنر مینیمالیسم و تاکید بر این حکمت متعالی است.

 

مریم ثابت قدم

 

ebtekarnews.com
  • 18
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش