دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳
۱۷:۰۸ - ۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۱۳۵۶
فیلم و سینمای ایران

هاتف علیمردانی:

آباجان یک اتفاق انتحاری بود/سهم‌خواهی فرصت‌طلب‌ها از انقلاب تمام نشده/پای اقلیت‌های مذهبی و مرفه‌هان را در قصه‌های جنگ بسته‌اند

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,هاتف علیمردانی
هاتف علیمردانی معتقد است تصویری که از خانواده های رزمندگان در سینما نشان داده می شود با واقعیت دهه ۶۰ بسیار تفاوت دارد.

به گزارش ایلنا، هاتف علیمردانی در هشتمین تجربه کارگردانی سینما فیلم آباجان را ساخته است. فیلمی که با آثار قبلی وی متفاوت است اما بازهم مشکلات یک خانواده را مطرح کرده. آباجان در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با استقبال منتقدان همراه شد و در اکران عمومی نیز مورد توجه قرار گرفت. با هاتف علیمردانی که علاوه بر کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی فیلم را نیز برعهده داشته، همزمان با اکران فیلم گفتگو کرده‌ایم.

 

شما بعد از ساخت دو فیلم در حوزه کودک به ساخت فیلم‌های اجتماعی روی آوردید که وجه مشترک همه آنها خانواده است. در آباجان نیز داستان اصلی درباره یک خانواده ایرانی است که مشکلات بسیاری دارد. آیا همچنان معتقدید مشکلات جامعه باید از طریق خانواده رفع شود؟

درست است که مشکلات از خانواده نشات می‌گیرد اما واقعیت این است که یک فرهنگ عمومی و یکسان همه بخش‌های جامعه گسترش ندارد. ایران به لحاظ قومی و فرهنگی دارای ویژگی‌های گوناگونی است و این گوناگونی از اصلی‌ترین مسائل همچون زبان، مذهب و آداب و رسوم تا رفتارهای جزئی همچون غذا خوردن وجود دارد. درحالیکه در کشورهایی همچون آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی علی‌رغم وجود گستردگی جغرافیایی از لحاظ فرهنگی بسیار یکسان و شبیه هم هستند. از طرف دیگر نه تنها این تفاوت فرهنگ رفتاری در استان‌ها و بخش‌های مختلف وجود دارد بلکه بعضاً به دلیل توسعه نامتقارن در برخی شهرها ما شاهد تفاوت‌های فرهنگی در نقاط مختلف هستیم. مثلاً‌ در شهر تهران رفتار فرهنگی در شمال شهر بسیار با جنوب شهر متفاوت است. همین تفاوت فرهنگی برای یک فیلمساز اجتماعی جذاب است و می‌تواند در بستری فرهنگ داستان‌های خانواده‌های مختلف را تعریف کند. در این میان آنچه برای من مهم است این است که بتوانیم به درون این رفتارها نفوذ کنیم و فیلمساز باید برای روایت خانواده ایرانی به صورت طبیعی علاوه بر دانش سینمایی یک پژوهشگر اجتماعی نیز باشد. با این تعریف ما از روایت قصه در خانواده‌ها استفاده می‌کنیم تا یک داستان بزرگتر را بگوییم.

 

چرا برای روایت یک خانواده به‌جای زمان‌ معاصر، به دهه ۶۰ رفتید؟

آباجان فیلمی درباره یک خانواده است که در دهه‌ خاص و یک بزنگاه تاریخی زندگی می‌کند. در دهه ۶۰ جامعه ما دچار یک موتاسیون شده و به دلیل انقلاب، جنگ، حضور فرقه‌های و ایدئولوژی‌های مختلف به شدت ملتهب بود. ضمن آنکه در این دهه، هشت سال جنگ تحمیلی رخ داده که متاسفانه در سینمای ایران بیشتر به بخش حماسی آن اشاره شده و ما فقط رویدادهای جنگی را در فیلم‌های دفاع مقدسی می‌بینیم و کمتر به تاثیر جنگ در خانواده پرداخته شده است. درست است که بیشتر رشادت‌ها در جنوب کشور رخ داده اما نمی‌توانیم انکار کنیم که تاثیر فرهنگ دفاع مقدس و حمایتی که خانواده‌ها از رشادت‌های سربازان در جنگ داشتند در کل کشور عمومیت داشته است و باید تاکید کنم که داستان فیلم آباجان را فقط می‌توان در دهه ۶۰ تعریف کرد زیرا رفتار مردم در آن دهه بسیار متفاوت از امروز بود و باورهای مردم و تعریف آنها از ارزش‌هایی همچون ایثار، شجاعت، رشادت بسیار متفاوت با امروز بود. البته نمی‌خواهم بگویم اگر امروز خدایی نکرده بازهم کشور درگیر جنگ شود مردم برای دفاع برنمی‌خیزند. از طرف دیگر در خانواده‌های دهه ۶۰ نقش مادر بسیار پررنگ‌تر بود. در فیلم آباجان ما می‌بینیم که مادر چگونه فرزندانش را با وجود اختلافاتی که وجود دارد کنار هم جمع کرده و هدایت می‌کند.

 

در فیلم ما با خانواده‌ای روبرو می‌شویم که هم شهید داده و هم عضوی از آن طرفدار سازمان منافقین (مجاهدین خلق) است. اما به این شخصیت خیلی در فیلم پرداخته نشد، چرا؟

سازمان منافقین یکی از مهم‌ترین بخش‌های تاریخ در دهه ۶۰ است اما متاسفانه در سینما و تلویزیون ما این فرقه به خوبی واکاوی نشده است و در بیشتر تصویری که از آنها نشان داده شده افرادی ابله و بی‌سوادی به چشم می‌خورند که فریب خورده‌اند درحالیکه اینگونه نیست و نمی‌توان تاثیر آنها را بر پیروزی انقلاب اسلامی و بعد تغییر زاویه آنها و دشمنی با مردم و نظام را نادیده گرفت بلکه باید دلایل انحراف آنها کاملاً بررسی و بیان شود زیرا آنها در فاصله زمانی کوتاهی از قهرمان برای ملت ایران تبدل به یک ضدقهرمان ابدی شده‌اند.

 

از منظر من؛ تنها ایرادی که می‌توان به فیلم آباجان گرفت این است که شخصیت محسن به عنوان یکی از طرفداران سازمان مجاهدین خلق به خوبی پرداخت نشده. البته در فیلمنامه اولیه این فیلم به این شخصیت بسیار توجه شده بود اما در زمان دریافت پروانه ساخت متاسفانه به ما اجازه ندادند این شخصیت پررنگ در فیلم حضور داشته باشد.

 

چرا این شخصیت کمرنگ شد؟

این شرطی بود که وزارت ارشاد برای ما تعیین کرده بود و من هم تعجب کردم زیرا در زمانه حاضر خطر سازمان منافقین به هیچ عنوان وجود ندارد و این سازمان جزء منفورترین سازمان‌ها در ایران و جهان است و هیچ ایرانی‌ای به این سازمان علاقه ندارد و امروز بهترین زمان برای واکاوی رفتار این سازمان است و نمی‌توان درباره تاریخ معاصر به خصوص دهه ۶۰ صحبت کرد و به سازمان منافقین نپرداخت. البته من از سازمان سینمایی تشکر می‌کنم که در ساخت فیلم‌ مرا یاری کرد و تصور می‌کنم ایراد در جاهایی غیر از وزارت ارشاد و سازمان سینمایی است.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,هاتف علیمردانی

فیلم دو نوع شخصیت را در یک خانواده روایت می‌کند. فردی که در ظاهر فریب خورده (محسن) و شخصیت دیگری که در ظاهر انقلابی است اما در باطن مشکلات بسیاری دارد (کاظم)...

یکی از مشکلات ما از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز وجود همین افراد فرصت‌طلب بوده است و این افراد ضربات زیادی به جامعه و کشور زده‌اند درحالیکه دیگران به جنگ رفته‌اند و از کشور دفاع کردند و هیچ سهمی نیز نخواستند این افراد فرصت‌طلب که حتی یک روز نیز سابقه حضور در جبهه را ندارند، دائم خود را رزمنده معرفی می‌کنند و از امکانات کشور به نفع خود استفاده می‌کنند. سهم‌خواهی آنها از انقلاب تمام نشده و کاظم که نقش آن را حمید آذرنگ بازی می‌کند، یکی از این افراد را در فیلم نمایندگی می‌کند.

 

 آباجان هرچند فیلم دفاع مقدسی است اما نگاهی که به دفاع مقدس دارد و حتی تعریفی که از خانواده شهید مطرح کرده متفاوت از فیلم‌های دیگر است. مثل همان مفقود‌الاثری که برادرش طرفدار مجاهدین خلق است...

دقیقاً درست است همانطور که گفتم متاسفانه فرهنگ دفاع مقدس که در بسیاری از فیلم‌ها نمایش داده می‌شود با واقعیت تفاوت دارد، یعنی هم قهرمان را درست تعریف نکرده‌ایم و هم ضدقهرمان را تشریح نکرده‌ایم و هیچ‌کدام از این دو رنگ واقعیت به خود نگرفته است. باید قبول کنیم که همه ما از گذشته تا امروز دارای خانواده‌ها و زندگی‌های متفاوتی بودیم که هیچکدام صددرصد سفید یا صددرصد سیاه نبوده است. وقتی شما خانواده‌ای را کاملاً خوب و سالم نشان بدهید هرگز نمی‌توانید ارزش‌های دیگر را در آن برجسته کنید یا آن خانواده را الگو قرار دهید. اینکه سرباز و فردی که از وطن و کشور دفاع می‌کند کار مقدسی انجام می‌دهد شکی در آن نیست و این مساله نه تنها در ایران بلکه در همه جای دنیا امری بدیهی است و این باور همیشه همراه ما بوده و هست اما اینکه بخواهیم نشان بدهیم این افراد از خانواده‌های عجیب و غریبی بیرون آمدند که دیگر نمی‌توانیم همانند آن را پیدا کنیم، درست نیست.

 

آیا در طول جنگ هشت ساله هیچ خانواده‌ای مرفه‌ای نبوده که فرزندشان در جنگ شهید نشده باشد؟ آیا هیچ خانواده‌ای از اقلیت‌های مذهبی اعم از ارمنی، کلیمی، زرتشتی  وجود نداشتند که فرزندان خود را به جبهه بفرستند و شهید شده باشند؟ اگر پاسخ این سوالات مثبت است چرا ما در سوال‌های خود دفاع مقدس را خاص می‌کنیم و فقط بخشی را نشان می‌دهیم که خودمان دوست داریم درحالیکه ایثار و پیروزی که کسب شده متعلق به همه ایران و ایرانی‌های وطن‌دوست فارغ از هر نوع رنگ و نژادی است.

 

 در فیلم به خوبی از زبان آذری با لهجه زنجانی استفاده شده. این زبان قابلیت این را دارد که فیلم را تبدیل به یک اثر طنز کند اما به نظر می‌رسد شما عمدا جلوی این اتفاق را گرفتید.

 

دقیقا درست است زبان آذری مرز باریکی دارد که اگر رعایت نشود تبدیل به کمدی خواهد شد و من اصلا نمی‌خواستم به این سمت حرکت کنم البته در بعضی سکانس‌های فیلم لحظات شادی ایجاد شد اما در مجموع فیلم، فیلم طنز نیست و بیشتر بحران در آن دیده می‌شود.

 

 آیا نگران نبودید که وقتی یک فیلم دفاع مقدسی و انقلابی می‌سازید؛ موفق نشود؟

واقعیت این است هیچ بخش خصوصی و مستقلی وارد حوزه ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی نمی‌سازد و آباجان از این منظر یک پدیده است. من با ساختن فیلم آباجان با هزینه بخش خصوصی به نوعی یک حرکت انتحاری انجام دادم و در اکران نیز مظلوم واقع شد و هیچ کمکی به ما نشد.

 

 از اکران فیلم راضی هستید؟

از اینکه مردم از فیلم استقبال کردند و اکثر نوبت‌های نمایش این فیلم با سالن پر و حضور مخاطبان سینما انجام شده بسیار خوشحال و متشکرم اما متاسفانه در بخش اختصاص سالن توسط سینماداران و همچنین پخش تیزرهای تبلیغاتی راضی نیستم با این وجود فیلم آباجان با ۵ سینمای ثابت و ۲۰ سینمای غیرثابت توانسته در کمتر از یک ماه یک میلیارد تومان بفروشد اما واقعا شرایط برای اکران فیلم‌های اجتماعی مناسب نیست و اگر همین وضعیت ادامه داشته باشد بسیاری از فیلم‌سازان به سمت ساخت فیلم‌های کمدی حرکت می‌کنند. متاسفانه سینماداران علی‌رغم آنکه فیلم‌های اجتماعی با استقبال و فروش خوبی مواجه می‌شوند، بازهم به این فیلم‌ها اعتماد نمی‌کنند و به نظر من زمان آن رسیده که به یک راهکار و قانون مدون در اکران فیلم‌ها برسیم که فقط فیلم‌های کمدی از فرصت اکران و سینماهای زیاد برخوردار نباشند زیرا با وضعیت موجود سالیانه فقط سه فیلم پرفروش خواهند شد که قطعا آنها نیز فیلم‌های کمدی خواهد بود. تاسف‌بارتر اینکه با وجود آنکه فیلم در شهر زنجان ساخته شده اما هیچ سینمایی در زنجان این فیلم را نمایش نمی‌دهد و حتی مردم زنجان نیز به این مساله معترض شدند که چرا این فیلم در زنجان اکران نمی‌شود هرچند زنجان فقط یک سینما دارد و تعداد فیلم‌ها زیاد است.

 

 

 

 

 

 

 

 

  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
ندا قاسمی بیوگرافی ندا قاسمی؛ بازیگر تازه کار و خوش چهره تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی ندا قاسمی

نام کامل: ندا قاسمی

تاریخ تولد: ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

محل تولد: کرمانشاه

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، مجری و صداپیشه

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

تحصیلات: دکترای شیمی آلی

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
زندگینامه امامزاده داوود زندگینامه امامزاده داوود در تهران

عنوان شده است که ایشان همراه با برخی از بستگان خود در همراه با امام رضا به ایران می آیند اما در منطقه شمال غربی تهران به شهادت رسیدند. مرقد ایشان در زمان صفویه ساخته شد و سپس در زمان فتحعلی شاه گسترش پیدا کرد. 

دلیل مرگ این امامزاده را به صورت دقیق نمی دانند اما براساس روایات بومیان آن منطقه مشخص می شود که وی همزمان با بستگان خود به همراه امام رضا به ایران می آیند که همزمان با امام ایشان نیز به شهادت رسیدند و سال شهادت را نیز به سال ۴۸۰ هجری قمری نسبت داده اند، البته باز هم باید اشاره کرد که این تاریخ دقیق نیست و تنها براساس شواهد محاسبه شده است. 

براساس آنچه مردم محلی می گویند، امامزاده داوود در آبادی کیگا که در نزدیکی روستای کن قرار دارد، شهید شده، همجنین برخی می گویند وی با همدستی فردی به اسم نجیم گبر و یکی از درویش های روستا به شهادت رسیده است. ز منظر دیگر قاتل این حضرت شخصی به نام محمود فرح‌زادی می باشد.

ادامه
کاظم نوربخش بیوگرافی کاظم نوربخش بازیگر کمدین ایرانی

تاریخ تولد: ۱ مهر ۱۳۵۵

محل تولد: بیجار، کردستان، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۰ تاکنون

تحصیلات: دیپلم انسانی

ادامه
جیمی ولز بیوگرافی جیمی ولز نابغه پشت ویکی پدیا

تاریخ تولد: ۷ اوت ۱۹۶۶

محل تولد: هانتسویل، آلاباما، ایالات متحده آمریکا

ملیت: آمریکایی، بریتانیایی

حرفه: موسس بنیاد ویکی مدیا

ثروت: ۱/۵ میلیون دلار

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش