جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۳۹ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۰۸۳۷
فیلم و سینمای ایران

بررسی سینمای زنان؛ «شماره ۱۷ سهیلا» از چه می‌گوید؟

فیلم شماره ۱۷ سهیلا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
این روزها فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» (۱۳۹۵) به نویسندگی و کارگردانی محمود غفاری و بازی زهرا داودنژاد، بابک حمیدیان، احسان امانی و مهرداد صدیقیان اکران عموم شده است. نکته جالب توجه این که این فیلم اجتماعی که به موضوع زنان هم می‌پردازد آنچنان مورد توجه سینماروها قرار نگرفته است.

به گزارش ابتکار، با اینکه فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» یک «درام اجتماعی» تاثیرگذار و خوش‌ساخت است ولی کاملا چراغ خاموش روی پرده سینماها قرار دارد؛ در صورتی که در گذشته فیلم‌هایی که به مسائل زنان می‌پرداختند با استقبال بیشتری روبه‌رو می‌شدند. به هر صورت، در حال حاضر، ژانر کمدی و ملودرام عشقی، سینمای ایران را در قبضه خود گرفته است.

 

فیلم‌های خانوادگی هم مانند «خاله قورباغه» و کمدی‌های ساده‌ای مانند «تگزاس» فروش بیشتری نسبت به فیلم‌های اجتماعی مانند «شماره ۱۷ سهیلا» دارند. این موضوع نشان می‌دهد که تماشاگران سینمادوست ایرانی در دهه ۱۳۹۰ علایق و سلایق متفاوتی نسبت به تماشاگران دهه ۱۳۷۰ ایران دارند. البته نباید از نظر دور داشت که سینمای دهه ۱۳۶۰ ایران بسیار پیچیده است و تحلیل آن کار سنگینی هم می‌طلبد.

 

در آن دوران فیلم‌های مختلفی از جمله اکشن‌هایی مانند: «کانی‌مانگا» (۱۳۶۶) به کارگردانی سیف‌الله داد و «عقاب‌ها» (۱۳۶۳) به کارگردانی ساموئل خاچیکیان، فیلم‌های روشن‌فکرانه‌ و انتقادی مانند: «اجاره‌نشین‌ها» (۱۳۶۵) و «هامون» (۱۳۶۸) به کارگردانی داریوش مهرجویی و کمدی سیاه «جایزه» (۱۳۶۱) به کارگردانی علیرضا داودنژاد هر کدام مخاطب‌های خاص خود را داشتند. در آن زمان سینمای ایران رونق فراوانی داشت و تماشاگران بی شماری هم پای فیلم‌ها می‌نشستند. با این وجود، سینمای دهه ۱۳۷۰ به شدت با سینمای دهه ۱۳۶۰ متفاوت است. با تمام این تفاسیر سینمای دهه ۱۳۸۰ ایران هم جایگاه متفاوتی برای خود دارد و در برخی از سال‌های این دهه سینمای ایران با افول سنگینی هم مواجه شد. 

 

«شماره ۱۷ سهیلا» از چه می‌گوید؟

فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» (۱۳۹۵) که با دو سال تاخیر اکران شده است به خوبی می‌تواند «زندگی روزمره» و شرایط خاص اجتماعی برخی زنان را نشان بدهد. در این روزها جوان‌ها به دلایل فراوان که یکی از مهم‌ترین‌هایش هم مسئله اقتصادی است با مصائب فراوانی دست به گریبان هستند. مشکل «ازدواج» آنچنان جدی شده است که برخی‌ها آن را یک بحران جدی می‌دانند. فیلم محمود غفاری به خوبی به این مسئله پرداخته است. قصه فیلم چیست؟ در خلاصه داستان این فیلم چنین آمده است: «داستان دختری میانسال است که زمان ازدواج او به تاخیر افتاده و با توجه به مشکل ژنتیکی که دارد در تلاش است که هر چه سریعتر ازدواج کند تا بچه دار شود».

 

ولی به هیچ عنوان این موضوع اصل ماجرای این فیلم نیست. پس از موفقیت فیلم‌های اصغر فرهادی توجه به «طبقه متوسط» در سینمای ایران پر رنگ‌تر شده است. طبقه‌ای که با هزاران مشکل ریز و درست در شرایط اجتماعی ایران دست به گریبان است. فرهادی به دروغ و خیانت در بین خانواده‌ها به خوبی پرداخته است. زنان فیلم‌های او از دل جامعه می‌آیند و تاثیر خودش را هم بر سینماروهایی که بیشتر هم از قشر متوسط هستند، گذاشته است.

 

اما فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» به زنانی از طبقه متوسط می‌پردازد که فرصت ازدواج را از دست داده‌اند. زنانی که نه عشق را تجربه می‌کنند و نه توانسته‌اند در زمان مناسب ازدواج کنند و خانواده‌ای با حضور بچه‌ها تشکیل بدهند. زنان بسیاری در شهرهای بزرگ ایران هستند که به دهه چهارم زندگی خود رسیده‌اند و هنوز نتوانسته‌اند خانواده‌ای شکل بدهند. این موضوع هزاران دلیل دارد که باز هم تاکید می‌کنیم اصلی‌ترین علت آن اقتصاد است. با این تفاسیر، کارگردان فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» تلاش می‌کند که «سبک زندگی» زنان طبقه متوسط را از خلال «زندگی روزمره» در دهه ۱۳۹۰ به تصویر بکشد. همان زنانی را جلوی دوربین می‌بینیم که ازدواج نکرده‌اند و حالا سخت به دنبال شوهر هستند. «سهیلا» (با بازی زهرا داودنژاد) به مرکزی مراجعه می‌کند که در آن همسریابی می‌کنند.

 

او به شدت آدم خجالتی و توداری است و این کار برای او سنگین تمام می‌شود. بنابراین تلاش می‌کند که دوباره به مردهایی که پیش از این در زندگی‌اش بوده‌اند، رجوع کند. این تلاش او هم به شکست می‌انجامد. ولی اکثر آن مردان طلاق گرفته‌اند و درگیر «زندگی روزمره» تکراری با هزار و یک مشکل هستند. سهیلا هر کاری می‌کند به بن‌بست می‌خورد تا اینکه پسر جوانی به او ابراز علاقه می‌کند اما اختلاف سنی آنها بسیار زیاد است! ترس و وحشت سنگین سهیلا از آینده مجردی‌اش زندگی او را در چنبره خودش اسیر کرده است. سهیلا مدام «اضطراب» دارد. حالا یک پسر جوان هم سر راه او قرار گرفته است. سهیلا باید انتخاب کند. بنابراین، یک «dilemma» (دو راهی خطرناک) برای او شکل می‌گیرد.

 

او هر انتخابی کند برای او تلخکامی شدیدی به همراه خواهد داشت. سهیلا و پسر جوان را می‌بینیم که در شهر و مخصوصا در مترو«پرسه» می‌زنند. پسر بارها از سهیلا می‌پرسد که حالا چه شده است که او به فکر ازدواج فوری افتاده است؟! ولی سهیلا هیچ جواب مشخصی به او نمی‌دهد. در واقع، این «سکوت» مضمون محوری فیلم هم است. کارگردان تلاش دارد با رویکرد «اگزیستانسیالیستی» زنانی را نشان بدهد که با ترس و اضطراب به ۴۰ سالگی خودشان پا می‌گذارند و وحشت‌زده می‌شوند. این شکل از روایت در سینمای ایران منحصر به فرد است. برای اینکه جنس این نوع از سینما «کاربردی» و «تاریخی» است. با تمام این احوال، فیلم «شماره ۱۷ سهیلا» بینندگان بسیار کمی داشته است؛ البته نباید از نظر دور نگاه داشت که سینمای زنانه ایران پیشینه بسیار موفقی دارد.

 

تهمینه میلانی

تهمینه میلانی زاده ۱۳۳۹ در تبریز است. او فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان فیلم‌هایی است که بیشتر آنها به زن‌ها می‌پردازند. او آثار مختلفی را ساخته است که موفق‌ترین آنها یک سه‌گانه با بازی نیکی کریمی است. اولین قسمت این سه‌گانه فیلم «دو زن» (۱۳۷۷) است با ایجاد فضای باز سیاسی پس از انتخابات دوم خرداد ساخته شد و به شدت مورد توجه سینمادوستان هم قرار گرفت.

 

فیلم‌های «نیمه پنهان» (۱۳۷۹) و «واکنش پنجم» (۱۳۸۱) دو بخش دیگر این سه‌گانه هستند. البته میلانی به خاطر ساخت این سه‌گانه با واکنش‌ها و نقدهای سنگینی از برخی جناح‌های سیاسی هم روبه‌رو شد. فیلم «دو زن» شاید یکی از بهترین آثار سینمای زنان باشد. فیلمی که به ازدواج زنی کم سن و سال و با سواد با مردی به شدت حسود و پارانویایی می‌پردازد. 

 

رخشان بنی‌اعتماد

رخشان بنی‌اعتماد ‌زاده ۱۳۳۳ در تهران است. او کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و تهیه‌کننده موفقی است. بنی‌اعتماد توانسته که فیلم‌های هنری درباره زنان بسازد و حتی در هفتاد و یکمین جشنواره فیلم ونیز (۲۰۱۴) جایزه بهترین فیلمنامه را برای فیلم «قصه‌ها» به دست آورد.

 

فیلم‌های او اغلب به زنان می‌پردازند ولی چهار فیلم «نرگس» (۱۳۷۰)، «روسری آبی» (۱۳۷۳)، «بانوی اردیبهشت» (۱۳۷۶) و «زیر پوست شهر» (۱۳۷۹) با استقبال منتقدان و مردم روبه‌رو شدند و به شدت زنانه هستند. فیلم «نرگس» برای او جایزه بهترین کارگردانی دهمین دوره جشنواره فجر را به همراه داشت. فیلم «روسری آبی» نیز سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را کسب کرد. بیشتر شخصیت‌های اصلی بنی‌اعتماد، زنان درد کشیده هستند. مثلا فیلم «بانوی اردیبهشت» مادری به نام فروغ را نشان می‌دهد که می‌خواهد مستندی از زندگی مادران نمونه بسازد.

 

بهرام بیضایی

بهرام بیضایی زاده ۱۳۱۷ در تهران است. او نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس، کارگردان و پژوهشگر بسیار تاثیرگذاری است. بیضایی تاکنون ۱۰ فیلم سینمایی را ساخته است که در اغلب آنها با زندگی زنان و روشن‌فکران مواجه می‌شویم. بر خلاف کارگردان‌های مرد، نقش‌های اصلی بیشتر فیلم‌های بیضایی برای زنان است.

 

زنانی که مانند «گلرخ کمالی» (با بازی مژده شمسایی) در فیلم «سگ کشی» (۱۳۷۹) قربانی شهوت قدرت و ثروت مردان می‌شوند. زنانی که حتی از آبروی خود برای خانواده و زندگی خود می‌گذرند ولی می‌فهمند که زندگی مردانه بسیار بی رحم‌تر از این حرف‌هاست! فیلم «باشو غریبه کوچک» (۱۳۶۵) زنان متفاوتی را در دل جنگ نشان می‌دهد. «باشو» که خانواده‌اش را در جنگ از دست داده است به مزرعه زنی به نام «نایی» (با بازی سوسن تسلیمی) در شمال ایران پناه می‌برد. نایی،‌ زنی است که به تنهایی مزرعه‌ای را اداره می‌کند. 

 

اصغر فرهادی

اصغر فرهادی زاده ۱۳۵۱ در خمینی‌شهر است. او کارگردان، فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده موفق و تاثیرگذاری است. فرهادی با فیلم «جدایی نادر از سیمین» (۱۳۸۹) برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان و جایزه گلدن گلوب شد. او با فیلم «فروشنده» (۱۳۹۴) اسکار خود را تکرار و در جشنواره کن هم برنده جایزه فیلمنامه‌نویسی شد. سینمای او طبقه متوسط ایرانی را جلوی دوربین برد.

 

طبقه‌ای که مضمون‌هایی مانند: دروغ، خیانت، مهاجرت، تنهایی و طلاق در آن از کلیدهای اصلی است. فرهادی زنان پیچیده‌ای را برای اولین بار در سینمای ایران به نمایش گذاشت. زنانی که یا مانند «درباره الی» (۱۳۸۷) به شکل ناگهانی ناپدید می‌شوند یا مانند «فروشنده» قربانی تجاوز و وحشت از افشای آن شده‌اند. اما پیچیده‌ترین زنان سینمای ایران را در فیلم «چهارشنبه‌سوری» (۱۳۸۴) شاهد هستیم. فیلمی که سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را هم برای فرهادی به همراه داشت.

 

سیدحسین رسولی

 

 

  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش