جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۱۰ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۴۳۱۳
فیلم و سینمای ایران

«متری شش و نیم»؛ روایتی از زیر پوست شهر/ پشت ظاهر آرام شهر، فاجعه‌ای در جریان است

فیلم متری شش و نیم,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
فیلم «متری شش و نیم» دومین ساخته سعید روستایی پس از «ابد و یک روز» بود که این فیلم نیز تحسین مخاطبان را در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به همراه داشت.

داستان متری شش و نیم درباره یک سرگرد پلیس مبارزه با مواد مخدر بنام صمد (با بازی پیمان معادی) است که به دنبال توزیع‌کننده دانه درشت مواد مخدر بنام ناصر خاکزاد (با بازی نوید محمدزاده) است.

 

صمد تلاش می‌کند با دستگیری تمام خرده‌فروشان و بازجویی از آن‌ها به چهره اصلی ناصر خاکزاد برسد. سرانجام در بازجویی از الهام (با بازی پریناز ایزدیار) به محل زندگی ناصر پی می‌برد و ...

 

سعید روستایی پدیده سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر بود. «ابد و یک روز» توانست هم توجه مخاطبان را به خود جلب کند و هم جوایز متعددی را نصیب خود کند. همین درخشش خیره‌کننده کار روستایی را برای فیلم دوم بسیار سخت کرد و سه سال طول کشید تا او برای ساخت فیلم دومش آستین بالا بزند.

 

متری شیش و نیم هم مثل ابد و یک روز فیلمی اجتماعی است با کنایه‌ها و اشارات واضح سیاسی از سوی نویسنده و کارگردان فیلم. سعید روستایی این بار و برخلاف ابد و یک روز دوربینش را سمت پلیس می‌برد و داستان را از منظر پلیسی خشن، اما منصف بنام صمد روایت می‌کند که به دنبال یک عمده فروش مواد مخدر بنام ناصر خاکزاد است.

 

روستایی در طول فیلم دوربینش را به جا‌هایی می‌برد و تصاویری را از تهران به ما نشان می‌دهد که قبل از این شاهد چنین تصاویر تکان‌دهنده‌ای از تهران نبوده‌ایم. روستایی تلاش کرده این تصویر چرک و سیاه از شهر تهران را با دقت بالا و در کمال امانت ثبت و ضبط کند.

 

روستایی با ثبت این تصاویر نشان می‌دهد که زیرپوست این شهر چه خبر است و پشت برج‌ها، مراکز خرید و سینما‌های شیکی که هر روز در تهران ساخته می‌شود چه فاجعه‌ای خوابیده است. تلاش قابل ستایش روستایی البته محدود به نمایش بی‌پرایه از خشونت‌ها و سیاهی شهر تهران باقی نمی‌ماند.

 

روستایی تلاش می‌کند در حد بضاعت سینمای ایران تصویر متفاوتی از پلیس مواد مخدر و مصائبی که آن‌ها درگیر آن هستند نشان دهد. پلیس در فیلم متری شیش و نیم متفاوت است از چیزی که مخاطب در این سال‌ها در سینما و تلویزیون دیده است. آن تصاویر شیک و کلیشه‌ای که با محافظه‌کاری تمام به عنوان تصویری از پلیس در ذهن مخاطب شکل گرفته است در مقابل واقع‌گرایی فیلم روستایی رنگ می‌بازد. مهم‌ترین حسن فیلم روستایی هم در همین است.

 

مخاطب از همان پلان‌های ابتدایی فیلم با پلیس‌ها همراه می‌شود و آن‌ها را انسان‌هایی واقعی می‌بیند از جنس خودش. تنها تفاوت صمد و دیگر پلیس‌های فیلم در این است که فقط شغلی که برگزیده‌اند با سایر مردم تفاوت دارد، وگرنه آن‌ها هم درگیر همان مشکلات و مصائبی هستند که هر انسان دیگری ممکن است در زندگی روزمره‌اش با آن مصائب دست و پنجه نرم کند.

 

سعید روستایی همین میزان دقت و انصاف را هم در ترسیم قطب دیگر ماجرا ناصر خاکزاد رعایت کرده است. ناصر خاکزاد فیلم نه یک جانی بالفطره و خلاف‌کاری بی‌رحم که جوانی ساده و فقیر است که جبر زندگی او را مجبور کرده تا بدل به یک قاچاقچی مواد مخدر شود. همین رعایت انصاف در پردازش شخصیت‌ها هم هست که تقابل صمد و ناصر را به جذاب‌ترین قسمت فیلم بدل می‌کند.

 

صمد و ناصر هر دو معلول شرایطی هستند که در آن زندگی می‌کنند. اگر ناصر به صمد پیشنهاد رشوه می‌دهد و صمد به آن فکر می‌کند (هر چند پای شرافتش می‌ایستد و آن را نمی‌پذیرد) به خاطر مشکلات و مصائبی است که در زندگی روزمره با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. روستایی در اقدامی تحسین برانگیز نوک تیز پیکان انتقاداتش را متوجه شرایط جامعه می‌کند که مسئول آشفتگی آن نه صمد و ناصر بلکه سیاست‌گذارانی هستند که چنین شرایطی را برای یک جوان فراهم کردند که او برای فرونشاندن عقده‌های کودکی‌اش مجبور می‌شود مواد مخدر معامله کند.

 

آدم‌های فیلم روستایی در حد خودشان انسان‌های باشرفی هستند. صمد آنقدر حواسش هست که برای بچه کوچکی که دستگیر کرده پیتزا بخرد و ناصر هم تمام پولی را که از قاچاق درآورده خرج خانواده‌اش کرده تا بهتر زندگی کنند. با همین نگاه است که روستایی موفق می‌شود در عین نشان دادن مصائب و مشکلات زندگی شهری در تهران امروز نگاهی انسانی و عزت‌مندانه به شخصیت‌های فیلمش داشته باشد.

 

اما مشکل اصلی متری شیش و نیم در کمبود ایده‌های خلاقانه برای بسط و گسترش داستان تکراری فیلم است. بعد از دستگیری ناصر و بریدن حکم دادگاه برای او عملا فیلم تمام شده است، اما روستایی دلش نمی‌آید تمام ایده‌هایش را کنار بگذارد فیلم را ادامه می‌دهد و همین مسئله باعث می‌شود تا از تاثیرگذاری داستان کم شود. ‎

 

در متری شیش و نیم مشکل کمبود مصالح داستانی نیست، بلکه ایده‌های خلاقانه‌ای وجود ندارد که این مصالح داستانی را به خوبی بارور کند. به همین خاطر روستایی برای رسیدن به تاثیرگذاری مورد نظرش به اجرا تکیه کرده و تا حد زیادی هم موفق شده به عنوان کارگردان فیلمش را با اجرایی نفس‌گیر از خطر ملال‌آور بودن نجات دهد. متری شیش و نیم شاید به اندازه ابد و یک روز خوب نباشد، اما فیلمی است محکم و تاثیرگذار که تصویری انسانی از آدم‌هایی ترسیم می‌کند که به خاطر زیست در جامعه‌ای با روابط ناسالم به بیراهه کشیده شده‌اند.

 

عوامل فیلم

 

کارگردان و فیلمنامه نویس: سعید روستایی

مدیرفیلمبرداری: هومن بهمنش

صدابردار: ایرج شهزادی

چهره پرداز: ایمان امیدواری

طراح صحنه: محسن نصراللهی

طراح لباس: غزاله معتمد

تدوین: بهرام دهقانی

صداگذاری: امیرحسین قاسمی

موسیقی: پیمان یزدانیان

بازیگران: فرهاد اصلانی، پیمان معادی، نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار

 

 

  • 19
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش