جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۳۷ - ۰۳ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۰۶۲۷
فیلم و سینمای جهان

«کشتن گوزن مقدس» نقد وبررسی شد

شاهکاری تمام عیار

فیلم کشتن گوزن مقدس,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

کالین فارل، متخصص قلب در نقش استیون مورفی، در دومین یا سومین نمای فیلم «کشتن گوزن مقدس» ساخته یورگوس لانتیموس، دستکش جراحی خون‌آلودش را پس از عمل داخل سطل آشغال می‌اندازد. حالا اگر همزمان دو ایده «جراح به مثابه خدا» و «کارگردان به مثابه خدا» را در نظر بگیریم، این فکر به ذهن خطور می‌کند که جراح معادل کارگردان است و به استعاره‌ای شسته‌ورفته می‌رسیم.«کشتن گوزن مقدس» در واقع لانتیموس بی‌رحمی را نمایان می‌کند و در قیاس با فیلم ابزورد و شگفت‌انگیز «خرچنگ»، تبدیل به فیلم گرم و خوشایندي می‌شود. در جشنواره کن، از این فیلم بی‌آلایش و بی‌احساس که وحشتی شیطانی در خود دارد، با سوت استقبال شد. این فیلم شاهکاری تمام عیار است.

 

یکی از چیزهایی که این فیلم بیمارحومه شهری را این‌قدر گیرا می‌کند، این است که فرمالیسم تعمدی در آن جريان دارد و داراي سبک بازیگری پرمایه‌ای است و به‌طور عمدي بخشی از دیالوگ‌ها با لحنی یکنواخت گفته می‌شود که به سرعت ما را یاد آثار لانتیموس می‌اندازد. فاصله بین ما و دنیای فیلم فقط به اندازه یک شیشه است. این دنیا همان جهان «دندان نیش» نیست (که شبیه‌ترین فیلم از میان فیلم‌های این کارگردان است) و جایگزین فیلم «خرچنگ» هم نیست. درواقع، درحالی که فیلمبرداری خشک و خزنده تیمیوس باکاتاکیس و طراحی صدای اتونال و ضدملودیک جانی بورنز (طراح صدای فیلم «زیر پوست») فضای فیلم را بسیار سرد می‌کنند،زندگی واقعی در فیلم جاری است؛ رستورانی کوچک،ترافیک، کباب‌پز حیات خلوت و دفتر مدیر مدرسه و همچنین خانه (خانه‌ای بزرگ با راه‌پله متعلق به زوج موفق، پولدار و حرفه‌ای) و بیمارستانی در فیلم وجود دارد که دوربین با دقت فراوان راهروهای طولانی‌اش را طی می‌کند؛ مانند چشم‌انداز هتلي که برای مقاصد پزشکی بازسازی شده است.

 

استیون مورفی، متخصص قلب،همسر چشم‌پزشکی به اسم آنا ( نیکل کیدمن) دارد که با بازی بسیار سرد (چیزی بین فیلم «تولد» و «چشمان کاملا بسته») فیلم‌های جاناتان گلیزر و استنلی کوبریک را مجسم می‌کند. استیون و آنا دو فرزند دارند. کیم ۱۴ ساله (با بازی رافی کسیدی) که فیلم با لحن بی‌تفاوتي به ما اطلاع می‌دهد که هفته پیش قاعدگی‌اش شروع شده و باب ۱۲ ساله (با بازی سانی سولجیک) که موی بلندش باعث رنجش پدر است. استیون همچنین مخفیانه و با گذر زمان به صورت منظم‌تر با مارتین ۱۶ ساله(با بازی عالی بری کیوگان) دیدار می‌کند؛ تا مدتی نمی‌دانیم علت این ملاقات‌ها چیست اما می‌توانیم تا این حد از تعامل‌شان بفهمیم که استیون حس تعهدی در قبال مارتین دارد. مارتین که با مادرش (با بازی بسیار خوب آلیسیا سیلورستین) زندگی می‌کند، به ظاهر قدردانی فروتنانه‌ای نسبت به توجه استیون دارد.

 

پس از آنکه استیون در نهایت مارتین را به خانواده معرفی می‌کند، آنا این برداشت را تایید می‌کند: «چه پسر خوبی». بي‌شك کیم نیز با این برداشت موافق است و به نحوی که تنها از دختر نوجواني بر می‌آید به صداقت غیرمعمول و غرابت مارتین پاسخ می‌دهد؛کیم مسحور مارتین می‌شود. اما معلوم می‌شود که نیت مارتین دست‌کم چندان معصومانه نیست. از اینجا به بعد، لانتیموس با صبری بی‌پایان و پادمنطقی وحشتناک و دقیق (به همراه فیلمنامه‌نویس، همکار همیشگی خود یعنی افتیمیس فیلیپو) بی‌وقفه ما را به نقطه اوجی رهنمون می‌کند که در آن ابزوردیته به شکل غیر معمولی قادر نیست از شدت ترس و وحشت بکاهد. این سینماست یا عملیات روانی؟

 

فارل باز هم فوق‌العاده عمل كرده و همان ریتم «خرچنگ» را با لانتیموس یافته است (استعداد فارل مانند سکوت قبل از توفان خود را فقط در فیلم‌های لانتیموس نشان می‌دهد) و با این حال، باز هم در قالبی غیرعادی شخصیت متفاوتی را خلق می‌کند. از سوی دیگر، تمام بازی‌ها در نهایت کمال، قوی و خوشایند هستند. این بار نوبت کشف بازیگر ایرلندی، کیوگان رسیده است که محوری‌ترین و پیچیده‌ترین نقش را بر عهده دارد. مارتین هم به شکل کسل‌کننده‌ای عادی است و هم به شدت مبهم و اسرارآمیز؛ موجودی شبه فراطبیعی که کفش کتانی به پا دارد و اسپاگتی می‌خورد.

 

این فیلم تا همین جا مخاطب را درگیر می‌کند و مخاطب نمی‌تواند مانع غرق شدن خود در دنیای فیلم شود. به نظر می‌رسد این بار مقاومت از جانب افرادی که تاکنون فیلم‌های لانتیموس را ندیده‌اند، بسیار دشوار است. ارائه اندک اندک اطلاعات، ناامیدی به علت خودخواهی اساسی انسان (حتی وقتی با خانواده خودمان طرفیم) و فیلمی بی‌احساس و بی‌عاطفه. اما هواداران لانتیموس، با ناب‌ترین و خطرناک‌ترین فیلم این کارگردان مواجه می‌شوند که در هر لحظه آن، از غرابت صحنه‌های جنسی گرفته تا تبدیل شدن خانواده به آیینی کاریزماتیک لایه‌هايی با معنی و فرامعنی سیاه وجود دارد.

 

هر چقدر هم خوانش‌های گوناگونی وجود داشته باشد، تضاد بین قلب و مغز یکی از مضمون‌های همیشگی است. چون این مضمون در هر فیلمی وجود دارد كه فردی را ترسیم می‌کند که به بیان استعاری تکه‌ای از بازوی خود را گاز می‌گیرد و آن را به بیرون تف می‌کند. اما حتی اگر این فیلم را فیلمی تجربی در مورد جدایی بدن و ذهن بدانیم، اخلاق هجوآمیز ترسناکی دارد؛ در پشت سردی اين فیلم، تصویر پژمرده‌ای از بیگانگی در حومه شهر و آرامش ذهنی سطحی افراد ممتاز وجود دارد. به نظر می‌رسد که این فیلم می‌گوید هرچقدر هم خود را منفک و مجزا بدانیم، اعمال‌مان تاثیراتی دارد، زندگی‌ و انتخاب‌های‌مان ممکن است با زندگی و تصمیم‌های سایرین تصادم کند و قاضی ناپیدایی فراتر از این زندگی وجود ندارد. غرابت «کشتن گوزن مقدس» این است که چه اتفاقی می‌افتد اگر چیزی شبیه این عدالت ناپیدای هستی به شکلی پیدا و معلوم در آید. وقتی در خانه آمده و با دسته‌ای گل حاضر است و او را با تمام ویرانگری خود به داخل خانه دعوت می‌کنید.

 

ترجمه: حسام نصیری

 

 

ghanoondaily.ir
  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش