جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۵۶ - ۲۸ مهر ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۷۰۷۳۶۲
فیلم و سینمای جهان

نقدی بر فیلم «محبوب»، ساخته جدید یورگوس لانتیموس یونانی

فیلم محبوب,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

مشخصات فــــــيلم ‌ عنوان: «محبوب» ‌ محصول: کمپانی‌های اسکارلت فیلمز، اله‌منت پیکچرز، آرکانا و فیلم فور پروداکشنز ‌ تهیه کنندگان: ادگویینی و لی ماجیری ‌سناریست‌ها: دبورا دیویس و تونی مک نامارا ‌کارگردان: یورگوس لانتبموس ‌مدیر فیلمبرداری: رابی رایان ‌ تدوینگر: سم اسنید ‌ موسیقی متن: کمیل حسینی ‌ طول مدت: ۱۲۰‌دقیقه ‌ بازیگران: اولیویا کولمن، اما استون، راشل وایز، نیکولاس هولت، جو الوین، مارک گتیس، جیمز اسمیت و جنی رینزفورد.

 

در درخشش اولیویا کولمن که «ملکه آن» را به یک شمایل ناپایداری تبدیل کرده، شکی وجود ندارد و فقط باید جوایز پرتعدادی را شمارش کرد که در ماه‌های آینده به این هنرمند انگلیسی تعلق خواهد گرفت. «محبوب» سومین فیلم بلند انگلیسی زبان یورگوس لانتیموس سینماگر شاخص یونانی، یک کار تاریخی و دراماتیک و به‌ منزله گشتی در دربار پرفراز و فرود انگلیس در اوایل قرن هجدهم و سرشار از نکات بکر است و درعین رعایت جنبه‌های بصری آن دوران و ارائه تصاویری همچون رنگ‌آمیزی تابلوهای کلاسیک، بر مضمون خود و افشای فسادهای دربار تمرکز می‌کند و از هر دو فیلم قبلی وی به زبان انگلیسی صریح‌تر و بهتر است و به‌جای اینکه ماجراها را پیچ بزند و مبهم سازد، پرتره‌ای بی‌واسطه را از گذشته بریتانیا ارائه می‌دهد که روشنگر حقایق و یک روایت‌گویی سرشار از طعنه‌های اجتماعی است.

 

دو کار قبلی انگلیسی زبان یورگوس لانتیموس از حس رئالیستی فیلم فعلی وی بی‌بهره بودند. اولی که «Lobster» نام داشت، مسائل زندگی خانوادگی و فشارهای اجتماعی را به تصویر می‌کشید و دومی که نامش «کشتن یک گوزن مقدس» بود، تراژدی معروف یونانی «ایمی ژنیا در اولیس» را به روز کرده و به زندگی‌های حومه‌ شهری در امریکا پیوند زده بود. بنابراین ویران‌سازی دربار بریتانیا و بهتر بگوییم ترسیم خرابی‌های رفتاری و لغزش‌های حکومتی آن در فیلم «محبوب» هم نوعی تنوع و نوجویی در قیاس با دو کار قبلی لانتیموس و هم یک اطلاع‌رسانی مفید و شاید دقیق درباره اتفاقات یک دربار در پهنه اروپا است که بریتانیایی‌ها همیشه به‌شکلی ناموفق کوشیده‌اند آن را برای کل اروپا یک پدیده الزامی و الگویی کامل بینگارند.

 

توأم با اغماض

اکثر محصولات سینمای امریکا پیرامون اتفاقات و لغزش‌های دربار بریتانیا یک نگاه توأم با اغماض و بیشتر با هدف ترسیم زیبایی‌های بصری آن بوده و برخی اصلاً به عمق ماجراها نفوذ نکرده و در سطح مانده‌اند اما لانتیموس تعارف را کنار گذاشته به قلب قضایا می‌زند و از لرزان بودن بسیاری از چیزها و قصورهای تعدادی از مهم‌ترین عناصر حکومتی بریتانیا می‌گوید. در این راه لانتیموس از بازی قوی هنرپیشه‌های فیلمش و بویژه سه زنی که نقش‌های مرکزی «محبوب» را برعهده دارند، بهره‌ می‌گیرد و نمایش آنان چیزی است که اگر در کار نبود، «محبوب» به درجات ارشد فعلی‌اش نمی‌رسید.

 

دربار شگفت‌انگیز

«محبوب» تماشاگران را به اوایل قرن هجدهم می‌برد و به عصر کوتاه سلطنت «ملکه آن» (با بازی اولیویا کولمن) وارد می‌سازد و بینندگان بلافاصله از آنچه درباره وی و اطرافش می‌بینید، در شگفت می‌شوند. خبری از حکومت و یک حضور سیاسی قوی از او نیست زیرا او پیوسته بیمار است و اضافه بر چند دسته از خدمتکاران و بهیاران کلکسیونی از سگ‌های محبوب ملکه نیز وی را در برگرفته‌اند.

 

قرار است او همسری هم داشته باشد اما فیلم لانتیموس وی را از ملکه دور نگه می‌دارد و اصولاً صحبت زیادی درباره همسر همیشه غایب ملکه شنیده نمی‌شود. با توجه به این نکات، حکومت بر کشور و اداره دربار عملاً به‌دست سارا چرچیل (راشل وایز) افتاده که عنوان درباری او دوشس مارلبورو است و اوست که باید هر روز با حزب مخالف دولت در پارلمان ستیزکند و این نهادی است که هدایت آن در دست یک رئیس دغل‌باز (با بازی هنرمندانه نیکولاس هولت) است و باز این بانو مارلبورو است که باید طراحی‌های مؤثری را برای جنگی که بریتانیا با فرانسه و اسپانیا دارد، صورت بدهد و جالب‌تر اینکه مارلبورو اصرار زیادی به گسیل همسرش جان چرچیل (مارک گتیس) به جبهه این جنگ‌ها دارد تا بلکه از شر وی راحت شود.

 

طبق رسم و روال انگلیسی‌ها

اگر صبح‌ها به این شکل می‌گذرد، بعدازظهر و غروب‌ها هم شاهد چای و کیک خوردن سارا و ملکه به رسم و روال سنتی انگلیسی‌ها و گشت زدن ملکه در دربار هستیم و البته در شرایطی که وی در یک صندلی چرخدار قرار دارد و سارا صندلی او را در سطح دربار به حرکت درمی‌آورد.

 

این بساط خنثی و کنترل شده زمانی به هم می‌ریزد که ابیگیل هیل (اما استون) که دختر یکی از بزرگان ساقط شده دربار است، به آنجا بر می‌گردد، او ابتدا از انجام هرکاری در دربار استقبال می‌کند تا مفید تشخیص داده شود و عذرش را نخواهند اما دیری نمی‌پاید که ابتدا به مشاور و رازدار سارا چرچیل و سپس به رقیب اصلی و بزرگ وی برای در دست گرفتن قدرت در حضور یک ملکه مریض و منفعل تبدیل می‌شود. این چنین است که سارا می‌بیند هر چقدر که جبهه جنگ‌های خارجی و پیکار سیاسی با این و آن مهم و گاه ضررخیز است، اوجگیری خطرات ابیگیل برای او نیز می‌تواند همان‌قدر مضر باشد و بازی قدرت را از دست او درآورد.

 

مردان درجه دوم

هرچه هست «The Favourite» در تضاد با فیلم‌های پر تعدادی است که قبلاً درباره دربار بریتانیا و کج روی‌ها و سهل‌انگاری‌های حاکم بر آن دیده‌ایم و در بسیاری از آنها به جای اینکه نفوذ به عمق ماجرا صورت گیرد، بیشتر به ظواهر امر پرداخته شده و فیلم‌ها سرشار از لباس‌های چند رنگ بوده‌اند و چشم‌ها میهمان کلکسیونی از تجملات و اشرافی‌گری‌ها شده است. در فیلم لانتیموس نه مردان توطئه‌گر و بی‌رحم بلکه زنان جاه‌ طلب و دغل‌باز حرف اول را می‌زنند و با اینکه مردان هم گرداگرد آنها فراوانند اما آنها اغلب برای جلب نظر این زنان مشغول تلاش هستند و کمتر ابتکار و فعالیت با ارزشی از سوی آنها شکل می‌گیرد.

 

دیالوگ‌ها به همت لانتیموس و بواقع به‌ انتخاب دو سناریست او که یکی زن (دبورا دیویس) است و دیگری مرد (تونی‌مک نامارا) با استعاره‌های لازم همراه شده و یکی از نقاط اوج آن در گفتارهای کاراکتر نیکولاس هولت خطاب به کارگران درباری است که وی آنها را ضعیف بر می‌شمرد و نمونه روشن دیگر آن در محاوره‌های بین ابیگیل و سارا که طوری تند و بی‌واسطه است که تو گویی سلاح گرم به روی یکدیگر و سایرین گشوده‌اند.

 

برای حفظ جان

تصویربرداری جالب رابی رایان مدیر فیلمبرداری منتخب لانتیموس هم سبب شده با تصاویر واید‌شات نمایی از دربار ارائه شود که متفاوت با کارهای قبلی مرتبط با فیلم‌های درباری انگلیس است و لنز او زنان مورد بحث را به گونه‌ای به تصویر می‌کشد که انگار در یک ظرف تنگ حاوی ماهی‌های کوچک گرفتار آمده‌اند و فقط دور خود چرخ می‌زنند و اوضاع «ملکه آن» از همه بدتر است زیرا چنان ضعیف و فاقد کنترل بر اوضاع است که اعمالش مثل هنری هشتم دیگر سلطان به حاشیه کشیده شده دربار بریتانیا ابتدا برای حفظ جان و سلامت خویشتن است تا محفوظ نگه داشتن حکومتی که به معنای واقعی کلمه به لرزش افتاده است.

 

در درخشش اولیویا کولمن که «آن» را به یک شمایل ناپایداری تبدیل کرده، شکی وجود ندارد و فقط باید جوایزی پر تعداد را شمارش کرد که در اواخر سال‌جاری میلادی و سه ماه نخست سال ۲۰۱۹ به‌خاطر این نمایش شاهانه برملاکننده به وی تعلق خواهد گرفت و قطعاً یک تبلیغ بزرگ مثبت برای لانتیموس و فیلم تازه اوست.

 

وصال روحانـي

 

 

iran-newspaper.com
  • 9
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش