یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳
۰۹:۳۱ - ۰۳ شهریور ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۶۰۰۴۸۹
کتاب، شعر و ادب

نقد روان شناختی کتابی که خواندنش برای افراد ۴۰ سال به بالا توصیه می شود

کتاب مردی به نام اوه,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

کتاب «مردی به نام اوه» اثر «فردریک بکمن»، پرفروش ترین کتاب سال سوئد، از پر فروش ترین های سایت آمازون در سال ۲۰۱۶ و رتبه یک پرفروش ترین کتاب دنیا برای چند ماه متوالی است که توسط نیویورک تایمز به صورت رسمی اعلام شد. این کتاب اکنون به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شده و حتی از روی آن، فیلمی هم ساخته شده که در سال ۲۰۱۷ نامزد جایزه اسکار در قسمت بهترین فیلم خارجی زبان (رقیب فیلم فروشنده اثر اصغر فرهادی) بود. این کتاب درباره دردسرهای مردی برای گذر از انتهای میان سالی و شروع سالمندی است و جالب این که مجله آلمانی اشپیگل درباره آن نوشته: «کسی که از این رمان خوشش نیاید، بهتر است هیچ کتابی نخواند». در ادامه نگاهی روان شناختی به این اثر خواهیم داشت.

 

 داستان کلی این رمان چیست؟

کتاب مردی به نام اوه,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

«اوه» ۵۹ سال دارد و قرار نبود زندگی اش به این جا برسد! این تمام چیزی است که «اوه» احساس می کند. زنش فوت کرده و به اجبار از کار بازنشسته اش کرده اند و گفته اند که وقتش است ترمزت را بکشی! حالا «اوه» انگار دیگر در این دنیا کاری برای انجام دادن ندارد. او تا حالا و همیشه کارهایی داشته است. هرکاری که جامعه از او خواسته انجام داده، کار کرده، ازدواج کرده، وامش را تسویه کرده، مالیاتش را پرداخته، یک خودروی مناسب خریده اما در آخر چطور از او تشکر می کنند؟ به دفتر کارش می آیند و می گویند:«برود خانه  چون  دیگر هیچ کارایی ندارد.»

 

او از نسلی است که چیزی را عوض نمی کنند و دور نمی اندازند بلکه تعمیر می کنند و حالا با دنیایی مواجه شده است که همه چیز را به بهانه ناکارآمد بودن و به درد نخور بودن عوض می کنند یا دور می اندازند، خودروها را، شغل ها را و حتی آدم ها را.

 

دردسرهای انتهای میان سالی

در این داستان بسیار جذاب، ما شاهد گذار« اوه» از انتهای مرحله میان سالی و شروع سالمندی هستیم. اوه مانند هر میان سال دیگری با تکالیف و تغییرات گوناگونی دست و پنجه نرم می کند. در این سن آدم ها درگیر پرورش فرزندان و نسل بعدی، حفظ رابطه با همسر، حفظ کارآمدی حرفه ای و اجتماعی خود هستند. آن ها کوله باری از تجربه و اطلاعات به همراه دارند و مایل اند آن ها را به نسل بعدی منتقل کنند. اما برای اوه گذار از این مرحله با بحران همراه است. او همسرش را از دست داده، فرزندی ندارد، منزوی است و با کسی رابطه ای ندارد، از کارش به نوعی اخراج(بازنشسته) شده و نمی داند از این به بعد در این دنیا باید چگونه زندگی کند و چگونه تکالیف رشدی خود را انجام دهد.

 

 تمایل به والدگری

«اوه» در تمام طول داستان با دو دسته تعارضات درونی مربوط به میان سالی در نبرد است؛ از یک سو با نیازهای رشدی دوره میان سالی یعنی میل به انتقال تجارب و پرورش نسل بعدی، میل به فناناپذیری از طریق اثرگذاری بر دنیا، پویا بودن، خدمت به دیگران و اجتماع و از سوی دیگر با ناامیدی، خودمحوری و بی توجهی به دیگران، پشت کردن به دنیا و در نهایت خودکشی کردن و رسیدن به همسر از دست رفته اش. اوه همیشه به درد بخور بوده، همیشه کاری برای انجام دادن داشته و حالا با دنیایی رو به رو شده که به او گفته اند برو به خانه، تو دیگر به هیچ دردی نمی خوری! اما شخصیت سرسخت، مبارز، دقیق و وسواسی او، تحمل خراب کاری های دیگران  را

ندارد .

 

در نهایت  نیازها و کمک جویی های اطرافیان به کمک اوه می آید تا در این نبرد، جنبه های سالم میان سالی اش رشد کند. در واقع اوه با کمک به دیگران، به رشد خودش کمک می کند، او تعمیرات خانه ها را به عهده می گیرد، به پسر همسایه رانندگی یاد می دهد، دوچرخه پسرک همسایه را تعمیر می کند، برای دختربچه همسایه یک آی پد می خرد، برای نگهداری دوست قدیمی اش در منزل با اداره بهزیستی می جنگد، از یک گربه ولگرد مراقبت می کند و حتی یک نفر را از مرگ نجات می دهد. در واقع او فرزندی ندارد، اما انگار برای تک تک آدم های اطرافش، حتی آن ها که دوست شان ندارد، والدگری می کند.

 

جنس متفاوت نیاز جامعه به سالمندان

در این میان، نویسنده به ظرافت به نقش متقابل جامعه پرداخته است. اوه در ابتدای داستان و پس از بازنشستگی اجباری اش فکر می کند در دنیای امروز آدم را دور می اندازند قبل از این که تاریخ مصرفش تمام شود و به همسایه پیرش می گوید: «هر چیزی که من و تو ساختیم، دارد نابود می شود» اما ناگهان سر و کله یک زن جوان به همراه همسر و دخترهایش پیدا می شود که انگار خیال ندارند بگذارند اوه با خیال راحت خودکشی کند!

 

«پروانه» یک مهاجر ایرانی است و نقش چشمگیری در گذار اوه از این مرحله ایفا می کند. پروانه مانند همه ایرانی ها به روابط حساس است و به همسایه هایش اهمیت می دهد. او به مرور جای دختر نداشته «اوه» را می گیرد و خواسته یا ناخواسته رابطه او با جامعه را تسهیل می کند. اوه از این طریق متوجه می شود که هنوز هم در این دنیا کارهایی برای انجام دادن دارد و هنوز هم به درد بخور است اما نه مانند آن چه قبلا انجام می داده است. نیاز جامعه به میان سالان و سالمندان از جنس دیگری است. اوه معنای مفید و موثر بودن برای جامعه را در درخواست های ریز و درشت همسایه ها و نسل جوان و بی تجربه دوروبرش کشف می کند.

 

رسیدن به «انسجام من» در سالمندی!

در نهایت اوه میان سالی را با توجه به جنبه های سالم رشد یعنی موثر بودن، زایندگی و پویایی پشت سر می گذارد و به آن چه «انسجام من» نامیده می شود و معرف دوران سالمندی است، می رسد. تا رسیدن به این مرحله اوه بعضی از عزیزانش را از دست داده که مهم ترین آن ها همسرش است اما شبکه اجتماعی دیگری اطراف خود ساخته است. همسایه ها و دوستان نزدیکش که او را دوست دارند، از تجارب او بهره مند می شوند و در مقابل از او مراقبت می کنند و حتی کسی هست که او را بابابزرگ صدا بزند.

 

در تمام طول داستان، اوه با مرور خاطرات گذشته در حال انجام یک تکلیف بسیار مهم رشدی است؛ انسجام من! او زندگی اش را از ابتدا مرور می کند، در کودکی و نوجوانی والدین اش را از دست داده، به موقع یک شغل پیدا کرده، خودروی مورد علاقه اش را خریده، عاشق شده و ازدواج کرده، خانه ای ساخته و در میان سالی تجارب زندگی اش را به نسل بعدی منتقل کرده است و تمام این ها به زندگی اوه معنایی یکپارچه داده اند و حالا می تواند با آرامش خاطر بگوید: این زندگی من بود.

 

هشدار لوث شدن داستان

پایان به درد بخور «اوه» !

در آخر «اوه» که توانسته است زندگی اش را آن گونه که بوده بپذیرد، شروع می کند به پذیرش مرگ. این پذیرش مرگ با میل به مردن که در قسمت های ابتدایی کتاب مشاهده می شود متفاوت است. اوه می پذیرد که مرگ نیز بخشی از زندگی است و وقتی آمد باید آن را پذیرفت، نه آن که به استقبالش رفت. این پذیرش به خوبی در جمع آوری وسایل همسرش پس از گذشت سال ها از مرگ او نمایان می شود.  

 

اوه در زمینه پذیرش فرا رسیدن مرگ خود، مرگ همسرش را می پذیرد و با کمک پروانه و دخترهایش وسایل به جا مانده از او را بسته بندی و جمع آوری می کند. حالا اوه می داند که قرار بود زندگی اش به این جا برسد. اوه در یک روز زمستانی می میرد. او یک عمر زندگی اش را در یک پاکت گذاشته و رویش نوشته: «برای پروانه». پروانه با ارثیه ای که اوه به جا گذاشته، یک خیریه باز می کند و اوه هرگز نمی فهمد که حتی بعد از مرگش نیز به درد بخور است.

 

نویسنده : دکتر پرستو امیری

 

khorasannews.com
  • 35
  • 8
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۱۰
جدیدترین
قدیمی ترین
چرانویسندهاوفیلم سازان کشورمان باتوجه به اینکه جامعه روند سالمندی آن در آینده نه چندان دورشتاب خواهد گرفت به این موضوع کمتر وارد شدهاند
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
ندا قاسمی بیوگرافی ندا قاسمی؛ بازیگر تازه کار و خوش چهره تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی ندا قاسمی

نام کامل: ندا قاسمی

تاریخ تولد: ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

محل تولد: کرمانشاه

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، مجری و صداپیشه

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

تحصیلات: دکترای شیمی آلی

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
زندگینامه امامزاده داوود زندگینامه امامزاده داوود در تهران

عنوان شده است که ایشان همراه با برخی از بستگان خود در همراه با امام رضا به ایران می آیند اما در منطقه شمال غربی تهران به شهادت رسیدند. مرقد ایشان در زمان صفویه ساخته شد و سپس در زمان فتحعلی شاه گسترش پیدا کرد. 

دلیل مرگ این امامزاده را به صورت دقیق نمی دانند اما براساس روایات بومیان آن منطقه مشخص می شود که وی همزمان با بستگان خود به همراه امام رضا به ایران می آیند که همزمان با امام ایشان نیز به شهادت رسیدند و سال شهادت را نیز به سال ۴۸۰ هجری قمری نسبت داده اند، البته باز هم باید اشاره کرد که این تاریخ دقیق نیست و تنها براساس شواهد محاسبه شده است. 

براساس آنچه مردم محلی می گویند، امامزاده داوود در آبادی کیگا که در نزدیکی روستای کن قرار دارد، شهید شده، همجنین برخی می گویند وی با همدستی فردی به اسم نجیم گبر و یکی از درویش های روستا به شهادت رسیده است. ز منظر دیگر قاتل این حضرت شخصی به نام محمود فرح‌زادی می باشد.

ادامه
کاظم نوربخش بیوگرافی کاظم نوربخش بازیگر کمدین ایرانی

تاریخ تولد: ۱ مهر ۱۳۵۵

محل تولد: بیجار، کردستان، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۰ تاکنون

تحصیلات: دیپلم انسانی

ادامه
جیمی ولز بیوگرافی جیمی ولز نابغه پشت ویکی پدیا

تاریخ تولد: ۷ اوت ۱۹۶۶

محل تولد: هانتسویل، آلاباما، ایالات متحده آمریکا

ملیت: آمریکایی، بریتانیایی

حرفه: موسس بنیاد ویکی مدیا

ثروت: ۱/۵ میلیون دلار

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه

انواع ضرب المثل درباره امانت داری ضرب المثل ها ابزار ارزشمندی برای انتقال مفاهیم مهم اجتماعی و اخلاقی به نسل های بعدی هستند. انواع ضرب المثل درباره امانت داری نیز از این قاعده مستثنی نیستند و طی قرن ها، اهمیت حفظ امانت و درستی در روابط انسانی را به ما گوشزد کرده اند.

...[ادامه]
ویژه سرپوش