فرقی نمیکند که در زندگی خود چگونه انسانی باشیم؛ چرا که سرانجام احساس مرگ و خارج شدن از کالبد فیزیکی را تجربه خواهیم کرد. به راستی مردن چه حسی دارد؟
مرگ پدیدهای است که همه ما روزی آن را تجربه خواهیم کرد. گفته میشود که در هر ساعت نزدیک به ۷ هزار انسان از دنیا میروند. با وجود اینکه مرگ یک رویداد اجتناب ناپذیر در زندگی ماست، هنوز از آن اطلاع چندانی نداریم.
احساس مرگ چیست؟ تجربه نزدیک به مرگ چه حس و حالی را در فرد القا میکند؟ اینها از جمله سوالاتی هستند که میزان اطلاعات فعلی ما از مرگ را به چالش وامیدارند. در اینجا قصد داریم به سراغ کارشناسان این پدیده رفته و رویدادهای جسمی و ذهنی انسان در هنگام مرگ را زیر ذرهبین قرار دهیم؛ تجربهای که چندان هم ناخوشایند نیست!
چه اتفاقی برای بدن شما میافتد؟
احساس مرگ در افراد مختلف میتواند بسیار متفاوت باشد. بنابراین در ابتدا فرض میکنیم که فرد به حالت طبیعی مرده و روح او از بدن خارج میشود. نکته اساسی و قابل اهمیت این است که چیزی به نام «لحظه مرگ» وجود ندارد؛ چرا که مرگ یک فرآیند به شمار میرود که هنوز قسمتهای بسیاری از آن به صورت ناشناخته باقی مانده است. با این حال مرگ را میتوان در ۲ مرحله تعریف کرد.
تجربه نزدیک به مرگ یا «مرگ بالینی» یک تجربه شخصی است که احساساتی همچون خروج از بدن، احساس شناور بودن، سکوت مطلق، حس امنیت، دیدن تونل، دیدن نور و … را برای فرد در پی دارد. مرگ بالینی زمانی رخ میدهد که ضربان قلب و یا وضعیت تنفس یا گردش خون در بدنتان متوقف شود. در این حالت سلولهای بدن شما بین ۴ الی ۶ دقیقه دوام میآورند تا در نهایت «مرگ بیولوژیکی» رخ دهد. در این زمان سلولهای مغز شروع به مردن کرده و با ورود به مرحله دوم، احیای فرد غیرممکن میشود.
تا اینجای کار ما از معنا و مفهوم واقعی مرگ اطلاع حاصل کردیم. اما بهتر است خود را از همین حوزه دور نکنیم؛ به این دلیل که هنوز جزئیات دیگری از این موضوع نیاز به توضیح دارند. به گفته جیمز هالنبک (James Hallenbeck) به عنوان یک متخصص مراقبت تسکینی در دانشگاه استنفورد (Stanford University)، آخرین لحظات زندگی شما بر روی زمین «مرگ پیش رو» نام دارد. در این دوره شما به سرعت از خواستههای طبیعی خود دست کشیده و بسیاری از حواس خود را از دست میدهید. از جمله این علائم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عدم گرسنگی و تشنگی
از دست دادن توانایی تکلم
کاهش توانایی بینایی
ضعف شنیداری
عدم توانایی استفاده از حس لامسه
از سایر عوارض جانبی میتوان به مواردی همچون: ضعف تنفس، افسردگی، اضطراب، خستگی شدید، سردرگمی روانی (به علت کمبود اکسیژن)، یبوست یا بیاختیاری و تهوع اشاره کرد. در چنین حالتی، مغز شما فعالیت کمتری را برای نجات انجام میدهد. حتی پوست بدن در چنین حالت علائم مرگ را از خود نشان میدهد. این علائم شامل سردی قابل توجه و تغییر رنگ پوست به خاکستری مایل به سبز و حتی لکهدار شدن پوست است.
به زودی حتی سرفه کردن و یا غذا خوردن نیز برای فرد غیرممکن شده و هربار تنفس او منجر به تولید صدایی از گلو میشود. این در حالی است که پزشکان میگویند این صدا آسیبهای فردی را در پی ندارد؛ هرچقدر هم که این صدا برای اطرافیان آزاردهنده باشد. با این وجود پزشکان به طور دقیق نمیتوانند میزان درد تحمل شده توسط فرد رو به مرگ را تعیین کنند. بدیهی است که زنده زنده سوزانده شدن و یا مرگ بر اثر اصابت گلوله، راههای دردناکی هستند.
اما وقتی صحبت از مرگ طبیعی فرد باشد، تعیین میزان درد و یا اجساس مرگ امری بسیار دشوار است. درد شما معمولا توسط متخصصین مراقبتهای پزشکی مدیریت میشود و احتمالا در ساعات پایانی آگاهی خود را از دست میدهید، بدین جهت ممکن است احساس مرگ به هیچ وجه دردناک نباشد!
هنگامی که روح از کالبد جدا میشود، آخرین بقایای آگاهی موجود در مغز نیز از بین میروند. این بدان معناست که مغز شما دیگر نمیتواند بدنتان را تحت کنترل خود نگه دارد. از این جهت ممکن است کنترل ادرار و یا مدفوع خود را نیز از دست بدهید. با تمامی این تفاسیر همچنان افراد تصور میکنند که مرگ یک پدیده بسیار ترسناک و ناراحت کننده است، اما به نظر میرسد که مغز انسان با اجرای چند ترفند از شدت این درد میکاهد.
در ذهن شما چه اتفاقی میافتد؟
درست در زمانی که روح و جسم از هم جدا میشوند، مغز انسان بهترین عملکرد را برای جهش یافتن آگاهی به اجرا میگذارد. در آخرین لحظات بسیاری از مردم توانایی تجربه خروج از بدن را پیدا کردهاند. حتی گفته میشود در این لحظه، روح فرد همراه با خویشاوندان خود در مکانی آرام و زیبا قرار گرفته و احساس میکند ارتباط بیشتری را با جهان دارد. از این گذشته، بسیاری افراد از دیده شدن یک تونل و مشاهده روشنایی از انتهای آن سخن گفتهاند که تماما به عنوان تجربه نزدیک به مرگ شناخته میشود.
یک مطالعه از دانشگاه کارولینای شمالی نشان میدهد که تجربه نزدیک به مرگ در افرادی که در بیمارستان بودهاند، بسیار مثبتتر از آن چیزیست که ما تصور میکنیم. این نشان میدهد که رو به رو شدن با پدیده مرگ در زمان واقعی، میتواند احساس مرگ را به شکلی مثبت در فرد القا کند.
مطالعهای دیگر که در یک مرکز بهداشتی نیویورک انجام گرفت نشان داد افرادی که در حال مرگ هستند فعالیت روانی بیشتری نسبت به افراد در حالت طبیعی دارند. ۸۸ درصد از شرکتکنندگان در این تحقیق ادعا کردند که رویاها و یا صحنههایی را دیدهاند که از رویاهای معمولی به واقعیت نزدیکتر بوده و سپس به حالت بیداری منتهی میشده است. بسیاری از این رویاها شامل سفر کردن با یکی از آشنایان فرد است که پیشتر از دنیا رفته بود.
برخی دیگر از افراد حاضر در این تحقیق میگفتند که آنها برای سفر به یک مکانی رویایی آماده میشده و برخی دیگر صحنههایی از زندگی گذشته خود را بازبینی میکردند. برای بسیاری از این افراد، مشاهده این رویاها منجر به کاهش ترس و اضطراب آنان از مرگ شده است.
هنگامی که فرآیند مرگ بالینی شروع میشود، مغز در یک حالت خاص گرفته و موجب ازدیاد فعالیتهای عصبی میشود. در پی این رویداد عصبهای شیمیایی و میزان تحریک آن به شکل قابل ملاحظهای افزایش یافته و این همان مرحلهای است که افراد نور سفید و روشن را تجربه میکنند. یک مطالعه جدید که در مجله مطالعات نزدیک به مرگ هم منتشر شده نشان میدهد کسانی که تجربه نزدیک به مرگ داشتهاند در بسیاری از موارد نشانههای مشابهی را دیدهاند.
البته هر شخص با توجه به اعتقادات و باورهای مذهبی خود، برداشتهای منحصر به فرد خود را از چنین تجربهای دارد. در مقابل مطالعه دیگری نیز منتشر شده که میگوید هریک از این تجربیات دارای ترتیببندی متفاوتی در افراد گوناگون هستند. بنابراین افراد مختلف در حین احساس مرگ موارد زیر را بدون توالی خاصی تجربه میکنند:
فرد در حالت روحی با آگاهی بسیار بالا و هوشیاری قابل توجه قرار میگیرد. چنین حالتی ممکن است در حالت خواب و یا بیداری رخ دهد.
تجربه خارج شدن روح از بدن در زمان احساس مرگ به گونهای است که فرد به صورت شناور در هوا قرار گرفته و قادر است بدن مرده خود را نیز مشاهده کند. دانشمندان بر این باورند که این پدیده به قسمتی از مغز با نام پیوندگاه گیجگاهی آهیانه (TPJ) ارتباط دارد و به علت کمبود اکسیژن رخ میدهد.
زندگی گذشته فرد در مقابل چشمان او به نمایش در میآید. بسیاری از مردم لحظات خاصی از زندگی خود را در مقابل دیدگان خود یافتهاند.
پیوستن به عزیزان از دست رفته یکی دیگر از مواردی است که افراد در حین احساس مرگ تجربه میکنند. برخی مواقع افراد حتی با افرادی ملاقات میکنند که تاکنون آنان را در طول عمر خود ندیدهاند! در برخی دیگر از موارد، ملاقات از مکانی ناشناخته و حضور موجودات با عنصر وجودی «نور» نیز گزارش شده است. گفته میشود که علل تمامی این رویداد، فقدان اکسیژن در مغز است که برای فرد توهماتی را ایجاد میکند.
تجربه حسی عمیق از صلح و آرامش شیرین که به عقیده دانشمندان به علت ترشح بسیار اندروفین هستند.
مشاهده یک نور سفید و روشن در انتهای تونل یکی دیگر از تجربیات افراد در حین تجربه مرگ بالینی است. در این رویداد، سیستم بینایی فرد تحت تاثیر رویدادهای مغز قرار گرفته و از کربن دی اکسید پر میشود. چنین اتفاقاتی باعث میشود که چشمان فرد نسبت به نور حساسیت بیشتری پیدا کند.
افراد ممکن است در حین مرگ تمامی این موارد و یا تنها برخی از آنان را تجربه کنند. از طرفی هیچ توالی خاصی برای تجربه این موارد وجود ندارد. بر اساس اظهارات افرادی که بعد از این تجربیات جان سالم به در بردهاند، مرگ احساس بسیار خوشایندی دارد و به نظر میرسد این علائم به منظور استقبال از او رخ میدهند. احتمالا دنیای پس از مرگ تا همیشه برای انسان ناشناخته باقی بماند، اما چیزی که اهمیت دارد این است که شما بدانید احساس مرگ تا هر اندازه هم که دردناک باشد، مغز انسان آن را به تجربهای خوشایند تبدیل خواهد کرد.
- 68
- 32