شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۰۰ - ۰۹ خرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۳۰۲۴۳۲
سیاست داخلی

اراده پنهان ما در تراژدی نجفی

شلیک به قلب شرافت رسانه و عقده بیست ساله

مصاحبه عجیب نجفی از صدا و سیم,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,اخبار سیاسی ایران

« بارها از شما شنیده‌ام از کسی که دست به خطایی می‌زند، چنان سخن می‌گویید که گویی یکی از شما نیست، ناشناسی‌ست در میانِ شما که ناخوانده به جهان شما پا نهاده است. ولی من می‌گویم که حتی پاکان و راستکاران هم از بالاترین مرتبه‌ای که در یکایکِ شما هست برتر نمی‌روند،

 

پس نابکاران و ناتوانان هم نمی‌توانند از پایین‌ترین رتبه‌ای که در شماست فروتر بیفتند.

 

و همچنان که یک برگ زرد نمی‌شود مگر با دانشِ خاموشِ تمام درخت، خطاکار هم خطایی نمی‌تواند کرد مگر با اراده‌ی پنهانِ همه‌ی شما. » پیامبر و دیوانه، جبران خلیل جبران

 

از دیروز تراژدی نجفی- استاد، بسیاری را در بهت و حیرت فرو برد. به نظر می‌رسد این بار و این تراژدی موجب تزکیه و تخلیص نشد. شاید مهم‌ترین دلیل این بهت این بود که انتظار چنین کنشی را از چهره‌ای معقول و با سواد نداشتیم. اما اینکه فکر کنیم نجفی به تنهایی مرتکب چنین فاجعه شده است، ساده‌انگاری‌ست. چگونه یک سیاستمدار کارکشته، چهره‌ای علمی و مدیری کارآمد چنین ناشیانه به کشتن خویش و دیگری برخاست؟ در ظاهر ضد قهرمان داستان‌های دیروز نجفی بود و قربانی‌اش میترا استاد. اما در واقع ما هم ضد قهرمان بودیم و قربانی‌مان اخلاق.

 

دیروز ۵ گلوله به اخلاق شلیک شد و بیش از ۱۰۰۰ بار در خودش تکرار شد. ای کاش می‌شد امروز در گفت‌وگو با یک روانشناس یا یک استاد اخلاق عملکردمان را در موضوع نجفی تحلیل می‌کردیم. 

 

مایی که بدرفتاری برخی از مردم در اقتصاد و فرهنگ را نقد می‌کنیم، مایی که موبایل به دست شدن مردم در اتفاقات تلخ را نقد می‌کنیم، مایی که به بی‌اخلاق شدن جامعه نقد داریم، خودمان از دیروز تا به حال چه کردیم؟ قبل از آن چه کرده بودیم؟ 

 

ای کاش با یک استاد رسانه گفت‌وگو می‌کردیم و می‌پرسیدیم اگر نخواهیم با منطق رسانه های زرد عمل کنیم، چگونه باید ماجرای نجفی را پوشش می‌دادیم؟

 

اینکه چگونه با پاشیدن رنگ زرد بر تیتر ها و گزارش‌ها و ویدئوهای خبری مان ، به قلب شرافت رسانه ای شلیک نکنیم که کردیم.

 

عکس غیر رسمی را با هیجان به تیتر یک تبدیل کردیم، عقده بیست ساله را روی جلد ریخیتم و ویدئویی سورئال از متهم را روی خط خبری بردیم. 

 

ای کاش از یک سیاستمدار می‌پرسیدیم: وقتی یک کهنه سیاستمدارِ موجه، می‌خواهد اعتبار و آبرویش را به حراج بگذارد ما باید چه کنیم؟

 

یکی نوشته بود نجفی در نقش ریچارد سوم شکسپیر وارد شد و دست به خود ویرانگری زد. 

 

اما من با این تحلیل موافق نیستم. پس نقش ما در تراژدی نجفی کجا رفت؟

 

ما همان مردم شهر «مالنا» در فیلم تورناتوره هستیم که نجفی را وادار به خودویرانگری کردیم.

 

ما مدت‌هاست خودویرانگری خود و جامعه‌مان را آغاز کرده‌ایم.

 

هر چند داستان زندگی تختی با زندگی نجفی قابل مقایسه نیست، اما از برخی جهات شبیه‌اند. به گفته برخی، تختیِ تنها در ساعات آخر زندگی‌اش و شاید تحت فشار خانوادگی، دست به ویران کردن خویش زد. کاری که نجفی تحت شرایطی مشابه نیمه‌کار گذاشت و به کشتن دیگری برخاست.

 

یکی از شاگردن نجفی نوشته او نابغه و باسواد بود و خود نیز این را می‌دانست. او قربانی اعتماد به نفسش شد. آری ما همگی قربانی اعتماد به نفسمان شده‌ایم. از همان زمان که گفتیم «هنر نزد ایرانیان است و بس» ، از همان زمان که «باور کردیم میانگین بهره هوشی ایرانیان بالاتر از دیگر کشورهاست»، از همان زمان که «خود را قوم برگزیده و شایسته جهان نامیدیم.» 

 

راستی از کی ما هیولا شدیم؟

 

بعدالتحریر: 

۱- مارگاریت دوراس می‌گوید: نمی‌توان درباره یک فاجعه بزرگ صحبت کرد. فقط می‌توان درباره «ممکن نبودن صحبت درباره یک فاجعه بزرگ» صحبت کرد.

 

۲- سایه فرامتن بر متن ماجرا از همان یک سال پیش به شدت سنگینی می‌کند. به خصوص با پخش مصاحبه عجیب نجفی از صدا و سیما. یک جا که نه، چند جای کار می‌لنگد.

 

 دکتر محمدمهدی فرقانی، استاد علوم ارتباطات، از رسالت رسانه ملی در بحبوحه رخدادهای این‌چنین سخن می‌گوید.

 

به طور کلی می‌خواهم بگویم پوشش خبری رسانه‌های سنتی که علی‌القاعده در کشور ما تلویزیون است و پوششی فراگیرتر نسبت به دیگر انواع رسانه‌ها دارد، می‌بایست دارای شیوه‌نامه ثابت، مشخص و حتی اعلام شده‌ای باشد. همچنین لازم است تلویزیون در خصوص حوادث و رخدادهای مشابه، یکسان رفتار کرده و گزینشی عمل نکند، به این معنا که اگر قرار است تا زمانی که جرم متهم در دادگاه ثابت نشده مجرم محسوب نشود، حتی اگر خودش هم به جرمی اعتراف کرده باشد، مثلا با انتشار چهره، اسم یا ادواتی که جرم با آن اتفاق افتاده خیلی مجاز به نمایش آن نباشد. این رویکرد هیچ فرقی در مورد چپ، راست، سیاست‌مدار، سلبریتی یا هر کس دیگری ندارد.

 

لذا می‌بایست یک شیوه‌نامه ثابت، مشخص و مشتمل بر اصول حرفه‌ای وجود داشته باشد و در چارچوب آن با رخدادهایی چون اتفاق دیروز برخورد شود. آنچه به نظر می‌آید آن است که مثلا نمایش آلت قتاله در تلویزیون که خبرنگار به عنوان مدارک جرم در دست می‌گیرد، در حالی که پلیس هم در شرایطی خاص همچون استفاده از دستکش یا دیگر ابزار مخصوص اجازه لمس و سپس بررسی آن را دارد، یا مستقیما نشان‌دادن چهره حتی در صورتی که شخص خود به جرمش اقرار کرده باشد، ولی هنوز در حد ادعاست، نه به لحاظ اخلاقی مجاز است و نه به لحاظ حقوقی. لازم است وجه حقوقی رخداد دیروز را قوه قضاییه پیگیری کند و وجه اخلاقی آن را نیز به عهده اهالی رسانه بگذاریم که در مورد آن حرف‌هایشان را بزنند و نظرات‌شان را اعلام کنند. من فکر می‌کنم که ما در کشور برخوردهای دوگانه به اندازه کافی داریم، با این وجود امیدوارم در هر رسانه فراگیری شاهد این دست برخوردهای دوگانه نباشیم.

 

پرسش من این است که مثلا اگر گرایش سیاسی آن شخص متفاوت بود، آیا تلویزیون باز همین برخورد را می‌کرد؟ نمی‌دانم، من به عنوان یک مخاطب یا شهروند، این ابهام را در ذهن خود می‌بینم، و وقتی موارد مشابه را مقایسه می‌کنم متوجه می‌شوم که متاسفانه این برخورد دوگانه وجود دارد. نتیجه این برخورد دوگانه، آسیب‌دیدن اعتماد عمومی به رسانه و کم‌اثر شدن آن در افکار مردمی است.

 

به نظر می‌رسد وظیفه تلویزیون در چنین شرایطی صرفا اعلام و پخش خبر است و نه حمایت از جریانی خاص به قصد تخریب جریانی دیگر.

 

بله قبول دارم، البته در این‌گونه مواقع وقتی پای یک چهره مشهور و شناخته‌شده در میان است سطح کنجکاوی عمومی هم بالا می‌رود و اشتیاق عمومی برای دریافت جزئیات و اخبار بیشتر می‌شود. در این میان، شاید یک استدلال این باشد که ما برای پاسخگویی به این کنجکاوی دست به این کار زده‌ایم، منتها بحث من این است که هر رسانه‌ای خصوصا تلویزیون ملی یک کشور می‌بایست شیوه‌نامه و اصول مدون، ثابت، شناخته شده و حرفه‌ای خودش را داشته باشد و با همه موارد مشابه، برخوردی یکسان در پیش گیرد. در غیر این صورت، برخوردهای سلیقه‌ای همان‌گونه که عرض کردم باعث سلب اعتماد عمومی مخاطبان رسانه می‌شود.

 

 

hamdelidaily.ir
  • 15
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش