یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳
۱۸:۳۹ - ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۳۱۷۱۷
شهری و روستایی

حق‌شناس‌: تابلوهای شهری صرف برندسازی زاکانی می‌شود

محمدجواد حق‌شناس‌,صحبت های محمدجواد حق‌شناس‌ علیه زاکانی

روزنامه شرق نوشت: محمدجواد حق‌شناس‌، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای پنجم شهر تهران، چندان از عملکرد فرهنگی دوره گذشته رضایت ندارد. او معتقد است تنها ۲۵ درصد آنچه در حوزه فرهنگ سیاست‌گذاری شده، اجرائی شده و دلیل آن هم انتخاب اشتباه مدیران فرهنگی در دوره گذشته بوده است.

‌به نظر می‌رسد فضای فرهنگی شهر تهران در این دوره با دوره گذشته تفاوت‌های زیادی پیدا کرده، از فضاهای شهری در مناسبت‌های ملی و مذهبی گرفته تا نام‌گذاری خیابان‌ها، انگار قرار است تنها سلیقه یک عده از شهروندان تهرانی در نظر گرفته شود و مدیرانی هم که به‌عنوان مدیران فرهنگی انتخاب شده‌اند، بیشتر از نهادهای فرهنگی حاکمیتی آمده‌اند مانند سازمان زیباسازی یا سازمان فرهنگی و هنری شهرداری.

البته من از کارنامه فرهنگی مدیریت گذشته شهر تهران راضی نیستم‌. فشارهایی آمد و مدیری غیر‌مرتبط برای حوزه فرهنگی و اجتماعی انتخاب شد که انگار از فضای دیگری آمده بود و مأموریتش این بود که در شهر کاری فرهنگی انجام نشود و هیچ رغبتی هم به کار فرهنگی نداشت. با تمام این اوضاع و احوال دیدید که رویکرد چه بود و ما با گوشت، پوست و استخوان‌مان تلاش کردیم در این اوضاع و احوال کاری را پیش ببریم. اگر یک شهردار همراه داشتیم و معاونت اجتماعی همراه بود، قطعا توفیق ما از ۲۰ تا ۲۵ درصد به بیش از ۷۰ تا ۸۰ درصد می‌رسید. ما از این فضای کار راضی نبودیم.

‌در دوره مدیریت شهری پنجم به خاطر تفاوت نگاه شورا و مدیران فرهنگی- اجتماعی شهرداری کار به‌راحتی پیش نرفت یا فرهنگ برای‌شان جایگاهی نداشت؟

آقای شهردار وقتی رأی خود را گرفت، خیلی سریع به شورای شهر پشت کرد و حداقل در حوزه فرهنگی-اجتماعی شاهد بودیم که همه اعضای شورا و اعضای کمیسیون فرهنگی با انتصاب فردی که برای معاونت فرهنگی-اجتماعی منصوب شد، موافق نبودند و اعتراض داشتند. این فرد هیچ سابقه‌ای در حوزه فرهنگی نداشت و به نظر نمی‌رسید که در حوزه کار فرهنگی دغدغه هم داشته باشد و در طول آن مدت هم هماهنگی‌های لازم در حوزه سازمان فرهنگی-هنری و معاونت فرهنگی-اجتماعی را ندیدیم. من به سهم خودم از عملکرد شهرداری در حوزه فرهنگی-اجتماعی در دوره پنجم راضی نیستم و همیشه به این رویکرد معترض بودم. به نظر من شهردار به انتظاراتی که اعضای شورا در کمیسیون فرهنگی-اجتماعی از ایشان داشتند، عمل نکرد. به خاطر ملاحظاتی یا نگرانی‌ها و یک‌سری قوانین نانوشته‌ای که به شهردار ابلاغ می‌شد. بسیاری از کارهایی را که می‌توانست و می‌شد انجام دهند، انجام ندادند و حتی برخی از نام‌گذاری‌هایی که شورا مصوب و ابلاغ کرد، شهردار تمکین نکرد و با وجود گذشت یک سال از مصوبات شورای شهر اجرا نشدند و این به خاطر عدم قدرت نهادهای انتخابی است. نهاد انتخابی که وقتی متکی به رأی مردم می‌آید، نباید مانع و مزاحمی داشته باشد؛ اما می‌بینیم در تمام این سال‌ها و به‌خصوص در دهه اخیر تلاش شده که توان و نفس نهادهای انتخابی به طور مستقیم یا غیرمستقیم گرفته شود؛ قبل از آن از طریق حذف نیروهای کارآمد و متعهد و دلسوز. کسانی بودند که نظر مردم و جایگاه قانون برایشان مهم بود؛ ولی چون همسو نبودند، به‌راحتی حذف شدند و برچسب‌های غیر‌قانونی و غیر‌متعارفی به آنها به‌راحتی زده شد. یا اگر انتخاب می‌شد با ایجاد مانع و سد و اصطلاحا چوب لای چرخ گذاشتن نهادهای قانونی آنها را از کارآمدی و کارایی می‌انداختند. و باعث ناامیدی رأی‌دهندگان می‌شدند و اساسا جایگاه صندوق رأی را تضعیف کردند. کار شورا سیاست‌گذاری است. برنامه سوم که تنظیم شد و ما آن را ابلاغ کردیم و وظایف شهرداری بیان شده و تلاش کردیم بودجه فرهنگی را هم با وجود اینکه شورا درباره تأمین نیازهای فرهنگی شهر خیلی با کمیسیون فرهنگی همراه نبود، با انرژی زیادی که گذاشتیم، توانستیم مصوب کنیم؛ اما این بودجه مصوب هم با مشکل تخصیص یا مشکل اجرانشدن روبه‌رو می‌شد و رخوت، انفعال و سستی در این حوزه کاملا مشهود بود. در یک سال آخر هم در مدیریت شهری شاهد این اختلاف نظر بودیم که بین مدیران شهرداری و معاونت فرهنگی یک اختلاف نظر جدی بود. معاون فرهنگی نه با سازمان فرهنگی-هنری، نه با دفتر شهرداری و نه با معاونت طرح و برنامه ارتباطی داشت؛ بنابراین خود شهردار به اینکه انتصاب، یک انتصاب اشتباه بود، اذعان داشت.

‌چقدر نقدهایی که به فضای فرهنگی کنونی می‌شود و سنگین‌بودن فضا به نفع یک تفکر و نادیده‌گرفتن سلایق مختلف را قبول دارید؟

درخصوص فضای کنونی فرهنگی، این مشکل فقط مربوط به تهران نیست و یک بحران کلان است، این فضا از سوی کسانی ایجاد شده که مایل به تکثر در حوزه فرهنگی نیستند و انتظار دارند یک صدا شنیده شود و بر‌اساس این صدا هم همه خود را تنظیم کنند. مدیری که به سازمان فرهنگی-هنری آمده یا معاون فرهنگی-اجتماعی سابقه مشخصی دارند، هرچند که در شهرداری سابقه‌ای ندارند و با اینکه افراد توانای زیادی در شهرداری وجود دارند، از آنها استفاده نشد؛ حتی مدیران فرهنگی زمان قالیباف که نسبتی با فرهنگ و هنر داشتند، فارغ از دیدگاه‌های‌شان اما فهم دقیقی از حوزه کاری‌شان داشتند. افرادی که امروز آمدند، نه سابقه، نه تجربه و نه دانش در این کار را دارند و به نظر می‌رسد تعدادی افراد به دور از نگاه مدیریتی آمدند و بیشتر یک‌سری مجری اوامر را می‌بینیم که تنها برای‌شان مهم این است که خواسته‌ها را انجام دهند، بدون اینکه به خودشان اجازه پرسش دهند که چرا این کار را می‌کنند یا چرا آن کار را نمی‌کنند و اساسا در جایگاهی نیستند که بخواهند برای کاری که می‌کنند یا کاری که نمی‌کنند، دلیل داشته باشند. به نظر می‌رسد هدف اصلی اجرای سیاست‌هایی است که چندان به نظر نمی‌رسد نسبتی با مردم، شهر و حتی شورای شهر داشته باشد و از سوی دیگر وظیفه اختصاصی‌شان برندسازی برای آقای زاکانی است. برای کار نکرده برای او تبلیغ می‌کنند و هیچ نسبتی با واقعیت و عدد و رقم هم ندارد و تابلوها و بیلبوردهایی که می‌تواند کمک کند به آگاهی شهری و افزایش توجه مردم به مسائل شهری و افزایش ارتقای نگاه بصری‌شان یا موقعیتی باشد برای افزایش درآمد شهرداری، اما صرفا صرف برندسازی می‌شود که معلوم نیست چه اهدافی پشت آن است.

‌در حوزه فرهنگ می‌توانیم بگوییم این دوره تلاش می‌کند دوران مدیریت احمدی‌نژاد را شبیه‌سازی کند؟

من این دوره را ضعیف‌ترین دوره می‌دانم. در دوره آقای احمدی‌نژاد کار فرهنگی در راستای اهدافی که داشت انجام می‌شد، کسی مثل آقای مشایی را به سازمان فرهنگی-هنری آورد که صاحب فکر و ایده بود و اگر در آن چارچوب مورد پرسش قرار می‌گرفت، می‌توانست برای رفتار و رویکردش دلیل بیاورد. تیمی که امروز آمده، با تیم دوره آقای احمدی‌نژاد و آقای قالیباف و دوره پنجم و دوره آقای کرباسچی و قبل از آن اصلا قابل مقایسه نیست و فاصله‌شان یک فاصله نجومی است. داستان برمی‌گردد به اینکه کسانی که امروز در این جایگاه نشسته‌اند، اساسا خود را نیازمند به اینکه به خواسته مردم و حتی خواسته شورای شهر به‌عنوان کسانی که حداقلی از رأی مردم را دارند، توجه نمی‌کنند. شورای شهری که با رأی حداقلی روی کار آمده تا به امروز ناکارآمدترین شورای شهر در تمام دوره‌هاست؛ چون شهردار برای آنها هیچ تره‌ای خرد نمی‌کند و نسبت به منصوبان شهردار هم با شورای شهر حداقلی کاملا بیگانه هستند و به‌همین‌دلیل کسی که امروز در جایگاه فرهنگی شهرداری نشسته، به جای اینکه خود را با شورا و مردم هماهنگ کند، با جای دیگر هماهنگ می‌کند. می‌بیند از او چه می‌خواهند و بر‌اساس خواسته آنها منویات آنجا را اجرا کند. چون نه آنجا آموزش دیده، نه خودش دانش این کار را دارد و نه اینکه از او چنین انتظاری می‌رود، طبیعی است به حوزه‌هایی که دغدغه‌اش را داریم، توجه نکند.

‌فکر می‌کنید در صورت ادامه روند کنونی در حوزه فرهنگی چه آسیب‌هایی به این حوزه وارد شود؟

وضعیت جامعه به سمتی رفته که اولویت‌هایی که آحاد جامعه دارند، از حوزه فرهنگ گذشته است. جامعه امروز غم نان، کرایه خانه، بهداشت و سلامت دارد؛ به‌ویژه با مشکلاتی که درباره کرونا داشتیم و یک سال اول که به خاطر ناکارآمدی دولت شاهد بی‌توجهی به تأمین واکسن و رویکرد غلط کشور به سمت پیشگیری از نوع همه‌گیرکردن مردم در ماجرا داشتیم، کشور در این حوزه لطمه جدی دید. بیشترین آسیب را نهادهای فرهنگی دیدند و در این دوران نهادهای فرهنگی با اقبال روبه‌رو نبودند و این وضعیت شکننده‌شان هم شکننده‌تر و ضعیف‌تر شد. در این چند سال شاهد سکوت جدی تماشاگران سینما بودیم و تئاتر کلا بسته شد و کنسرت‌ها تعطیل شد و گالری‌ها از رمق افتادند و حال و هوای فرهنگ و جامعه هنری ما بسیار بد بود. افزون بر اینها نبود درک جدید نسبت به قشری که در سال‌های سخت نیازمند توجه، درک و حمایت هستند، نه‌تنها صورت نگرفت؛ بلکه در دولت و شهرداری کسانی مسئولیت این حوزه‌ها را برعهده گرفتند، به جای اینکه مرهمی بر این زخم‌ها باشند، متأسفانه با نبود درک درست و فهم دقیق از ماجرا مشکلات بیشتری را برای جامعه فرهنگی و هنری کشور و شهر به وجود آوردند؛ پس همچنان باید نگران فضای موجود در کشور درباره موضوع فرهنگی و هنری به‌خصوص حوزه‌های عمومی‌تری مثل سینما، تئاتر، موسیقی و گالری‌های هنرهای تجسمی و مراکز فرهنگی که فعالیت فرهنگی داشتند و به‌شدت کم‌رونق شدند، بود. بودجه‌ای که در گذشته مصوب کرده بودیم، به صورت کامل به آنها داده نشد؛ مانند انجمن‌های مستقل هنرمندان مثل خانه سینما، خانه تئاتر، خانه موسیقی و انجمن نقاشان، مجسمه‌سازان و خوشنویسان بودجه‌ها قبلا با کد مشخص در اختیارشان قرار می‌گرفت و سال گذشته نه‌تنها بودجه مصوب به آنها داده نشد؛ بلکه به جایگاهی مثل خانه هنرمندان کاملا بی‌توجهی شد و در بودجه سال جاری هم تمام این عناوین حذف شد و به شکل عمومی تحت عنوان کمک در اختیار شهرداری قرار گرفت که هم غیر‌شفاف بود و هم اینکه کاملا امکان سوءاستفاده دارد و این امر به‌شدت نگران‌کننده است.

  • 15
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
ندا قاسمی بیوگرافی ندا قاسمی؛ بازیگر تازه کار و خوش چهره تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی ندا قاسمی

نام کامل: ندا قاسمی

تاریخ تولد: ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

محل تولد: کرمانشاه

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، مجری و صداپیشه

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

تحصیلات: دکترای شیمی آلی

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
زندگینامه امامزاده داوود زندگینامه امامزاده داوود در تهران

عنوان شده است که ایشان همراه با برخی از بستگان خود در همراه با امام رضا به ایران می آیند اما در منطقه شمال غربی تهران به شهادت رسیدند. مرقد ایشان در زمان صفویه ساخته شد و سپس در زمان فتحعلی شاه گسترش پیدا کرد. 

دلیل مرگ این امامزاده را به صورت دقیق نمی دانند اما براساس روایات بومیان آن منطقه مشخص می شود که وی همزمان با بستگان خود به همراه امام رضا به ایران می آیند که همزمان با امام ایشان نیز به شهادت رسیدند و سال شهادت را نیز به سال ۴۸۰ هجری قمری نسبت داده اند، البته باز هم باید اشاره کرد که این تاریخ دقیق نیست و تنها براساس شواهد محاسبه شده است. 

براساس آنچه مردم محلی می گویند، امامزاده داوود در آبادی کیگا که در نزدیکی روستای کن قرار دارد، شهید شده، همجنین برخی می گویند وی با همدستی فردی به اسم نجیم گبر و یکی از درویش های روستا به شهادت رسیده است. ز منظر دیگر قاتل این حضرت شخصی به نام محمود فرح‌زادی می باشد.

ادامه
کاظم نوربخش بیوگرافی کاظم نوربخش بازیگر کمدین ایرانی

تاریخ تولد: ۱ مهر ۱۳۵۵

محل تولد: بیجار، کردستان، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۰ تاکنون

تحصیلات: دیپلم انسانی

ادامه
جیمی ولز بیوگرافی جیمی ولز نابغه پشت ویکی پدیا

تاریخ تولد: ۷ اوت ۱۹۶۶

محل تولد: هانتسویل، آلاباما، ایالات متحده آمریکا

ملیت: آمریکایی، بریتانیایی

حرفه: موسس بنیاد ویکی مدیا

ثروت: ۱/۵ میلیون دلار

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
ویژه سرپوش