جمعه ۰۶ مهر ۱۴۰۳
۰۷:۴۹ - ۲۴ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۶۰۹۸
حوادث طبیعی

مصدومان زلزله غرب ایران در بیمارستان‌های تهران؛

جانمان آنجاست

مصدومان زلزله کرمانشاه,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,حوادث طبیعی

در دوروز گذشته ۳۱۶ تن از مصدومان زلزله کرمانشاه به بیمارستان‌های تهران منتقل شدند

 

 مسافران پروازی که دو روز پیش در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست، حالا با غمی در درون و شکستگی‌هایی در جسم، روی تخت‌های بیمارستان‌های تهران دراز کشیده‌اند و به ‌یاد گذشته از سرنوشت آشنایان و فامیل‌های خود می‌پرسند. شوک زلزله ویرانگر یک‌شنبه‌شب، قرار نیست به‌ زودی آنها را رها کند و رهایی از جغرافیای ناله‌ها و جنازه‌ها از مصدومان سرپل ‌ذهاب، جسم‌های ساکت در بیمارستان تهران ساخته است. مصدومان بدون‌ همراه به تهران منتقل شدند اما آنهایی که فردی سالم در خانواده‌شان باقی مانده، چشم‌ به درهای شیشه‌ای بیمارستان دوخته‌اند.

 

۹شب دوشنبه، بیمارستان سینا

چهره‌هایی خسته و چشم‌های سرخ‌شده از بی‌خوابی و گریه، سالن انتظار اورژانس بیمارستان سینا را پر کرده است. «مهدی» که ساعتی قبل به همراه دوپسرعموی‌ جوانش، بیمارستان را به‌ سختی پیدا کرده، نگران وضع عموها و خانواده‌هایشان است. او و خانواده‌اش در کرمانشاه، زلزله را تجربه کردند، بخشی از خانه‌شان تخریب شده اما انتقال مصدومان سرپل ‌ذهاب او را به تهران کشانده است: «هر لحظه‌ای که به من زنگ می‌زنند، می‌گویند یک‌نفر، دونفر دیگر از فامیل‌ها مردند.» در دو سمت مهدی، دو جوان با شلوارهای کُردی ساکت نشسته‌ و علاقه‌ای به حرف‌زدن ندارند. مسیر ٥ساعته کرمانشاه تا تهران، برای آنها پر از خبرهای مرگ بوده است اما مصدومان‌شان در بیمارستان سینا شرایط مساعدی دارند: «پدر و برادرم رفتند سرپل‌ ذهاب و ما هم آمدیم تهران.

 

هرچی تماس می‌گیریم، هنوز می‌گویند در روستاها مردم زیرآوار هستند. فامیل‌هایمان از کرمانشاه رفتند سمت روستا و همین امروز چند نفر را درآوردند؛ داماد و برادرم به روستایمان رفتند و پایشان روی آوار بود که صدای یک زن را شنیدند، یک زن و سه بچه که هر چهارنفر به امید خدا زنده بودند.» همراهِ احمدی را که صدا می‌زنند، مهدی و دوپسرعمویش، بلند می‌شوند. زنی حدودا ۵۰ساله روی تخت نیم‌خیز می‌شود و به کردی با پسرش حرف می‌زند. یک پرستار به همراه سه جوان، تخت را به سمت بخش عکسبرداری حرکت می‌دهند. فاصله اورژانس تا سی‌تی‌اسکن حدود ۳۰۰متر است، فاطمه از وضع همه آشنایان می‌پرسد و به کردی درباره شب ‌‌زلزله می‌گوید تا مهدی ترجمه کند: «نمی‌دونم چطور به کرمانشاه رسیدم، هوش نداشتم ولی بیمارستان طالقانی کرمانشاه اصلا تحویل نمی‌گرفتند. نمی‌توانم پاهایم را تکان دهد، سرم هم شکسته است.

 

ما در خانه بودیم که یک‌مرتبه دیدیم همه‌ چیز تکان می‌خورد و بعدش هم که کرمانشاه بودم. خانه ما یک‌طبقه بود و می‌گویند کامل خراب شده، دخترم هم اینجاست.»  هرچه که زمان می‌گذرد، بیمارستان شلوغ‌تر می‌شود و زبان کردی در همه بخش‌ها شنیده می‌شود. مسافرانی از کرمانشاه در جای‌جای بیمارستان دیده می‌شوند و مصدومان هم شرایط بحران را پشت‌سر گذاشته‌اند؛ بیمارانی که با شکستگی‌ها در دست، پا و سر خود، بیش از آن‌که درباره خود حرف بزنند، نگران آشنایان در غرب ایران هستند.

 

بیمارستان لقمان، صبح سه‌شنبه

«من ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه با دوستانم بیرون بودم، سرپل‌ ذهاب. می‌خواستم برویم خانه که زلزله آمد و همه خانه‌ها ریختند پایین. برگشتم خانه و دیدم همه زخمی شدند. می‌خواستیم با مادرم اینا بیاییم بیمارستان و دیدم که بیمارستان خراب شده و برق هم قطع شده بود. به سمت کرمانشاه حرکت کردیم ولی جاده اصلی بسته بود. توی مسیر کوه ریزش کرده بود و مجبور شدیم از یک راه دیگر به کرمانشاه برویم.» در حیاط بیمارستان لقمان، احمد که حالا پرستار مادر و خواهر خود است، شب زلزله در سرپل‌ ذهاب را این‌طور ادامه می‌دهد: «توی ماشین با مادرم بودیم. مادرم حالش خوب نبود. خواهرم هم پایش شکسته بود.

 

با ماشین شخصی خودمان رفتیم. بابایم دستش شکسته بود ولی رانندگی می‌کرد. به هر شکل که بود، رسیدیم کرمانشاه. آن‌جا دیگر علاجی نداشتند و مادر با خواهرم را به تهران فرستادند.» احمد ١٦ساله به تهران آمده تا پدرش با دست شکسته سراغ دیگر آشنایان در روستاهای آسیب‌دیده برود: «نزدیک به ۳۰نفر از فامیل‌های ما کشته شدند. خانه یکی از فامیل‌ها جمع شده بودند و میهمانی بود که زلزله آمد. آن‌جا که میهمانی بود، خانه خیلی خراب شد. عموهام و بقیه فامیل کشته شدند. در روستاها هم فامیل و آشنا زیاد داریم. آن‌جا زلزله نیم‌ساعت زودتر آمده بود و هنوز خبری از آنها نداریم. می‌دانیم که چندنفری هم کشته شدند.» خواهر احمد شرایط جسمی نسبتا خوبی دارد، چندین شکستگی در سروپای راست: «من خوبم، نگران خودم نیستم. ‌ای کاش بیشتر رسیدگی کنند به مردم توی روستاها. الان هرچی تماس می‌گیرم، خبری نیست. نمی‌دانم در این سرما چه بلایی سر مردم می‌آید.» چند تخت آن‌طرف‌تر، مردی با سر پانسمان‌شده کنار تخت برادرش ایستاده است.

 

از روستایی نزدیک به کرمانشاه و در مسیر سرپل‌ ذهاب به تهران منتقل شدند. مصطفی، برادر بزرگتر است و هر دو کشاورز. او می‌گوید که شب زلزله خانه بوده و فقط صدای عجیب شنیده است: «خانه ما تقریبا خراب شده ولی خداراشکر فوتی نداشتیم. من سرم شکسته بود ولی بلافصله بعد از زلزله بچه‌هایم را بیرون بردم. بعدش سراغ بقیه همسایه‌ها رفتم که هنوز هم نمی‌دانم چه حال و روزی دارند.» محمد از روی تخت، حرف‌های برادرش را کامل می‌کند: «من شاید ١٠دقیقه یا بیشتر زیرآوار بودم. اولش نمی‌دانستم چه شده و توی شوک بودم اما بعدش فقط تلاش می‌کردم که بیایم بیرون. تا موقعی که ما توی روستا بودیم، کسی برای کمک نیامده بود. مردم خودشان خرابه‌ها را این‌ور و آن‌ور می‌کردند تا کسی پیدا کنند. من را همین برادرم به کرمانشاه برد ولی بیمارستان غلغله بود. الان این‌جا شرایط خوبی داریم.»

 

کسی سراغی از همراهان نمی‌گیرد

از دوشب پیش، افرادی از غرب کشور با اتوبوس یا وسیله شخصی به سمت تهران می‌آیند تا همراه مصدومان خود در بیمارستان‌ باشند. دوشنبه‌شب کسی سراغی از این همراهان نگرفتند و تعدادی از آنها شب را روی صندلی‌ها به صبح رساندند. دیروز صبح در بیمارستان سینا و لقمان، همه یک جمله مشترک داشتند که کسی سراغی از آنها نمی‌گیرد. شهرداری تهران، در آخرین ساعات دوشنبه‌شب در خبری از امکان اسکان همراهان این مصدوم سخن گفت اما عملا خانواده مصدومان، شب ‌اول را در بیمارستان سرکردند.

 

دیروز اما مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران بار دیگر از امکان اسکان خانواده‌های مصدومان در همراه‌سراهای شهرداری سخن گفت. «رضا قدیمی» توضیح داد که: «ظرفیت همراه‌سراهای تهران در قالب اجاره میهمان‌پذیرهای مناسب و نزدیک به مراکزدرمانی از امشب تا صددرصد افزایش پیدا می‌کند. سازماندهی یک تیم بزرگ مددکاری اجتماعی متشکل از کارشناسان متخصص و زبده سازمان مذکور جهت ارایه مشاوره به این عزیزان، از دیگر خدمات شهرداری تهران خواهد بود.» بسیاری از خانواده‌های مصدومان اما اطلاعی از آدرس این میهمان‌سراها ندارند و به نظر می‌آید اسکان این مسافران نیاز به عزم بیشتری دارد.   در ٢ روز گذشته ٦١٣ مجروح  برای درمان از استان کرمانشاه به بیمارستان‌های تهران و کرج منتقل شده‌اند.

 

محمد باقرزاده

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 13
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش