جمعه ۰۶ مهر ۱۴۰۳
۰۸:۵۰ - ۰۳ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۰۶۰۴
فیلم و سینمای جهان

روایت هاتف علیمردانی از قصه تلخ مهاجرت

کارگردان «کلمبوس»: با تمام دلزدگی‌هایم از جشنواره فجر حمایت می‌کنم

کارگردان فیلم کلمبوس,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان
هاتف علیمردانی کارگردان فیلم سینمایی «کلمبوس» می‌گوید خودش تجربه مهاجرت داشته و در این فیلم هم سعی کرده آنچه واقعی است را نشان دهد نه تصویری غیرواقعی که برخی برای بازاریابی از مهاجرت نشان می‌دهند.

به گزارش خبرآنلاین، فیلم سینمایی «کلمبوس» این روزها در حالی به اکران خود در سینماها ادامه می‌دهد که فروش ۴ میلیارد تومان را رد کرده است. علیمردانی در فیلم جدیدش به قصه مهاجرت می‌پردازد، قصه‌ای که خودش هم آن را تجربه کرده و به گفته خودش خواسته تجربیاتش در این زمینه را در اختیار مخاطب قرار دهد. او در سال‌های اخیر از جمله کارگردان‌های حاضر در جشنواره فیلم فجر بود اما امسال فیلمی در این رویداد ندارد، با این وجود حمایت خودش را از جشنواره اعلام می‌کند. با علیمردانی درباره «کلمبوس» و تجربه ساخت آن حرف زدیم و نظر این کارگردان درباره جشنواره امسال را هم جویا شدیم.

 

با توجه به اینکه فضای فیلم «کلمبوس» با ساخته‌های قبلی‌تان تا حد زیادی متفاوت است از ابتدای اکران تا به حال چه بازخوردهایی گرفتید؟

ابتدا این نکته را بگویم که سبک کار من در این فیلم تغییر نکرده است، تکنیک و نگرش من فیلمساز در این فیلم همانی است که در کارهای قبلی‌ام مثل «کوچه بی‌نام»، «هفت ماهگی»، «آباجان» و ... می‌بینید، زندگی عادی و فضای ناتورالیستی که پر از شادی‌ها، غم‌هاست و من به آن علاقه‌مندم و در کارهای قبلی‌ام هم وجود داشته. اما از آنجاییکه من از سینمای مستقلی می‌آیم که از چرخه سالم سینما ارتزاق می‌کند لهجه فیلم را کمی بر اساس سلیقه مردم تغییر دادم. می‌توانم بگویم فیلمنامه «کلمبوس» با اینکه در غمگین‌ترین روزهای زندگی من نوشته شده اما لهجه شیرین‌تری نسبت به فیلم‌های دیگر من دارد.

 

درباره بازخورد هم باید بگویم فیلم‌های من هیچ راه تبلیغاتی غیر از انتقال سینه به سینه ندارند و باز هم مثل فیلم‌های دیگر من مردم شرمنده کردند و این فیلم در هفته سوم رشد صد در صدی داشت که اتفاق عجیبی است.

 

بین صحبت‌هایتان اشاره کردید فیلمنامه «کلمبوس» را در غمگین‌ترین روزهای زندگی‌تان نوشتید، چه شرایطی منظورتان است؟

من به عنوان کسی که خودم مهاجرت کردم، دقیقا روزهایی این فیلمنامه را نوشتم که مسئله منع مهاجرت یکی از اتفاقات مهمی بود که آن روزها ما را درگیر خودش کرد، مسئله‌ای تاریخی و غم‌انگیز که به نظرم در سال‌های آینده درباره‌اش بسیار صحبت خواهیم کرد. سوژه اصلی من هم از این اتفاق و برخورد غیرانسانی یک رئیس جمهور که از دموکراسی صحبت می‌کند اما یک رفتار بسیار نژاد پرستانه دارد، به وجود آمد.

 

پس در واقع می‌توانیم بگوییم تجربه شخصی خودتان درباره این قضیه و دغدغه‌ای که برایتان به وجود آمد جرقه اصلی ساخت «کلمبوس» شد؟

بله، دقیقا همینطور است.

 

با وجود اینکه گفتید فضای «کلمبوس» هم مثل فیلم‌های دیگرتان است اما کمدی این فیلم بیشتر از بقیه‌ کارهایتان است. این نکته را قبول دارید؟     

«آباجان» هم با «کوچه بی‌نام» خیلی فرق می‌کند و درباره جنگ است، بعد از آن فیلم هم به من گفتند سبک‌ کاری‌ات را تغییر دادی. من به عنوان فیلمساز به همه این مسائل و فضاها سرک می‌کشم و نمی‌توان اسم این را تغییر سبک گذاشت. یک کارگردان به عنوان یک فیلمساز اجتماعی می‌خواهد مسائل روز خودش را به تصویر بکشد و قالبی را برای آن انتخاب می‌کند، من به این تغییر سبک نمی‌گویم.

 

چقدر با این موضوع که مفهوم ضدمهاجرت در فیلم‌تان دیده می‌شود موافقید؟

اصلا این را قبول ندارم، ما در بحران به دنیا آمدیم، در بحران زندگی کردیم. خود من مهاجرت کردم و رطب خورده منع رطب کی کند. من در این فیلم می‌گویم اگر می‌خواهی مهاجرت کنی من تجربه‌اش کردم و برایت می‌گویم‌ تصویری که از خیلی جاها به تو نشان می‌دهد تصویر واقعی نیست، بازاریابی است. تو اگر می‌خواهی هالیوود را ببینی، هالیوود یک خیابان است که چهار تا خنزر پنزرفروشی دارد نه آن تصویر عجیب و غریبی که به تو نشان می‌دهند.

 

من می‌گویم اگر مهاجرت می‌کنی بدان کجا و برای چه می‌روی. اگر اینجا آدم درجه یکی هستی و برای خودت احترام داری آنجا درجه دو بودن، زبان بلد نبودن و تبدیل به یک کودک ده ساله شدن را نپذیر. آنجا همه چیز از ارزش‌ها و نگاه‌ها تا حتی قوانین متفاوت است، ده درصد مهاجران ایرانی در آمریکا شغل‌های حساس و کلیدی دارند، اگر قرار است بروی و زندگی بهتری داشته باشی بدان که قطع شدن ریشه چقدر سخت است. بیماری صعب‌العلاج، مرگ عزیزان و مهاجرت که سه اتفاق خیلی مهم در زندگی هستند زخم‌هایی‌اند که واقعا التیام پیدا نمی‌کنند.

 

به موضوع مهاجرت در «کلمبوس» یک مقدار احساسی و عاطفی گرداخته شده و روایتی که ما در قصه می‌بینیم بیش از اینکه به شکل منطقی باشد بیشتر عاطفی است، این موضوع را قبول دارید؟

بخش بزرگی از سینما از احساس می‌آید، من قضیه را منطقی نمی‌بینم که بخواهم فیلم منطقی بسازم. من خودم در سینما به شدت احساسی رفتار می‌کنم چون اصولا هنر یعنی بیان حس و من برای منطق جایگاهی نمی‌بینم.سینما ریاضیات نیست که من بخواهم دو دو تا چهار تا بگویم. من حس کردم و این اتفاقات برایم افتاده و آنها را در فیلمم به تصویر کشیدم. خانواده‌ای هم که در فیلم می‌بینید خانواده‌ای هستند که می‌خواهند مهاجرت کنند و با این موانع مواجه هستند و این موارد کاملا حسی است. اساسا منطق در سینما جایی ندارد.

 

کمدی کلامی و موقعیت و حتی در برخی سکانس‌ها کمی فانتزی در فیلم وجود دارد، مدیریت همه اینها با هم به چه شکل بود؟

راستش من خیلی درک درستی از این تعاریف ندارم و به نظرم همه این موقعیت‌ها با هم است که یک موقعیت رئال در فضای ناتورالیستی را خلق می‌کند، اراده‌ای نبوده که مثلا من بخواهم در فلان سکانس کسی را بخندانم یا مثلا قصد کنم آنجا این اتفاق نیفتد. همه اینها نوشته می‌شود و بر اساس خلاقیت بازیگر ایجاد موقعیت می‌شود. محوریت کار من این است که کاملا بر اساس فیلمنامه جلو برویم و فرهاد اصلانی هم خیلی وقت‌ها کنار من بوده و در بازیگردانی روی کمک او حساب می‌کنم. روالمان این است که بسیار وفادار به فیلمنامه هستیم و در کارهایی که فرهاد بوده معمولا او با بازیگران تمرین می‌کند و بعد من تمرین آخر را می‌بینم و اگر تغییری نیاز باشد ایجاد می‌کنم. ولی اصولا تاثیر فرهاد اصلانی در یکدست بودن بازی‌ها بسیار زیاد است.

 

فضای جدیدی که در این فیلم با چربیدن بعد کمدی آن می‌بینیم چقدر برگرفته از این موضوع است که کمدی در این روزهای سینمای ما بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و جواب می‌دهد؟

چرخه اکران ما معیوب است و فیلم‌های اجتماعی فرصت دیده شدن ندارند، من هم به عنوان یک فیلمساز مستقل چون از چرخه سالم سینما ارتزاق می‌کنم مجبور هستم در عین حال که مفهوم کارم را حفظ می‌کنم لهجه‌ام را به سمتی ببرم که بتوانم محصولم را بفروشم. بسته‌بندی، فرم کار و تبلیغات همه و همه باید به سمت مردمی شدن برود، پس این موضوع حتما در لهجه این کار من تاثیرگذار بوده برای اینکه بتوانم حرفم را بزنم.

 

کارگردان فیلم کلمبوس,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

این روزها بحث مافیای اکران در سینما خیلی مطرح است، به نظرتان اساسا چنین مسئله‌ای وجود دارد؟

اینکه یک پدرخوانده پشت پرده وجود داشته باشد و همه چیز را هدایت کند نه، ولی قبول دارم که یکسری آدم‌ها که اتفاقا پشت پرده هستند. حتی به نظرم بولد کردن برخی اسم‌ها برای گم کردن مسیر است، کسانی که شما فکرش را نمی‌کنید و در سایه کار خودشان را می‌کنند. فساد آنجایی است که یک پول تعریف نشده جایی است که نباید باشد و با آن پول همه کار می‌شود کرد.

 

همان بحث پولشویی؟

دقیقا، به نظرم من تا وقتی که چرخه اکران سالم نباشد و برنامه‌ریزی مدون برای آن وجود نداشته باشد مثل هالیوود، یا باکس‌آفیس آمریکا شرایط همینطور است. ضمن اینکه من معتقدم برخی از این فیلم‌ها اساسا به درد اکران نمی‌خورند، باید مشخصا تعداد فیلم‌هایی که قرار است اکران شوند مشخص شود، برخلاف اینکه می گوییم می‌سازیم و بعد یک کاری می‌کنیم، این روش اصلا درست نیست و عین سرمایه‌سوزی است و حتی در این بین فیلم خوب هم می‌سوزد. بحث مافیا هم همینجا وسط می‌آید وقتی تعداد تولیدات بالا می‌رود برخی تعداد زیادتری اثر در دست می‌گیرند و همه چیز را هم بر اساس فیلم‌های خودشان برنامه‌ریزی می کنند و به آنچه که می‌خواهند می‌رسند.

 

با خیلی از بازیگرهای این فیلم در کارهای قبلی‌تان کار کرده بودید و در کنارشان از چهره‌های دیگری هم استفاده کردید، مثل مجید صالحی یا سعید پورصمیمی، از ترکیب و انتخاب بازیگران برایمان بگویید؟

در بحث انتخاب بازیگران تو همیشه به گزینه‌های اولت دست پیدا نمی‌کنی. اما فرهاد اصلانی همیشه انتخاب من بوده و به نظرم بازیگری است که یک سر و گردن از سینمای ما بالاتر است. بازیگری در این فیلم خیلی سخت بود چون بازی ری‌اکشن‌ها بود، به خصوص فرهاد اصلانی که باید در یک خانواده آریستوکرات، ابله اما امروزی متفاوت بود.در بازی همه بازیگران یک مقدار فانتزی وجود داشت اما فرهاد کاملا رئال است. این تفاوت فکر شده است، بلاهتی که همه آدم‌ها دارند تعریف اولیه ماست و سیاه بازی نکردیم.

 

ما آدم‌های خاکستری داریم که ته همه‌شان یک بلاهتی می‌بینم، حتی زرنگ‌شان هم ابله است. به نظرم اینکه بازیگران بتوانند یک جنس بازی داشته باشند که از تیپ رد شوند و به شخصیت برسند و بتوانند راکورد آن شخصیت را در تمام فیلم حفظ کنند، تجربه‌ای است که من در کارهای قبلی‌ام هم داشتم و خیلی هم آزمون و خطا کردم. حتی در این مسیر اشتباه هم کردم اما در این مسیر به تجربه‌ای رسیدم که مرز اور اکت و تیپ شدن را می‌شناسم. بنابراین سعی کردم در این کار تا جاییکه ممکن است رئالیتی نقش‌ها حفظ شود و بازیگران هم آن بلاهت را در حدی که در فیلم می‌بینیم حفظ کنند.

 

دعوت از سعید پورصمیمی با همه حساسیت‌هایی که دارند سخت نبود؟

سعید پورصمیمی بازیگر نازنینی است که در جایگاهی قرار گرفته که خیلی‌ها دوست دارند در آن باشند، او بازیگر بسیار سالم و توانمند و درجه یکی است. خیلی با هم گفت‌وگو کردیم و من ایشان را متقاعد کردم که یک فیلم کمدی اجتماعی را بازی کنند و ایشان هم لطف کردند و پذیرفتند. البته ابتدا قبول نمی‌کردند و خانم معتمدآریا را واسطه کردیم و بعد ایشان پذیرفتند.

 

به روزهای برگزاری سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نزدیک می‌شویم، به عنوان کارگردانی که در چندین دوره از این رویداد حضور داشتید جشنواره فیلم فجر را چطور ارزیابی می‌کنید؟

جشنواره فیلم فجر به عنوان رویدادی که سالیان سال هر سال در سینمای ایران برگزار می‌شود، به عنوان یک ویترین برای سینمای ما و به خصوص فیلم‌های اجتماعی ما به حساب می‌آید. من معتقدم تمام اهالی سینما فارغ از سلیقه‌ها و نگاه‌های مختلف باید از آن حمایت کنند چراکه جشنواره فجر متعلق به یک فرد یا گروه خاصی نیست. من هفت دوره پیاپی در جشنواره فجر حضور داشتم و به نظرم بیشترین بی‌مهری‌ها هم به من شده و شاید خودم کمی از این اتفاقات دلزده هستم اما براین باورم ما همه باید پشت جشنواره فجر بایستیم چون این جشنواره تنها دارایی سینمای ماست.

 

نقاط ضعف و قوت این جشنواره از نگاه شما چیست؟

به نظرم یکی از مشخصه‌های جشنواره‌ها در همه جای دنیا این است که تیم جشنواره در طول سال‌ها حفظ می‌شود، در کشور ما هم به نظرم باید حداقل در مواقعی که دولت تغییر نمی‌کند می‌شود دبیر جشنواره را حفظ کرد. باید سعی کنیم آقای داروغه‌زاده را به عنوان کسی که دو دوره پی در پی در جشنواره فجر بوده به دوره سوم برسانیم، حتما ایراداتی در کار ایشان هست، حتما ایشان هم با مسائلی روبرو هستند ولی با ادامه کار ایشان حتما مسائل حل می‌شوند. این اتفاق همیشه افتاده و در پایان دوره دوم نگذاشتند دبیر به سال سوم برسد، مثل دو دوره‌ای که آقای رضاداد و آقای میرکریمی دبیر بودند و نگذاشتند به سال سوم برسد.

 

درباره جشنواره امسال چه دیدگاهی دارید؟

حتما اتفاقات خوبی می‌افتد، دیروز من لیست داوران را دیدم و به نظرم بسیار انتخاب‌های دقیق و درستی بودند. حضور دکتر احسانی بسیار کارگشاست، همچنین حضور آقای کلاری و آقای بزرگ‌نیا که به جشنواره اعتبار می‌دهند. من امیدوارم در جشنواره فجر اتفاق خوبی بیفتد چون شنیدم امسال فیلم‌های بسیار خوبی حضور دارند ومن هم برای دیدن آنها لحظه‌شماری می‌کنم.

 

دلیل عدم حضور خودتان در جشنواره امسال چه بود؟

خیلی‌ها این موضوع را ربط می‌دهند که من نخواستم امسال در جشنواره باشم ولی واقعیت اینطور نیست، من به دلایل تولیدی مجبور بودم که فیلم را اکران کنم، چون فیلم پارسال تولید شد و نمی‌توانستیم برای بازگشت سرمایه‌اش بیشتر صبر کنیم. ولی حتما سال بعد با فیلم دیگری برای هشتمین بار در جشنواره فجر با افتخار حضور خواهم داشت.

 

نژلا پیکانیان

 

  • 9
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش