شنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۳
۰۹:۳۹ - ۱۳ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۳۴۵۲
تئاتر شهر

توضیحات حسين كيانی درباره انصراف «روز عقيم» از جشنواره تئاتر فجر

حسین کیانی,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

حسين كياني به دليل يك نامه خارج از اداره كل هنرهاي نمايشي كه نمايش «روز عقيم» را براي حضور در بخش مرور و مسابقه بين‌المللی با مميزي تازه‌اي همراه كرده، انصراف داد. او در كنار نام‌هايي مانند حميد امجد، محمد رحمانيان، محمد يعقوبي، نغمه ثميني، كورش نريماني، نادر برهاني‌مرند، كيومرث مرادي، اميررضا كوهستاني، ابراهيم پشت‌كوهي و... در جشنواره تئاتر فجر مطرح شده و بعدها به جشنواره اعتبار بخشيده است. حالا با او درباره اين انصراف و حضورهاي قبلي‌اش گفت‌وگو كرده‌ايم.

 

   نخستين‌بار چگونه به جشنواره تئاتر فجر راه يافتيد؟

فكر كنم از سال ٧٦ و ٧٧ به این شكل كه درخواست متن و اجرا را ارائه كردم. در جشنواره مي‌خواستم حاضر شوم، اما در اين دو دوره رد شدم و از سال ٧٨ براي نخستين‌بار با نمايش «پنهانخانه پنج‌در»، در جشنواره تئاتر فجر حضور يافتم و متن و اجرا خيلي مورد توجه قرار گرفت و به‌شدت درخشيد و آن متن، بهترين متن جشنواره شد كه بعدها هم براي اجرا در هفته هنر ايتاليا در پارما دعوت شد.

 

كماكان سال بعدش نمايش «رژيسورها نمي‌ميرند» را به جشنواره ارائه كردم كه مورد توجه قرار گرفت و برخي از بازيگران كه امروز براي خود در سينما و تلويزيون صاحب‌نام شده‌‌اند در آن كار حضور داشتند مانند امير جعفري، احمد مهرانفر، رؤيا ميرعلمي و... اينها هركدام الان چهره‌هاي شناخته‌شده‌اي هستند.

 

   يعني اين روال همچنان ادامه يافت؟

من سال ٨٠ نمايشي را ارائه كردم كه در مرحله بازبيني رد شد و نمي‌دانم چه اتفاقي افتاد كه خيلي از كارهاي شناخته‌شده و جوان را در مرحله بازبيني رد كردند. سال ٨١ با نمايش «مضحكه شبيه قتل» شركت كردم و از سال ٨٢، ٨٣ و ٨٤ كارهايي را ارائه كردم كه در بازبيني رد شدند. اين كارها تياتر اجباري، تكيه ملت و وغ‌وغ ساهاب نام داشتند كه دوتای اولشان را هرطوري بود اجراي عمومي كردم و بعد از آن هم تصميم گرفتم كه ديگر در جشنواره فجر حضور نداشته باشم.

 

   يعني تا هميشه؟

نه، سال ٩٢ اجراي شوره‌زار را دعوت كردند كه شب آخر اجرايمان هم‌زمان بشود با شب اول اجراي تئاتر فجر و البته در اين سال متن آن بهترين متن بخش بين‌الملل شد. من بعد از آن تا سال ٩٦ كاري نداشتم، اما امسال ترجيح دادم براي اينكه دوباره زحمت دوستان و همكاران ديده شود، ما نيز كار را به جشنواره ارائه كنيم و طبق فراخوان مراحل مختلف اداري را طي كرديم.

 

حتي كارمان در ميان اسامي بخش مرور و مسابقه بين‌الملل هم آمده است، اما يك روز قبل از اعلام اسامي از شوراي نظارت از من خواستند كه به دفترشان بروم و در حقيقت در آنجا رئيس شورا و يكي از اعضاي دائمي شوراي نظارت بودند و پس از کمی احوال‌پرسي و انجام تعارفات گفته شد كه نامه‌اي به اداره كل آمده است و از مدير اداره كل خواسته شده كه اين نكات را به من متذكر شوند. از نوع مطلب مي‌فهميدي كه يك فرد غيرمتخصص در زمینه تئاتر اين نامه را نوشته و نويسنده‌اش غيركارشناس و ناآشنا با مسائل هنري است.

 

از منظر نويسنده، آن نامه مشكلات فراواني براي اجرا بود، به‌گونه‌اي كه اگر قرار باشد همه آن موارد مميزي در درون نامه اعمال شوند، چيزي از خود نمايش باقي نمي‌ماند، البته خود رئيس شورا و عضو دائمي آنجا هم متفق‌القول بودند كه چيزي از اجرا باقي نمي‌ماند. همچنين علاوه‌ بر آن قسمت كه درباره روز عقيم بود، درباره خود من هم چيزهايي نوشته بود كه براي من نخواندند و من هم اصراري نكردم كه بخوانند و البته به من هم نگفتند كه نامه از كجاست و باز هم من اصراري نكردم كه بدانم، اما مي‌دانم كه خارج از اداره كل هنرهاي نمايشي است.

 

   در نهايت چه تصميمي گرفتيد؟

من به آنها گفتم كه در اين شرايط پيشنهادم انصراف از حضور است كه با استقبال نظارت و ارزشيابي مواجه شد و من هم همان شب در يك نامه سرگشاده دليل انصرافم را نوشتم و فردايش آن را منتشر كردم.

 

   اما آقاي مهدي شفيعي، مديركل هنرهای نمایشی، چيزي ديگري را مي‌گويند و آن را در حد اصلاح چند مورد بنابر خواست شوراي نظارت دانسته‌اند؟

من دقيقا نمي‌گويم اين نامه از مجرايي غير از اداره كل وارد شده، بلكه مي‌دانم از جاي ديگري غير از اين نهاد است و البته آن‌طور كه به من ابلاغ شد، ديگر چيزي براي اجرا باقي نخواهد ماند و خوشبختانه دستيارم هم همراهم بود و شنيده كه رئيس شورا و عضو دائمي‌اش چه به من گفته‌اند.

 

من پيش از حضور در آنجا فكر مي‌كردم به من خواهند گفت كه ما در زمان اجرا به تو مواردي را گفته‌ايم و تو رعايت نكرده‌اي و نكاتي از اين دست، اما ديدم قضيه چيز ديگري است و مميزي‌ها از جاي ديگري است و به نظر آمد كه نمي‌توان زير بار اين مميزي‌ها رفت، چون اين كار يك كار فرسايشي است و اعمال اين مميزي‌ها يكي از فرسايشی‌ترين كارهايي است كه يك كارگردان بايد برای دو اجراي عمومي در يك جشنواره انجام دهد و مطمئن‌ترين و معقول‌ترين تصميم اين بود كه گرفته شد.

 

   چه انتظاري از مدير مركز هنرهاي نمايشي داريد؟

الان واكنش مديركل مشخص مي‌كند كه از اين انصراف راضي يا ناراضي هستند. اگر آنها راضي نباشند، روي حرفشان مي‌ايستند و تحت‌تأثير هيچ نامه‌اي قرار نخواهند گرفت و در اجراي جشنواره نيز از ما مي‌خواهند كه بنابر همان‌چیزی كه در اجراي عمومي تأييد شده‌ايم، حضور داشته باشيم. اگر هم از اين تصميم و انصراف خشنود باشند كه ديگر هيچ واكنشي نخواهند داشت.

 

   فكر كنم شما هم از آن دسته كارگردانان و نمايش‌نامه‌نويساني باشيد كه از طريق تئاتر فجر مطرح شده‌ايد؟

درواقع ما نسلي از جواناني بوديم كه در دوره اصلاحات در جشنواره‌هاي تئاتر فجر حضور يافتيم و مطرح شديم و جشنواره فجر نيز براي همه ما يك سكوي پرتاب بود كه از سال ٧٦ تا ٨٣ چنين روالي شكل گرفت و همه ما در فضايي نيمه‌باز متن‌هايمان را اجرا كرديم؛ اما اين روي خوب آن بود و رفته‌رفته چند روي ديگر هم نشان داد كه گويا براي همه پديده‌ها يك روي خوب هست و روی‌هاي ديگر كه تئاتر هم از آن مستثنا نيست.

 

به‌همين‌دليل سال‌هاي بعد تئاتر فجر اُفت كرد. به‌هر‌حال جشنواره هم مثل همان جنبشی است كه فرزنداني را متولد مي‌كند و بعد فرزندانش را مي‌خورد و از بين مي‌برد و اعتنايي هم نمي‌شود كه اينها از خودش هستند. الان هم جشنواره دارد حفظ ظاهر و پوسته مي‌كند تا اينكه بخواهد جريان‌سازي كند و با آنكه اين جشنواره از جوان‌سالي‌اش عبور كرده و پا به ميان‌سالي گذاشته است؛

 

اما هنوز نمي‌تواند جريان‌ساز و تعيين‌كننده تئاتر ما باشد و نمي‌تواند هويت تئاتري ما را مشخص كند و شناسنامه فرهنگي‌مان به شمار آيد. به‌همين‌دليل نمي‌تواند نماينده تام و تمام افكار و ايده‌ها و آرمان‌هاي ما باشد و در حقيقت ديگر آناني كه به جشنواره تئاتر فجر اعتبار مي‌بخشيدند، از آن دور شده يا كنار گذاشته شده‌اند.

 

   آيا براي حضور در جشنواره سال جاری حمايت مالي درخوري هم در نظر گرفته شده است؟

طبق فراخوان به لحاظ مالي از شش تا ١٢ ميليون بنا بر نيازها و وسعت كارها پرداخت خواهد شد؛ اما اگر قرار باشد ما حضور داشته باشيم، با توجه به اينكه دكورمان را دپو نكرده‌ايم؛ چون جايي براي اين منظور نداشته‌ايم، بخش عمده‌اي از اين هزينه صرف ساخت دوباره دكور خواهد شد؛ بنابراين چيزي نمي‌ماند كه بخواهيم دستمزد همكاران را بپردازيم.

 

   نگراني اين روزهايت در تئاتر ايران چیست؟

من نگراني‌ام همانا بي‌اعتنايي و بي‌توجهي و حذف تئاتر اجتماعي، مستقل و منتقد است؛ چون اين روزها به شكلي ديوانه‌وار همه گرايش پيدا كرده‌‌اند به سمت تجارت و نگاهی يك‌سويه به گيشه دارند و اين قضيه به تئاتر منتقد ضربه مي‌زند و الان نمي‌شود به هر قيمت تئاتر كار كرد و بايد همه‌چيز تحت همان شرايط انساني و اجتماعي براي تئاتر وجود داشته باشد و اين تاجران تئاتر به همه چيز لطمه مي‌زنند و از طرف ديگر بي‌اعتنايي و بي‌توجهي مسئولان كه نمي‌دانم آگاهانه يا ناآگاهانه است، به بدنه تئاتر اجتماعي بيشتر لطمه خواهد زد؛

 

در‌حالي‌كه تنها تئاتر اجتماعي مي‌تواند شناسنامه ما باشد و هر چقدر هم از متون ترجمه و اقتباسي استفاده كنيم، در نهايت اينها شناسنامه فرهنگي ما نمي‌شوند و اين اجتماعيات و اخلاق و رفتار و انسان روزگار ماست كه بعدها در نمايش‌نامه‌نويسي شناسنامه‌هاي ما را خواهند ساخت. نگراني‌ام بسيار عميق است؛ ديگر دوستان نمايش‌نامه‌نويس يا نمي‌نويسند يا خسته شده‌‌اند يا اساسا ريل را عوض كرده‌‌اند و مسير ديگري را دارند مي‌روند كه اسفناك و نگران‌كننده است. اگر فكري براي تئاتر اجتماعي نشود، اين شناسنامه گم‌و‌گور خواهد شد و ما دچار فضاي هولناكي خواهيم شد كه ما را با خلأ مواجه خواهد كرد و اين جبران‌ناپذير خواهد بود.

 

به‌هر‌حال نمايش‌نامه‌نويسان و كارگردانان تئاتر اجتماعي نيازهاي اقتصادي دارند و اينها براي تدريس در دانشگاه‌ها سفارش نمي‌شوند كه حقوق‌هاي آن‌چناني هم بگيرند؛ در‌حالي‌كه آن سفارش‌شوندگان متأسفانه اتيكت هنرمند هم دارند و اينها خود زمينه‌ساز همان فضاي تجارت در تئاتر خواهند شد و در مقابل بويي از تئاتر اجتماعي به مشام نخواهد رسيد.

 

   حرف آخر؟

اين اتفاق اگر امروز براي من هست، فردا و پس‌فردا براي همكارانم تكرار خواهد شد؛ از همه مي‌خواهم نسبت به آن كنش‌مند باشند و اينكه اگر قرار باشد نهادي بيرون از اداره كل در نمايش‌نامه‌ها و اجراها مداخله كند، اين ديگر بسيار دردناك است و اين مسئله جمعي و حرفه‌اي است كه گريبان همه را خواهد گرفت.

 

رضا آشفته

 

 

sharghdaily.ir
  • 12
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش