روز سرنوشتساز انتخابات ریاستجمهوری فرا رسیده است و تا چند روز آتی، رئیسجمهور جدید کشور به وسیله مردم، انتخاب خواهد شد. رئیسجمهور آینده در هر حال باید مسیری که از سال ۹۲ آغاز شده و در نتیجه آن موفقیتهایی بهدستآمده را دنبال کند. تنشزدایی به کشورهای منطقه و جهان، کاهش چشمگیر تورم و افزایش رشد اقتصادی از جمله مطالبات عموم مردم است. رئیس دولت دوازدهم کارهای بسیار دشواری پیش رو دارد و باید در همه عرصههای سیاست خارجی، سیاست داخلی، فرهنگ، اقتصاد و دیگر عرصهها برنامه فعال داشته باشد تا خللی در روند پیشرفت کشور ایجاد نشود و سرعت آن را نیز بیشتر کند.
درحال حاضر، آنچه اهمیت بسیار ویژهای برای کشور دارد، حضور و مشارکت مردم در انتخابات است. فارغ از اینکه نتیجه انتخابات چه باشد و چه کسی رئیس دولت دوازدهم نام گیرد، حضور پرشور مردم در پای صندوقهای رأی اهمیت ویژهای دارد. حضور حداکثری مردم نه تنها برای رئیسجمهور منتخب بهتر است بلکه پیامهای متعددی دارد که در سطح بینالمللی منتشر میشوند. در داخل کشور نیز کسی که با آرای بسیار بالایی به انتخاب مردم برسد، قادر است برنامههای خود را با موانع کمتری پیش ببرد. برای بررسی این موضوع، علی صوفی، وزیر تعاون دولت اصلاحات، با «آرمان» گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
تنها یک روز دیگر به انتخاب رئیسجمهوری دوره دوازدهم باقی مانده است. همه طیفها و جریانات سیاسی، این موضوع را درک کردهاند که مردم باید حضور حداکثری در پای صندوقهای رأی داشته باشند. حضور مردم پای صندوقهای رأی چه پیام و چه نتیجهای برای کشور به همراه خواهد داشت؟
حضور مردم پای صندوقهای رأی ضامن امنیت ملی است و مردم در انتخابات، سرنوشت خود را تعیین میکنند. دخالت مردم در تعیین سرنوشت یکی از اهداف اصلی انقلاب ما بوده و در شکل برگزاری انتخاباتهای متعدد، در قانون اساسی ما پیشبینی شده که مردم بتوانند با انتخابی که میکنند، بر سرنوشت خود حاکم شوند. قهر کردن مردم با صندوقهای رأی هیچگاه نتیجه خوبی درپی نداشته است و در حافظه تاریخی خود داریم که قهر کردن مردم با انتخابات، چه نتایج تلخی به همراه دارد. هربار که مردم پای صندوقهای رأی حاضر شدند، توطئه دشمنان این ملت، به هم خورد و پیروزی از آن مردم شد و ثمره شیرین آن را نیز دیدهاند، مثل آنچه در سال ۷۶ انجام دادند. بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران گواهی میدهند که در آن مقطع تاریخی سال ۷۶ تا ۸۴ ایران در بهترین وضعیت خود قرار گرفت. مردم نیز توانستند از مواهب آن حضور در انتخابات، بهرهمند شوند. پس از آن در سال ۹۲ نیز مردم با حضور پرشور خود پای صندوقهای رای، دیدند که چطور کشور از مرحله رنج و محرومیت فاصله میگیرد و اکنون به چه وضعیتی رسیده است. البته که وضعیت موجود، مطلوب نیست، اما بسیار با شرایط پیش از ۹۲ متفاوت است. امروز هم به همین دلیل روشن و برای اینکه وضع مطلوب ادامه داشته باشد، باز هم به حضور مردم نیاز هست.
در روزهای گذشته، طرحی در مورد نحوه اعلام نتایج انتخابات داده شده که نتیجه شمارش آرا به صورت نهایی اعلام میشود و مانند سالهای قبل نیست که هر چند ساعت یکبار نتایج اعلام شود. ارزیابی شما از این مدل اعلام نتایج چیست؟
من فکر میکنم که روش گذشته روش بهتری بود. به این معنا که نتایج انتخابات، مستمرا اعلام شود و هرچه رأی شمرده میشود، به صورت ساعتی به مردم اعلام شود. این روش اطمینان بخشتری است و اعتبار بهتری دارد. به این دلیل که مردم به تدریج در جریان روند شمارش آرا قرار میگیرند، اما اینکه به یکباره اعلام شود، مردم در جریان قرار نمیگیرند که چه رخ داده و چه فرایندی طی شده است. به همین دلیل من فکر میکنم ادامه روند قبلی، بهتر است.
کشور ایران همواره یکی از نقاط حساس و مهم خاورمیانه، آسیا و چه بسا جهان بوده است. انتخابات در ایران، موضوع بسیار مهمی برای بسیاری از کشورهای منطقه است و به همین دلیل، لازم است که مشارکت مردم در انتخابات گسترده باشد تا نتیجه آن نیز به نفع مردم باشد، اما پرسش اینجاست که انتخابات ایران در منطقه چه جایگاه و چه تاثیری بر سایر کشورها خواهد داشت؟
ایران تنها کشوری در منطقه است که دارای نظام دموکراتیک و مبتنی بر آرای مردم است. برای مردم کشورهای منطقه، ایران یک الگو است و تلاش میکنند که آنها نیز این حق را در تعیین سرنوشت خود داشته باشند. این انتخابات در مجموع یک تاثیر کلی دارد، اما در کنار آن تاثیرات دیگری را نیز خواهد داشت. ببینید! ایران در منطقه نقش مهم و تاثیرگذار به ویژه در امنیت منطقه دارد. نتیجه انتخابات در ایران برای مردم منطقه هم مهم و سرنوشتساز است. بنابراین نگاه میکنند که چه شخصیتی در ایران روی کار میآید و آیا اهل تعامل و گفتوگوی سازنده است یا خیر. آيا این شخص در کنار کاری که برای مردم خود میکند، هنر و توانایی حمایت از مردم منطقه را هم دارد و آیا قادر است صلح و ثبات را به ارمغان بیاورد؟ اینکه این شخص چگونه میخواهد مقابل زورگویان بینالمللی و اسرائیل رفتار کند، برای همه مردم منطقه فوقالعاده حائز اهمیت است. به همین صورت، انتخابات کشورمان، برای دولتهای منطقه نیز اهمیت بسیار بالایی دارد. همانطور که اشاره کردم ایران نقش بسیار حساس و حیاتی در این منطقه بازی میکند و برای دولتهای منطقه هم بسیار مهم است که چه کسی بر سر کار میآید.
یکی از مهمترین برنامههای یک رئیسجمهور، گفتمان و برنامههای او برای مسائل سیاست خارجی است. باتوجه به روی کار آمدن تندروها در آمریکا، رئیسجمهور آینده کشور چه ماموریتهایی را باید در عرصه بینالمللی در نظر بگیرد و چه برنامهای را در سیاست خارجی دنبال کند؟
رئیسجمهور آینده باید در درجه اول، موفق شود که برجام را به نحو احسن به اجرا درآورد، چرا که این سند، سند بسیار مهم و در عین حال بسیار محکمی است که ما توانستهایم پس از مذاکرات فشرده و نفسگیر و با حمایت همهجانبه مقام معظم رهبری به آن دست یابیم. برجام ضامن پیشرفت و توسعه کشور ما در آينده خواهد بود و قادر است مشکلات و موانعی که برسر راه پیشرفت کشور وجود دارد را یکی پس از دیگری برطرف کند. این سند قادر است باعث آسایش و رفاه مردم ایران شده و منافع ملی را تامین کند. بنابراین در درجه اول، رئیسجمهور آینده وظیفه دارد که برجام را کاملا پیگیری کرده و اجرا کند. به دنبال آن نیز تعامل سازنده و مثبتی با دنیا برقرار کرده و سرمایههای لازم را برای رشد اقتصادی کشور جذب کند تا به وسیله این سرمایهگذاریها از پس چالشهایی مانند چالش بیکاری برآید. پس از آن، در منطقه و در مذاکراتی که برای ایجاد صلح و امنیت در منطقه برگزار میشود، حضور مقتدارنه و تعیین کنندهای در پای میز مذاکرات داشته باشد و با دیپلماسی منطقی و مقتدرانه، مانند آنچه از برجام به دست آوردیم، بتوانیم اقتدار کشور را نشان دهیم و سازوکار مناسبی را در سیاستهای منطقهای در پیش بگیریم.
هر یک از نامزدهای انتخاباتی هدفگذاریهایی برای اداره کشور دارند. به نظر شما باتوجه به وضعیت کنونی کشور و تلاشهایی که برای برونرفت ایران از وضعیت گذشته شده است، چه هدفی باید سرلوحه برنامهریزی رئیسجمهور آینده قرار بگیرد و آن را دنبال کند؟
به نظر من مهمترین هدف رئیسجمهور باید حفظ منافع ملی باشد. حفظ منافع ملی نیز جامع همه منافع ما در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. حفظ منافع ملی نیز از قلب امنیت ملی بیرون میآید. رئیسجمهور باید استراتژی امنیت ملی و منافع ملی را به خوبی شناخته و درک کند. او باید کابینهای را با همین ویژگیها انتخاب کند و قوای دیگر را نیز در همین راستا، بسیج کند. رئیس دولت باید با هماهنگی با سایر قوا یعنی مجلس و قوه قضائیه به اجرای سیاستهایی که تعیینکننده است مانند اصل ۴۴ قانون اساسی و اقتصاد مقاومتی پرداخته و منافع مردم را به خوبی تشخیص دهد. رئیس قوه مجربه باید با اتخاذ تدابیر و تاکتیکهای مناسب و باهمکاری تیمهای کارآمد و متخصص، بتواند حقوق مردم را ایفا کند. اگر منافع ملی ما حفظ شود ما میتوانیم به رشد و توسعه دست پیدا کنیم.
با همه اینها به نظر شما مهمترین اقدام و تلاشی که رئیسجمهور آینده باید در دستور کار قرار دهد، چیست؟
مهمترین اقدامی که رئیس دولت باید انجام دهد نیز در حوزه سیاست خارجی قرار میگیرد. در این حوزه اگر رئیسجمهور موفق شود، در حوزه سیاست داخلی نیز قادر به موفقیت است. بسیاری از مشکلات اقتصادی نیز از این طریق حل شدنی است. از این طریق میتوان مشکل بیکاری و رکود اقتصادی را از پیش رو برداشت. من فکر میکنم که رئیسجمهوری آینده باید هم در بعد خارجی، دیپلماسی فعالی داشته باشد و هم در بعد داخلی سیاستگذاریهای دقیق و خوبی انجام دهد.
در بعد فرهنگی و سیاست داخلی نیز، مطالبات زیادی وجود دارد که باید این مطالبات پیگیری شود. به نظر شما رئیسجمهور آینده با چه رویکردی قادر است این مطالبات را اجرا و برنامههایی را که آغاز کرده به اتمام برساند؟
همانطور که در حوزه سیاست خارجی، وزارت امور خارجه طرف کار است در حوزه سیاست داخلی نیز، وزارت کشور انجام وظیفه میکند. رئیسجمهور باید در انتخاب وزیر امور خارجه و وزیر کشور، دقت کافی داشته باشد و با انتصاب استاندارانی که هم از تجربه کاری خوبی برخوردار باشند و هم بتوانند مطالبات مردم در عرصههای مختلف به ویژه در عرصههای فرهنگی را بشناسند تا به این طریق بتوانند آن را پیگیری و اجرا کنند، بتواند موانعی را که در حال حاضر در کشور وجود دارد از پیش پا بردارد. باید تعاملی میان کانونهای فرهنگی که خارج از دستگاه قوه اجرایی هستند ولی از بودجه دولت استفاده میکنند، برقرار شود تا موازی کاریها تا جایی که ممکن است، کم شود. رئیسجمهور در این زمینه یک وحدت رویهای به وجود بیاورد که در سراسر کشور، به صورت یکسان، عمل شود. ظرفیتهایی را که در عرصه هنر وجود دارد، شناسایی کرده و آنها را با برنامهریزی صحیح، به فعلیت برساند. من فکر میکنم که کار رئیسجمهور در حوزه فرهنگی بسیار دشوار است.
زنان و جوانان بسیاری هستند که از دانشگاه فارغالتحصیل شده و پتانسیل خوبی برای حضور در عرصه مدیریت کشور دارند. رئیسجمهور آینده باید کدام طرحها را پیگیری کند تا به این نیاز جامعه پاسخ حداکثری داده شود؟
جامعه ما جامعه جوانی است که یک امتیاز بسیار بزرگی برای ماست. متاسفانه در گذشته فرصت خوبی به زنان و جوانان داده نشد. زنان جوان تحصیلکرده و دانشگاهی ما بسیار زیاد هستند که پتانسیل خوبی هم برای حضور در عرصه مدیریتی دارند. آنها هم منتظر هستند که از ظرفیت دانشگاهیان استفاده شود. جوانان بسیاری هستند که فارغالتحصیلهای دانشگاهی هستند. این افراد باید به کار گرفته شوند و در تخصص خود مشغول شوند. باید برای جوانان و زنانی که پتانسیل کار دارند، فرصتهای شغلی ایجاد شود تا این افراد بتوانند در عرصه مدیریتی، تاثیرگذار باشند. وزارت ورزش و جوانان به نظر من تاحدی باعث تضعیف جوانان میشود. سازمان جوانان باید مجددا جدا شود و با تمرکز بیشتری مشغول به کار شود. یک سازمان جدیدی باید زیر نظر رئیسجمهور تشکیل شود که بهطور اختصاصی برای جوانان بوده و مطالبات آنها را رصد کند. از سوی دیگر، قادر باشد که در دولت آنها را تبدیل به برنامه کرده و بودجههای سالانه را برای آنها کسب کند. بهطور عملی باید وارد کار شود و جوانان را وارد مدیریت میدانی کند، در مرحله بعدی افرادی را که در مدیریت میدانی هستند، ارتقا دهد و پله به پله، جوانان را در مدیریت کشور سهیم کند و اجازه دهد که آنها در عرصههای مختلف حضور پیدا کنند. باید یک طرح تقویتی به صورت کارشناسی و دقیق اجرا شود. در این طرح، بررسی شود که جوانان برای عهدهدار شدن پستهای مدیریتی و اجرایي، احتیاج به چه آموزشهایی دارند، در کنار چه افرادی باشند و از کجا مشورت بگیرند. البته لازم است که با اعطای برخی وامها، جوانان را مورد حمایت قرار دهند. یک سیاست تشویقی مالی برای آنها در نظر داشته باشند و جایگاه آنها را بهبود ببخشند تا جوانان ما آماده عهدهدار شدن مسئولیتهای مهم بشوند.
- 13
- 5