وقتی برای بار دوم محمدرضا عارف و علی لاریجانی برای تصاحب ریاست مجلس در انتخابات هیئت رئیسه پارلمان با هم به دوئل سیاسی پرداختند، بسیاری اصرار فراکسیون امید به رقابت با رئیس مجلس را به معنای وجود یک اختلاف عمیق میان طیف لاریجانیها با اصلاحطلبان تعبیر کردند، تعبیری به این معنا؛ «از این پس خط لاریجانی از خط اصلاحطلبان جداست و فاصلههای این دو از هم عیانتر از همیشه.»
اتفاقا حضور عارف در انتخابات ریاست، برای لاریجانی گران هم تمام شد! تا حدی که در اولین دور انتخابات رای عارف از او پیشی گرفت و رایگیری به دور دوم کشید. در دور دوم نیز همپیمانی جبهه پایداریها با لاریجانی به داد آقای رئیس رسید. هم پیمانی که نشان دیگری بود از تفاوت آشکار طیف لاریجانیها با اصلاحطلبان. به این معنا که جریان لاریجانی حاضر است با اصولگرایان خاص هم پیمان شود اما با اصلاحطلبان نه.
وابستگی و جدایی
ولی وضعیت و حوادث روز بررسی لایحه CFTبه گونهای دیگر رقم خورد، اتفاقات این روز نشان داد که هنوز هم لاریجانی تمایل زیادی در حمایت از دولت و البته گردش به چپ در مجلس دارد. پهنکردن طومار در مجلس و نصب بنر و برهم زدن جلسه رای گیری از سوی اصولگرایان و ناراحتی و عصبانیت لاریجانی در این کار و اعتراضش به رفتار هم جناحیهای خود نشان داد که او برخلاف جریان راست دلش میخواست تا لایحه رای بیاورد. درست مثل آن چیزی که اکثریت فراکسیون امید به دنبالش بودند.
این را هم نباید فراموش کنیم لاریجانی، برای انتخابات مجلس دهم در لیست امید قرار گرفته بود. نگاهی به همه این چند ساله نشان میدهد که علیرغم تمامی اختلافات لاریجانی و اصلاحطلبان با یکدیگر این دو در مواقع مختلف از همدیگر بهرهکشی سیاسی میکردند ! به عبارتی هر دو در عین حال که اصرار به جدایی از هم دارند به یکدیگر وابستهاند. گاهی با همند و گاهی علیه هم.
و این وابستگی دو طرفه است که این پرسش را مطرح میسازد از میان اصلاحطلبان و لاریجانی کدام یک به دیگری وابسته تر است و کدام بهرهبرداری سیاسی بیشتری را با پیوستن به آن دیگری از آن خود میکند؟
احساس نیاز لاریجانی
«احساس نیاز لاریجانی به اصلاحطلبان در همان سال ۹۴با قرار گرفتن وی در لیست اصلاحطلبان محرز شد.»
این اظهارات علی صوفی وزیر دولت اصلاحات درگفتوگوی با ماست. وی اما در ادامه میگوید: «از طرفی نیز لیست امید بعد از مجلس از یکپارچگی بیرون آمد و لاریجانی با اقتداری که در مجلس داشت و نیازی که تکتک نمایندگان به آینده خود داشتند ابتکار عمل را در دست گرفت، نتیجه این ابتکار عمل این شد که اگرچه فراکسیونی به نام فراکسیون امید تشکیل شد اما بسیاری از افرادی که در لیست امید قرار گرفتند به فراکسیون امید نیامدند، لیست امید با یک ریزش به نفع لاریجانی تحت عنوان مستقلین و اصولگرایان از فراکسیون امید فاصله و لاریجانی در مجلس دست بالا را گرفت.»
با اصلاحطلبان تا ۱۴۰۰؟
اما این صحبت به چه معناست؟ اگر لاریجانی به اصلاحطلبان نیاز دارد چرا گوی سبقت در مجلس را از آنان ربود؟ صوفی میگوید:«پیشینه نشان میدهدکه هردوطرف به هم نیاز دارند، تک تک نمایندگان در مجلس با لاریجانی ارتباط دارند و لاریجانی هم با اصلاحطلبان. در کل نیز دو طرف (لاریجانی و اصلاحطلبان) در مقابل خواص مجلس مواضع مشترکی اتخاذ کردهاند. به هر حال با همین اتحاد بود که در انتخابات ریاست جمهوری موفق شدند. باید گفت یک اتحاد استراتژیک بین این دو جریان علی رغم اختلافات و رقابتی که در مجلس دارند وجود دارد.»
وی خاطر نشان میکند: «البته جامعه از فراکسیون امید انتظارات بیشتری دارد و این توقع میرود که این جریان به صورت یک جریان کاملا مستقل و اصلاح طلبی در عرصه حضور داشته باشد و به هیچ وجه با جریانیکه پایگاه اجتماعی ضعیفی دارد همراه و همگام نشود. فراموش نکنیم موقعیت علی لاریجانی در مجلس متفاوت با وضعیت او در جامعه است.»
علی صوفی درباره اینکه لاریجانی به اصلاحطلبان نیاز دارد یا اصلاحطلبان به او؟ میگوید: «به نظر میآید به دلیل در پیشرو بودن سال ۱۴۰۰، لاریجانی به اصلاحطلبان نیاز بیشتری دارد، چراکه آقای لاریجانی اگر بخواهد در ۱۴۰۰ کاندیدا شود اصولگرایان او را نامزد اصلی خود نخواهند کرد قطعا آنها شخص دیگری دارند، بنابراین لاریجانی امیدوار است که اصلاحطلبان با موانعی که پیشرو دارند، نتوانند کاندیدای مستقل بدهند و به سمت نامزدی اصولگرا و میانه رو روی بیاورند و پشت سر او قرار بگیرند. این یعنی لاریجانی برای سال ۱۴۰۰ به اصلاحطلبان نیاز دارد و قطعا میداند که چون کاندیدای اصلی اصولگرایان نیست بدون استفاده از پایگاه رای اصلاحطلبان اصلا موفق نخواهد شد.»
دلیل نامشخص بودن یک موضع
غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاح طلب نیز در اینباره به آفتاب یزد میگوید:«در عرصه سیاست ایران این پیچیدگیها طبیعی است؛ اینکه گاهی لاریجانی و اصلاحطلبان به هم نزدیک میشوند و گاهی از هم دور، بیش از همیشه به دلیل فقدان احزاب در کشور است، از آنجایی که ما حزب قدرتمندی در کشور نداریم و تنها در کشور جناح سیاسی تعریف شده، افراد یک جناح دارای طیفهای متفاوتی خواهند بود. طبیعتا افراد این جناحها در عرصههای خاصی ممکن است از موضع جناحی خودشان خارج شوند.» وی اضافه میکند: «علی لاریجانی در مجموع در اردوگاه اصولگرایان تعریف میشود اما وقتی احساس میکند که برخی از نیروهای این طیف مسیری را طی میکنند که از دیدگاه امثال او بر ضد منافع جامعه است از این طیف جدا و به سمت اصلاحطلبان میآید.»
این فعال سیاسی ادامه میدهد: «اما در برخی مواقع مسائل جناحی و سیاسی به شدت پررنگ میشود، مثلا در انتخابات ریاست مجلس موضوع موضع جناحی بسیار نمود پیدا میکند و دیگر بحث مصلحتهایی که باعث میشود لاریجانی و اصلاحطلبان کنار هم قرار گیرند، نیست. اما در بحثهای کلان در کنار همدیگر بودنشان نیاز است.»
ظریفیان میگوید: «در میان لاریجانیها و اصلاحطلبان دوطرف به این جمع بندی رسیدهاند که در بحثها و طرحهای ملی مثل برجام و CFT راحت تر در کنار هم قرار گیرند.» این فعال سیاسی درباره اینکه مشخصا از میان لاریجانی و اصلاحطلبان کدام یک به دیگری نیاز دارد، میگوید: « در موقعیتهای مختلف این حس نیاز دو طرف به یکدیگر فرق میکند. طبیعتا اصلاحطلبان در بستر اجتماعی و در جایی که تکیه بر نیروی مردم حرف اول را میزند دست بالا را دارند. به عبارتی در عرصه قدرت نرم این لاریجانی است که به اصلاحطلبان نیاز دارد اما در عرصه جنگ سخت به دلایلی که همه میدانیم این اصلاحطلبانند که به دنبال پشتوانههای کسانی مثل لاریجانی به دلیل سمپاتیهای خاص و حاشیه امنیتی او هستند و به وی نیاز دارند. در همین مواقع است که اصلاحطلبان از لاریجانی حمایت میکنند.»
ظاهرا لاریجانی و اصلاحطلبان اگر هم بخواهند به صورت دنبالهدار و طولانی نمی توانند از هم جدا باشند. جدایی آنها در هنگامههای مختلف عرصه سیاست به ضرر آنهاست. اما این سوال نیز مطرح است که آیا لاریجانی چنانچه سودای ریاست جمهوری در سر داشته باشد، میتواند روی اصلاحطلبان حساب باز کند؟ اصلاحطلبانی که برای ریاست مجلس نیز با او به رقابت پرداختند یا اینکه شرایط در آینده طوری ایجاب میکند که جناح چپ باز هم دست به ائتلافی بزنند که در آن همه چیز به نفع لاریجانی تمام خواهد شد؟
- 17
- 5
پرشین
۱۳۹۷/۵/۱۸ - ۸:۱۱
Permalink