به گزارش ایرنا، پیروزی سانچز و حزبش درحالی است که نکته اساسی و تا حدودی نگران کننده در انتخابات اسپانیا موفقیتی است که حزب راست افراطی «وُکس» (Vox) در این انتخابات بدست آورد و اکنون با کسب ۱۲درصد آرا نمایندگانی را در پارلمان این کشور خواهد داشت.
این درحالی است که فصلنامه «جاکوبین» نوشته است: سانچز خود را به عنوان مهمترین مانع در برابر رشد راست افراطی در این کشور نشان می دهد اما سابقه وی در مقام نخست وزیری نشان چندانی از تلاش وی برای مقابله با این جریان ندارد.
«اوگان گیلمارتین» عضو حزب پودموس اسپانیا و «تامی گرین» خبرنگار مستقر در مادرید در این فصلنامه که از منظر چپ ها به مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می نگرد، نوشتند: پیروزی حزب چپ میانه سوسیالیست (PSOE) باعث شده تا بسیاری از سوسیال دموکرات های اروپا به این حزب غبطه بخورند. حزب سوسیالیست فرانسه دچار بحران است و همتایان آلمانی و ایتالیایی آن درحال افول هستند. این درحالی است که حزب سوسیالیست اسپانیا پس از حزب کارگر انگلیس دومین نیروی بزرگ چپ میانه در قاره اروپاست.
با توجه به عملکرد نه چندان قوی دولت سانچز توانایی وی برای جلوگیری از دچار شدن حزب سوسیالیست به روند نزولی ای که همتایان اروپایی گرفتار آن شده اند، عجیب به نظر می رسد. سانچز ۴۷ ساله ۱۰ ماه پیش پس از آنکه «ماریانو راخوی» نخست وزیر پیشین از پارلمان رای عدم اعتماد گرفت، جانشین وی شد. پس از آنکه دولت سانچز و حزب چپ رادیکال «پودموس» با اجرای اصلاحاتی بلندپروازانه موافقت کردند، امیدها به این دولت افزایش یافت. این احزاب وعده دادند کاهش هزینه های عمومی را لغو کرده و اجازه ها را کنترل کنند. آنها همچنین قول دادند حداقل دستمزدها را ۲۲ درصد افزایش دهند.
اما دولت سانچز که به «ائتلاف فرانکنشتاین» معروف شده است شروع متزلزلی داشت. دولت وی نه تنها به حمایت پودموس بلکه پشتیبانی ملی گرایان ایالت های کاتالونیا و باسک هم متکی بود. دولت ۱۰ ماهه او درگیر مسائل مربوط به قانونگذاری در پارلمان بود. ماجرای همه پرسی استقلال ایالت کاتالونیا در سال ۲۰۱۷ نیز بر امور سایه انداخته بود. به ویژه آنکه احزاب حامی استقلال کاتالونیا در پاسخ به محاکمه وزرای سابق این ایالت حمایت خود را از بودجه سانچز پس گرفتند.
سانچز در فضایی آکنده از ملی گرایی مجبور شد در چارچوب محدودیت های بسیار شدید عمل کند. از همین رو، پاسخ وی به این وضعیت عمدتا فرصت طلبانه بود تا رویکردی مصمم برای دفاع از برنامه های ترقی خواهانه خود. وقتی پیشنهادهای رهبر حزب سوسیالیست برای کنترل اجاره ها و یا تعلیق فروش سلاح به عربستان سعودی با مقاومت نخبگان اقتصادی مواجه شد او عقب نشینی کرد.
چنین چرخش هایی شاخصه رهبری سانچز است، به گونه ای حزب سوسیالیست از میانه طیف سیاسی به چپ چرخش کرده و بار دیگر به موضع قبلی خود بازگشته است. اگر این موضوع نشانه توانایی وی به مثابه یک عامل سیاسی باشد بیانگر شکنندگی حمایت های انتخاباتی از وی نیز هست.
فارغ از وعده های وی برای اصلاحات جدی در حوزه اجتماعی افزایش حمایت رای دهندگان از وی جوانب منفی نیز دارد. او خود را به عنوان تنها خاکریز در مقابل پیشروی راست رادیکال در اسپانیا شناسانده است که این باعث می شود تا افزایش محبوبیت وی در میان رای دهندگان به پیروزی امانوئل مکرون در مقابل مارین لوپن شبیه تر باشد تا دستاوردهای تاریخی جرمی کوربین رهبر حزب کارگر انگلیس در سال ۲۰۱۷.
البته نباید این را فراموش کرد که کارزار انتخاباتی او برای مقابله با بی عدالتی های نئولیبرالیسم مبارزه و بر به رسمیت شناختن وضعیت چندملیتی اسپانیا به عنوان «ملت ملت ها» تاکید کرد. اما با توجه به محافظه کاری نمایندگان پارلمانی حزب سوسیالیست و سران منطقه ای آن همچنان سوال های زیادی در مورد مسیر آینده حزب باقی ماند.
بحران کاتالونیا این سوال ها را بیشتر کرد. حزب او در پائیز ۲۰۱۷ از تصمیم «حزب مردمی» PP برای اعمال حاکمیت مستقیم بر کاتالونیا حمایت کرد که این مساله بیانگر محدودیت های سانچز برای چرخش به چپ بود.
تلاش برای افزایش ۲۲ درصدی حداقل دستمزدها، بازگرداندن مستمری های کم شده، افزایش مالیات برای شرکت های چندملیتی، کنترل اجاره ها و بسته ضدریاضتی حاکی از برنامه مشترک و همکاری وی با سایر احزاب برای ماه های بعدی بود. یک بسته قابل توجه سرمایه گذاری در کاتالونیا نیز برای جلب حمایت احزاب این ایالت در بودجه گنجانده شد.
به گفته برخی از تحلیلگران، این برنامه ها بیانگر تعهد قوی وی به ارزش ها و سیاست های چپگرایانه نبود بلکه بهایی بود که وی باید برای ماندن در قدرت می داد.
به نظر می رسد که سانچز در چرخش به چپ دو ارزیابی های مهم را مد نظر قرار داده بود. یکی آنکه وی مطمئن بود که می تواند میان نیروهای متعارض اقتصادی و سیاسی توازن ایجاد کند. دوم آنکه وی معتقد بود که می تواند حزب پودموس را همچنان با خود همراه کرده و همزمان افزایش تاثیرگذاری آن در تنش های داخلی را مهار کند. او با ارائه بودجه می خواست به رای دهندگان بگوید که می تواند برنامه های اجتماعی پودموس را اجرا کند، بدون آنکه نیاز باشد بعدا آرایی به صندوق آنها ریخته شود یا لازم باشد که این حزب در دولت حضور داشته باشد. او همچنین می خواست نشان دهد که می تواند رقبای رادیکال تر را مقهور خود کند.
همه این موارد مستلزم ایجاد توازنی ظریف میان تلاش های خود برای حفظ نخبگان اقتصادی و عدم اقبال مردمی به پودموس بود. با این حال، او به نقطه ای رسید که دیگر نمی توانست این توازن را بدون ریسک تقابل با همحزبی هایش ادامه دهد. هشدار سران حزب سوسیالیست در مورد نرمش وی در قبال کاتالونیا نشان دهنده فشارهای فزاینده در آستانه انتخابات بود.
سانچز طی ۱۰ ماهی که نخست وزیر بوده بر سر دوراهی های زیادی قرار گرفته است. او سعی کرده خود را یک بازمانده بزرگ از این دوراهی ها معرفی کند. اما سانچز اگر می خواهد که سوسیالیست های اسپانیا به سرنوشت همتایان اروپایی دچار نشوند او باید بار دیگر خود را احیا کند.
- 9
- 1