«آتنا»، «بنیتا»، «حمید صفت» و حالا«ابوالفضل». سه قربانی و یک متهم به قتل؛ کشتن یا کشتهشدن، امسال پروندههای جنایی را رقم زده است که در جامعه سروصدای زیادی به پا کردند. از هجوم و تجمع مردمی در مقابل قتلگاه مقتولان گرفته تا واکنشهای شدید در فضای مجازی. شبکههای اجتماعی که عموما در سالهای اخیر به محل بحث و تبادلنظر مردم تبدیل شده با موج عظیمی از انزجار یا همدردی کاربران مواجه شد. بحثهای داغی که گاهی با چاشنی طرفداری از مقتول یا قاتل به دعوا بین کاربران شبکههای اجتماعی ختم میشود.
این روزها برداشتهای شخصی و انتقادهای کاربران درنهایت افکار عمومی را درگیر پروندههای جنایی کرده و به همین خاطر بسیاری از این دست پروندهها خارج از نوبت رسیدگی میشوند. در پروندههای جنایی اخیر که تاثیر زیادی بر افکار عمومی گذاشتهاند با دو نوع برداشت روبهرو هستیم. یکی حمایت از کودکان بیدفاعی که قربانی شده بودند و دیگری خوانندهای که خودش متهم به قتل ناپدریاش است. شاید در پروندههای قتل آتنا، بنیتا و ابوالفضل «کودک»بودن قربانیان یکی از مهمترین دلایل واکنشهای شدید مردم به این قتلها بود و در پرونده دیگری «شهرت» متهم به قتل.
هرچه هست این روزها فضای ملتهبی است که هر کجا آسیبهای اجتماعی منجر به حادثهای شوند، مردم را درگیر واکنشهای شدید خواهد کرد. واکنشهایی که به گفته بسیاری از کارشناسان اجتماعی گاهی حتی به ضرر این پروندهها تمام میشود. موضوعی که حتی مردم هم آن را درک کردهاند و در برخی از مواقع یکدیگر را به سکوت دعوت میکنند. درست مثل پرونده قتل ناپدری خواننده رپ که پس از چند ساعت از انتشار این خبر بازار بحث و تبادلنظر را در شبکههای اجتماعی قبضه کرد و همان زمان بعضی از نزدیکان «حمید صفت» برای جریحهدار نکردن غم خانواده مقتول از کاربران شبکههای اجتماعی درخواست کردند از شایعهپراکنی و دفاع از حمید صفت دست بردارند. با این تعریف باید گفت هجمه اعتراضات و همدردیهای مردم با مقتولان یا متهمان به قتل در شبکههای اجتماعی، دادگاههایی موازی با دادگاه اصلی هستند.
این پرونده به دنبال این است که با بررسی پروندههای جنایی که در ماههای اخیر افکار عمومی را جریحهدار کرد به این پرسش که آیا واکنشهای مردم در سرنوشت و مجازات متهمان تاثیرگذار هستند یا نه، پاسخ دهد.
نخستین تصاویر، نخستین واکنشها
امسال ماجرای قتلهایی که افکار عمومی را جریحهدار کرد با پرونده قتل «آتنا اصلانی» آغاز شد. دختر ٧ساله اهل پارسآباد که در ٢٨ خردادماه توسط مردی به نام اسماعیل رنگرز به قتل رسید. این پرونده که ابتدا با شکایت خانواده آتنا درخصوص ناپدیدشدن فرزندشان باز شده بود درنهایت به پروندهای جنایی بدل شد. در تحقیقات پلیس مشخص شد در روز جنایت آتنا به همراه پدر دستفروشش که در نزدیکی مغازه قاتل بساط پهن میکرده، رفته است.
آتنا برای خوردن آب به مغازه رنگرزی که در نزدیکی بساط پدرش بود، میرود. اما صاحب مغازه که آتنا و پدرش را از مدتها قبل میشناخت و برای او نقشه کشیده بود، بعد از آزار و اذیت جنسی، آتنا را به قتل میرساند. برملا شدن راز این جنایت کافی بود تا خشم مردم پارسآباد را نسبت به قتل یک دختربچه بیدفاع برانگیزد. همین هم شد که با دستگیری عامل این جنایت مردم به سمت محل کار اسماعیل رنگرز هجوم بردند و با تخریب و شکستن شیشههای مغازه او خشم خود را نسبت به یک قاتل سنگدل نشان دادند.
یک ماه بعد از این جنایت هولناک اما پرونده جنایی دیگری افکار عمومی را تحتتاثیر قرار داد. مرگ بنیتای ٨ ماهه در داخل خودروی پدرش. صبح پنجشنبه ۲۹ تیرماه، درحالیکه بنیتا درون خودروی پراید پدرش بود، سارقان این خودرو را ربودند و پس از ٦روز، در بامداد ۴ مرداد، جسد او در داخل خودرو که در خیابانی خلوت رها شده بود، پیدا شد. مرگ کودک ٨ ماهه بیدفاعی که ۶روز داخل خودروی سرقتشده از پدرش از شدت گرسنگی و تشنگی و گرما جان داده بود، کافی بود تا باز هم افکار عمومی بشدت خشمگین شود. به گزارش پلیس دو مرد معتاد به موادمخدر شیشه عامل مرگ این کودک ۸ماهه هستند و درحالیکه در این پرونده بحث بین قتل عمد و شبهعمد مطرح است، این پرونده واکنشهای مردمی زیادی را به همراه دارد، بهطوری که بسیاری از اهالی سیاست و فرهنگ و ورزش نیز نسبت به مرگ این کودک بیدفاع که قربانی سارقان خودرو شده بود، واکنش نشان دادند.
سومین پروندهای که افکار عمومی را تحتتاثیر قرار داد اما با دو جنایت هولناک پیش از خود تفاوت فاحشی داشت، چراکه اینبار مردم با قربانی ماجرا همدردی نکردند و نسبت به متهم به قتل واکنش نشان دادند. وقتی ماجرای قتل ناپدری خواننده رپ رسانهای شد، مردم با هجوم به شبکههای مجازی عکسها و کلیپ آهنگهای او را منتشر کردند و با ابراز همدردی خواستار بخشش او شدند. حالا اما یک هفته است که دوباره جنایت هولناک دیگری در تهران تکرار شده است. قتل «ابوالفضل سلطانی» پسر ١١سالهای که قربانی پسری جوان شده، دوباره افکار عمومی را تحتتاثیر خود قرار داده است.
متهم به قتل پسر ٢٢سالهای است که به بهانه نشان دادن کبوترهایش ابوالفضل را به خانهاش کشاند و پس از اذیت و آزار جنسی با ٥٠ ضربه چاقو او را به قتل رساند. با دستگیری او مردم محله گمرک تهران در مقابل خانه قاتل تجمع کردند و با شکستن شیشههای خانه این مرد کفترباز انزجار خود را نشان دادند. همه این واکنشها در چند ماه اخیر ناشی از جنایتهای هولناکی بود که در نقاط مختلف کشور رخ داد و درنهایت به فضای ملتهبی در جامعه و شبکههای اجتماعی تبدیل شد.
در حاشیه
جامعهشناسان معتقدند زمانی افکار عمومی معنا پیدا میکند که تعامل اجتماعی بین مردم برقرار شود، به این معنی که تا زمانی که اعضای یک جامعه درگیر روابط اجتماعی و تعامل با یکدیگر نباشند و نظرات و افکار آنها تبادل نشود، درواقع افکار عمومی معنا پیدا نخواهد کرد، بنابراین جامعهشناسان معتقدند امروزه رسانهها و شبکههای مجازی فضای تبادلنظر بین مردم را فراهم کردهاند و به همین خاطر است که درحال حاضر شبکههای اجتماعی در افکار عمومی نقش مهمی را ایفا میکند. شرایط اجتماعی عوض شده است.
حالا شبکههای اجتماعی مانند تلگرام، اینستاگرام و توییتر یکی از تاثیرگذارترین فضاهایی هستند که در آنها خبرها با حاشیههای زیادی منتشر میشود. مردم و کاربران فضای مجازی اغلب در این فضا احساسات خود را بیان میکنند و با یکدیگر به تبادلنظر میپردازند. همین هم شده که در حاشیه هولناکترین جنایتهای امسال افکار عمومی احساسات خود را در شبکهای مجازی دنبال کردند. خشم، نفرت و همدردی بارزترین کامنتهایی بود که از طرف کاربران در زیر این اخبار نوشته میشد. با همه اینها دادگاه و قوانین راه خود را میروند اما آنچه مسلم است تاثیر افکار عمومی در تصمیم اولیایدم مقتولان درخصوص نوع قصاص یا بخشش است. امروز در صفحه «یک پرسش چند پاسخ» در رابطه با تاثیر افکار عمومی در مجازات متهمان با کارشناسان گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
پیشینهمحاکمه شرایط
غالبا در همه دورانهای مختلف مردم در برابر جریانهای مختلف اجتماعی واکنشهایی نشان دادهاند. قبل از پیدایش و همهگیرشدن اینترنت و شبکههای اجتماعی رسانههایی مانند تلویزیون و روزنامهها تاثیر زیادی روی افکار عمومی میگذاشتند. به همینخاطر اگر بخواهیم موضوع افکار عمومی و تاثیر آن را در پروندههای جنایی بررسی کنیم باید گذشته را بازبینی کنیم. در این مطلب تاثیرات مثبت و منفی افکار عمومی در حوادثی مانند قتل، اسیدپاشی و تجاوز را با یکدیگر مرور میکنیم.
شاهرخ و سمیه: قتل هولناک خیابان گاندی در سال ٧٥ یکی از پرسروصداترین جنایتهای چند دهه گذشته ایران بود. جنایتی که به دست دختر و پسری عاشق پیشه انجام شد و برای رسیدن به یکدیگر تصمیم گرفتند خانواده دختر را از سر راه خود بردارند. در این جنایت، برادر ۸ساله و خواهر ۱۳ساله سمیه توسط شاهرخ و سمیه به قتل رسیدند. با انتشار خبر این جنایت در روزنامهها بود که افکار عمومی بشدت در شوک فرو رفت. اگرچه در آن زمان امکان تبادلنظر مردم در شبکههای اجتماعی فراهم نبود اما در خیلی از جمعها این موضوع بین مردم مورد بحث قرار میگرفت. از دیدگاه جامعهشناسان در آن زمان به دلیل رابطه عشقی که بین سمیه و شاهرخ وجود داشت، افکار عمومی تحتتاثیر این ماجرا قرار گرفته بود و حتی بعضی از همسنوسالانشان با آنها همدردی میکردند.
با همه اینها در حاشیه این جنایت بسیاری از روانشناسان این قتل را محصول فقر اخلاقیات و معنویات و همچنین تربیت آنها دانستند. تحلیلهایی که در رسانهها نیز به چاپ رسید، درنهایت باعث شد افکار عمومی ماجرای شاهرخ و سمیه را جنایتی تراژیک تصور کنند. خلق اسطوره از این دو نوجوان عاشقپیشه کافی بود تا وجدان عمومی نیز قصاص آنها را نخواهد و درنهایت هم با رضایت اولیایدم مقتولان شاهرخ و سمیه از قصاص نجات پیدا کردند.
ریحانه جباری: دختری که در ١٩سالگی به جرم قتل مردی ٤٧ساله بازداشت شد، یکی از جنجالیترین پروندههای دهه٨٠ بود. او که به جرم قتل دستگیر شده بود، ادعا کرد که مقتول قصد تجاوز به او را داشته و برای دفاع از خودش با چاقو به او ضربهای وارد کرده است. این پرونده که موافقان و مخالفان زیادی داشت، درنهایت افکار عمومی را بشدت تحتتاثیر قرار داد. خانواده مقتول به هیچ عنوان موضوع تجاوز را نمیپذیرفتند و براساس تحقیقات نیز مشخص شده بود که قاتل و مقتول پیش از آن روز با یکدیگر ارتباط داشتهاند.
با همه اینها در حاشیه این پرونده که درنهایت به اعدام ریحانه در سال ٩٣ ختم شد، کاربران شبکههای اجتماعی در رابطه با این پرونده بشدت واکنش نشان دادند. در همین زمان کمپینهایی برای جلوگیری از حکم اعدام او به راه افتادند. به دلیل زوایای مبهم این پرونده در افکار عمومی، موضوع دفاع از ناموس در این پرونده مطرح میشد. فرزند مقتول در مصاحبهای اعلام کرده بود در صورتی که ریحانه انگیزه واقعیاش را در به قتل رساندن پدرشان بگوید، حاضر به بخشش هستند. به دلیل شدت تاثیر افکار عمومی و حواشی این پرونده، ریحانه جباری اتهام قتل غیرعمد را پذیرفته و دلیل آن را نتیجه دفاع از خود در برابر تجاوز اعلام کرد. سرانجام حکم اعدام او در سحرگاه آبانماه سال٩٣ اجرا شد.
بهنود شجاعی: نوجوان ١٧ سالهای که ٩ بار تا پای چوبه دار رفت سرانجام در بامداد مهرماه سال ٨٨ اعدام شد. او متهم به قتل در يك دعواي خياباني شده بود اما به دلیل اینکه این قتل را در شرایط سنی زیر ١٨سال مرتکب شده بود، افکار عمومی بشدت خواستار بخشش او شدند. با همه اینها اگرچه پدر مقتول راضی به رضایت شده بود اما مصاحبه وکیل بهنود با رسانههای خارجی ورق ماجرا را برگرداند. این مصاحبه به نوعی افکار عمومی را تحریک کرد و پدر مقتول از نظر خودش برگشت. در آن زمان او اعلام کرد: «آقای وکیل طوری حرف میزند که انگار پسر من اشتباه کرده مرده». با همه اینها طرفداری برخی از شبکههای ماهوارهای از متهم به قتل این پرونده باعث شد تا مردم با قاتل احساس همدردی کنند. همین هم شد که پدر مقتول به دلیل اینکه خون پسرش پایمال نشود، تحتتاثیر هجمه اعتراضات نادرست از سمت افکار عمومی به بخشش رضایت نداد.
اسیدپاشیهای سریالی اصفهان: تاثیر افکار عمومی در این ماجرا هنوز به نتیجه نرسیده است. اسیدپاشیهای سریالی اصفهان که در سال ٩٣، ٤ قربانی گرفت جنایت هولناکی بود که تا مدتها در دل مردم بهخصوص دختران جوان وحشت انداخت. برخی از دختران دانشجوی اصفهانی پس از رسانهایشدن این حوادث تا چند روز از خوابگاه و محل اقامت خود خارج نشدند و فضای مجازی اخباری از این دست را قبضه کرد. سهیلا جورکش و مرضیه ابراهیمی دو قربانی این اسیدپاشی سریالی که بشدت از ناحیه صورت و بدن آسیب دیده بودند، تیتر روزنامهها شدند.
عکس صورتهای سوخته این دو دختر افکار عمومی را بشدت تحتتاثیر قرار داد و مردم در تجمعهای مختلف خواستار دستگیری عامل این جنایت و اشد مجازات برای او شدند. در آن زمان هجمه اعتراضات مردم در شبکههای اجتماعی و بهخصوص وایبر افکار عمومی را از آن حادثه منزجر نشان میداد. با همه اینها اگرچه مسئولان و نیروهای پلیس با اعلام به دست آوردن سرنخهایی از عامل این جنایت قول دستگیری او را به مردم دادند اما مرور زمان باعث کاهش فشار افکار عمومی شد و هنوز نیز بعد از گذشت ٤سال همچنان عامل اسیدپاشیهای اصفهان دستگیر نشده است.
نظر مخالف
بخشش یا اشد مجازات به تشخیص اولیایدم و دادگاه است
محمد کاظمی، نایــبرئیـس کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس | مجازات تأثیر زیادی بر جامعه و افرادی که مرتکب جرم نشدهاند، میگذارد؛ بنابراین بازدارندگی یکی از اصلیترین هدفهای مجازات مجرمان است. همین هم شده که در پروندههای جنایی هولناک و دلخراش که افکار عمومی تحت تأثیر قرار میگیرد، قوه قضائیه بهسرعت وارد عمل میشود و خارج از نوبت به این پروندهها رسیدگی میکند.
محمد کاظمی، نماینده مجلس و عضو کمیسیون حقوقی و قضائی یکی از کسانی است که معتقد است افکار عمومی در تسریع مجازات مجرمان تأثیرگذار است اما نمیتواند در حکم مجازات تأثیر چندانی بگذارد؛ او در اینباره به «شهروند» میگوید: «جنایتهایی که نسبت به کودکان یا افراد سالمند صورت میگیرد، احساسات عمومی را بشدت جریحهدار میکند. مردم بشدت در برابر خبرهایی مانند قتل یا تجاوز متأثر میشوند و یکی از راههای التیام احساسات جریحهدارشده افکار عمومی تسریع در مجازات مجرم یا مجرمان است. رسیدگی خارج از نوبت به این پرونده به مردم نشان میدهد که دستگاه قضائی با قدرت با افراد مجرم برخورد میکند.»
کاظمی اما معتقد است افکار عمومی تنها در تسریع رسیدگی به چنین پروندههایی تأثیرگذار است و نمیتواند در حکم دادگاه تأثیر چندانی داشته باشد و در اینباره میافزاید: «در پروندههای جنایی مردم خواستار بخشش یا اشد مجازات مجرمان هستند. اگر چه در بیشتر این پروندهها به خودی خود متهم جنایتکار شناخته میشود و احکام سنگینی برای مجازات او صادر میشود اما گاهی پیش میآید که افکار عمومی به دلایل مختلف خواهان عدممجازات یا آزادشدن متهم میشود؛ مثلا اگر پای فرد مشهور یا محبوبی در میان باشد مردم با او همدردی میکنند. با همه اینها دادگاه محل اجرای عدالت است و افکار عمومی نمیتواند بر صدور حکم تأثیر بگذارد. اینکه برای یک مجرم اشد مجازات و برای مجرمی دیگر عدم مجازات و حکم به آزادی صادر شود به تشخیص اولیای دم و دادگاه است.»
نظر کارشناس
مردم از الگوی خود انتظار ندارند
امان الله قرائی مقدم، جامعهشناس| به باور عمومی رسانهها نقش محرکی در افکار عمومی ایفا میکنند. با همه اینها اما برخی از کارشناسان معتقدند که نباید نقش افراطی رسانهها را در تأثیر باورها و افکار عمومی مهم جلوه داد. چرا که بسیاری از مشکلات و آسیبهای اجتماعی بعد از رسانهایشدن نیز مهجور باقی میمانند و حتی اگر افکار عمومی را نیز جریحه دار کنند باز هم به شکل مقطعی و کم است. امانالله قرائیمقدم جامعهشناس در رابطه با واکنشهای مردم جامعه پس از وقوع حوادث و جنایات به «شهروند» میگوید: «واکنشهای افکار عمومی دلایل مختلفی دارد. در برخی از موارد نوع جنایتها، سن و یا شهرت قربانی یا متهم تأثیر زیادی در بیان احساسات مردم جامعه نسبت به یک حادثه دارد. مثلا در همین پرونده قتل اخیر که یک خواننده رپ به جرم قتل ناپدریاش دستگیر شد مردم واکنشهای متفاوتی نسبت به این ماجرا نشان دادند. برخیها با این خواننده همدردی کردند و حتی در توجیه قتل دفاع از ناموس را مطرح کردند و برخیها نیز با خانواده مقتول همدردی کردند.
در این مورد افکار عمومی به دلیل الگو و مرجع قرار دادن یک خواننده وادار به واکنش شده بود.» این جامعهشناس معتقد است برخی از افراد در جامعه مرجع هستند و به همین خاطر مردم توقع ندارند که آنها بهعنوان متهم یا مجرم شناخته شوند. او دراینباره میافزاید: «مثلا مردم توقع ندارند یک قاضی که وظیفهاش اجرای عدالت است در زندگی خصوصیاش مرتکب جرم شود. مردم در جامعه افرادی را بهعنوان الگو میپذیرند و وقتی خلاف این موضوع اتفاق میافتد طبیعی است که احساسات مردم نیز جریحهدار میشود. همین هم میشود که تا مدتها در جمعها یا شبکههای مجازی حرف و حدیث در رابطه با این مسائل به راه میافتد.»
قرائیمقدم با بیان اینکه در برخی از موارد ممکن است افکار عمومی در مجازات متهمان تاثیرگذار باشد اظهار میکند: «بستگی به شرایط جامعه دارد. اگر پروندهای حساس در زیر فشار افکار عمومی رسیدگی شود ممکن است تاثیرات مثبت یا منفی بگذارد. کما اینکه در برخی از موارد نیز دیدهایم حتی فشار افکار عمومی باعث بخشش یک متهم به قتل از طرف اولیایدم نیز شده است. گاهی نیز این اتفاق برعکس است و به تشخیص قضات و دادگاه احکام مطابق با جرم صادر میشوند.»
نظر موافق
نباید آرامش دادگاه را برهمزد
بهمن کشاورز، رئیس اتحادیه سراسری کانون وکلا (اسکودا)|
١. نظام حقوقی کیفری ما جز درمورد جرایم مطبوعاتی و سیاسی مبتنیبر هیأت منصفه نیست. در این دو مورد هم از یکسو هیأت منصفهای که تعریف شده است با آنچه در بیشتر نقاط دیگر دنیا متداول است، تفاوت دارد و از دیگر سو، تا آنجا که من میدانم، باوجود تعریف جرم سیاسی، تاکنون هیچ محاکمهای با حضور هیأت منصفه انجام نشده است. بنابراین قضاوت جامعه در مورد وضع کسانی که مرتکب جرم میشوند، قانونا تاثیری نمیتواند و نباید داشته باشد.
اما در عمل از آنجا که قاضی یا قضات نیز افراد همین اجتماع هستند و دایما در معرض شنیدهها و خواندههایی قرار دارند که در مورد جرمهای گوناگونی که افراد مرتکب میشوند، گفته و نوشته میشود، نمیتوان با اطمینان خاطر گفت که افکار عمومی در رأی قضات تاثیری ندارد. دیده میشود که به بعضی از جرمها خارج از نوبت و با سرعت رسیدگی میشود. این پدیده درواقع نتیجه فشار افکارعمومی و به منظور آرامکردن خشم و هیجان مردم است.
٢. «سزار بکاریا» از پیشروان حقوق جزا معتقد است که مجازات سریع و حتمی ولو اینکه بسیار شدید نباشد، تاثیری بیش از مجازات دیرهنگام ولو بسیار شدید دارد. درعین حال همه علمای حقوق جزا و جرمشناسان شتابزدگی در تعیین مجازات را منع میکنند. بدیهی است ایجاد توازن و تعادل بین دقت و سرعت، کار دشواری است اما توقع از نظام کیفری مدون و مرتب آن است که بههرحال این توازن را ایجاد کند.
٣. قضاوت افراد عادی و غیرحقوقدان و حتی فرد آشنا با حقوق که در حقوق جزا و جرمشناسی کار نکرده باشد، در مورد جرمهایی که دیگران مرتکب میشوند، منطبق بر ضوابط قانونی و ملاحظات انسانی نیست. بهویژه اگر بزهدیده خود فرد قضاوتکننده باشد. ما وقتی مثلا قربانی سرقت میشویم بهطور معمول اگر اعدام سارق را نخواهیم به چیزی کمتر از بریدن دست او رضایت نمیدهیم. این تلقی و طرز تفکر ناچار در جرایم جنسی و اقدامات توأم با خشونت و وحشیگری غلیظتر و پررنگتر میشود. بدیهی است کسی که مرتکب جرم میشود باید کیفر ببیند اما در حدود قانون و با رعایت حقوقی که برای متهم پیشبینی شده است و با برخورداری از دادرسی منصفانه آنگونه که در اعلانیه جهانی حقوق بشر، میثاق بینالمللی حقوق سیاسی و مدنی و فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی پیشبینی شده است.
٤. حاصل اینکه رسانههای گروهی اعم از مکتوب یا دیداری و شنیداری باید در مورد جرمهایی که در جامعه اتفاق میافتد به وقایعنگاری و اطلاعرسانی صرف اکتفا و از غلیظکردن و پرررنگکردن قضایا خودداری کنند تا دادگاهها بتوانند فارغ از فشار افکار عمومی و به تبع آن فشار عصبی و روانی، با درنظر گرفتن قوانین و با آرامش رسیدگی و رأی صادر کنند. درعینحال حق دفاع متهم موضوع اصل ٣٥ قانون اساسی در هیچ حالت و در مورد هیچ متهمی –هر جرمی که مرتکب شده باشد- نباید مخدوش شود.
تجربه دیگران
افکار عمومی در سطح جهانی
قتل و کشتار در هیچ نقطهای از کره خاکی پذیرفتهشده نیست. جنایتها هرچه ابعاد وسیعتری داشته باشند بر افکار عمومی نیز تاثیرگذارتر خواهند بود. بنابراین ابراز انزجار یا حتی همدردی با قاتلان و مقتولان تنها مختص به ایران نیست و در همه جای دنیا چنین اخباری واکنشهای مردم آن جامعه را برمیانگیزد. با همه اینها برخی از پروندههای جنایی به دلیل ویژگیهای خاصی که دارند، افکار عمومی را بیشتر تحتتاثیر خود قرار میدهند؛ مانند کشتهشدن کودکان یا ردپای افراد مشهور در جنایتها. در زیر برخی از جنایتهایی که در کشورهای دیگر جنجالی شده و افکار عمومی را تحتتاثیر خود قرار داده، مرور میکنیم.
آمریکا: سال ١٩٩٢ وقتی پای اورنتال جیمز سیمپسون معروف به اُ.جی یکی از بهترین بازیکنان فوتبال آمریکا به پرونده قتل همسر سابقش باز شد، این بازیکن فوتبال که در ابتدا بهعنوان مظنون این قتل تحت بازجویی پلیس قرار گرفته بود بشدت افکار عمومی را تحتتاثیر قرار داد و مردم با او همدردی میکردند. اما درنهایت با سرنخهای بهدستآمده از لکههای خون در خودروی سیمپسون او بهعنوان قاتل اصلی این جنایت دستگیر شد. به دلیل شهرت این بازیکن فوتبال و سیل طرفدارانش در زمان برگزاری دادگاهها، فضای برگزاری محاکمه او بشدت ملتهب شد.
درنهایت نیز هیأت منصفه سیمپسون را بیگناه اعلام کرد. تا امروز این جنایت یکی از معروفترین جنایات تاریخ آمریکا نام گرفته است. یکی دیگر از پروندههایی که افکار عمومی را متاثر کرد نیز همین امسال رخ داد. قتل ٣دختر خردسال در منطقه مریلند ایالاتمتحده افکار عمومی را در این کشور متاثر کرد. این ٣دختر که زیر ١٠سال داشتند در خانهای در مریلند کشته شده و آثار جراحات روی بدنشان دیده میشود. بعد از رسانهایشدن این خبر شبکههای اجتماعی در آمریکا با موج گستردهای از واکنشهای مردم روبهرو شدند.
انگلیس: سال گذشته زنی انگلیسی در مظان اتهام قتل فرزند ٢١ماهش قرار گرفت. ماجرای قتل این کودک در انگلیس با حساسیت افکار عمومی دنبال شد.
به همینخاطر بسیاری از پزشکان و مددکاران اجتماعی به بررسی و واکاوی زوایای مرگ این کودک پرداختند. درنهایت اعضای هیأت منصفه رأی نهایی خود را صادر و مادر این کودک را گناهکار اعلام کردند.
هناز مقدسی
- 17
- 4