روزي پدربزرگ كرتي نيكوس از روي خشم به او گفت: «لعنت بر آنكه تشنگياش فرونشيند!» مولاناي ما قرنها پيشتر گفته بود: «آب كم جو تشنگي آور به دست» و نيكوس كازانتزاكيس هيچگاه سيراب نشد: «حتي آخرين كلامش آب بود. آب! آب بيشتري ميخواست. گويي سرنوشت ميخواست او را به خاطر گستاخي...