سرانجام پیدایشان کرد. بعد از سالها جستوجو و بعد از مدتها تلاش برای یافتن خانوادهاش. مدتها بود که برای دیدن آنها لحظهشماری میکرد، برای دیدن خانوادهای که سالها پیش در بحبوحه جنگ ایران و عراق او را گم کرده بودند. گم شدن او تقصیر هیچکس نبود، جنگ بود و خون و درگیری...
حالا سالها از زمانی میگذرد که «علی حسن المجید التکریتی»، پسرعموی صدام حسین، به چوبه دار سپرده شد؛ کسی که کردها او را به نام «علی شیمیایی» میشناسند؛ اما حلبچه زخمی است که هرگز کهنه نمیشود؛ زخمی که در زمان ناسورشدن، جهان چشمانش را بر روی آن بست و رنج قربانیانش را با پرده...
حالا سالها از زمانی میگذرد که «علی حسن المجید التکریتی»، پسرعموی صدام حسین، به چوبه دار سپرده شد؛ کسی که کردها او را به نام «علی شیمیایی» میشناسند؛ اما حلبچه زخمی است که هرگز کهنه نمیشود؛ زخمی که در زمان ناسورشدن، جهان چشمانش را بر روی آن بست و رنج قربانیانش را با پرده...