آخرین صحبت‌های انصاریان در برنامه همرفیق/ شاید خیریتی در کرونا هست

"علی انصاریان" پیشکسوت فوتبال ایران که هفته گذشته از دنیا رفت و فوتبالدوستان و مردم ایران را داغدار کرد پیش از این در برنامه همرفیق با اجرای شهاب حسینی و به همراه رضا صادقی حاضر شده بود و دست تقدیر اینگونه خواست که این برنامه زمانی منتشر شود که او دیگر در بین ما نیست. 

گزیده‌ای از صحبت‌های انصاریان در برنامه همرفیق:

* یک فیلم در جشنواره فجر دارم که کار آقای روئین تن است. این الان گریم خوبی است که دارم، شبیه شعبان بی مخ شدم.

* شاید خیریتی در کرونا است، ما الان قدر دست دادن، بغل کردن، صورت همدیگر را دیدن، بوسیدن همدیگر را از دست دادیم. 

* کسی که ممنوع الکاری بهش نخورده باشد مرد نیست! چطور آن که شکم ندارد مرد نیست. من بارها ممنوع الکاری به ما خورده است. امیدوارم به شما هم بخورد خیلی حال می دهد، هیچ  جا راهت نمی دهند، نه پول داری نه هیچی، هیچکی سراغت نمی گیرد. رکورد دار ممنوع کاری رضا صادقی است.

* اگر مسئول بودم با مردم رفاقت نمی کردم. مگر مسئولان با مردم رفاقت کرده اند؟ اگر من بودم می رفتم کانادا. بدی من این است که حرف راست می زنم.

* حالم بهم می خورد از برنامه رامبد. همه داشتند می مردند رامبد می گفت حالتان چطور است؟ همه زوری می گفتند عالی! دلار ۱۵ هزار تومان شده حالتان چطور است؟ عالی!. دلار ۲۰ هزار تومان شده، حالتان چطور است؟ عالی. ۵ نفر می مردند. بورس خورد زمین چه عالی! باید بگویند عالی نیست و راستش را بگویند. من برای چی مسئول نمیشم؟ مسئول سه تا گوسفند هم نمیتوانم باشم بگویند ببر آنطرف خیابان. چه برسد به یک مملکت. 

* من فوتبال بازی می کردم اینها را می دیدم. شهاب حسینی الگوی خیلی خوبی برای من شد. اجرا آن هم برنامه زنده، یک قدرت عجیب و غریبی می خواهد. کلمات را کجا به کار ببری، کجا به کار نبری. اجرا خیلی به من کمک کرد بتوانم فن بیان خوبی در کار داشته باشم. شهاب حسینی جز اولین کارهایی بود که ثابت کرد در اجرا فن بیان متفاوتی داشته باشیم. آن وقت اجراها همه اش این بود: «سلام، وقت شما بخیر.» شهاب آمد همه این مسائل را ترکاند.

* معلم هایتان شما را می زدند؟! خیلی بد بود دوره ما. خط کش بود خودکار لای دست می زدند. مادرم می آمد و می گفت بزنید آدم بشود. یادم نمی رود خیلی کتک خوردم در مدرسه. 

* دوره کودکی ما دوره مسخره ای بود برنامه کودک یادت هست؟ سمندون! چرا؟ خونه مادربزرگه اینقدر زشت بود آدم می ترسید. چوبین یادت هست؟ برانکارد بود چی بود؟ الستون ولستون چی بود؟ از ترس سمندون یکسال زیر زمین خودمان نمی رفتم. شاخ داشت.