
اکبر عبدی از بازیگران سینما و تلویزیون ایران و دارنده نشان درجه یک فرهنگ و هنر میباشد. وی بیشتر در نقشهای کمدیبازی میکند و فیزیک بدنی خاصی دارد و صورت وی، امکان گریم شدید و ساختن چهرههای گوناگون، مانند نوجوانان و زنان را به وی میدهد. اکبر عبدی از هنرجویان مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما بوده است.
زندگی نامه اکبر عبدی
اکبر عبدی از پدر و مادری اردبیلی در سال ۱۳۳۹ در محله نازیآباد تهران زاده شد و از سال ۱۳۵۸ با دریافت مدرک دیپلم با نمایشهای آماتوری فعالیت هنریاش را آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۶۲ به تلویزیون رفت و تاکنون به نقشآفرینی در موضوعات مختلفی میپردازد. عبدی را بیشتر به خاطر بازیهای کمدی و طنز میشناسند. وی اصالتاً اهل روستای آقاباقر اردبیل است؛ و در هشتم دی ماه ۱۳۹۴ کلید طلایی اردبیل به ایشان تقدیم شد.
از بازیهای به یادماندنی او میتوان به فیلمهای هنرپیشه (محسن مخملباف) و آدمبرفی (داود میرباقری) اشاره کرد. اکبر عبدی نیمه دوم دهه هفتاد را در سکوت سینمایی سپری کرد و تا حدودی از محبوبیت و شهرت او کاسته شد. بازی او در چند فیلم کمدی در اواخر دهه هفتاد هم خیلی مورد توجه واقع نشد و با وجود اینکه در سال ۱۳۸۰ و در جشنواره بیستم فیلم فجر برای بازی در فیلم نان و عشق و موتور هزار نامزد جایزه شد، اما بسیاری معتقدند که او از دوران اوج خود، یعنی زمانی که از مشهورترین و پولسازترین بازیگران ایران بود، فاصله گرفته است.
اکبر عبدی پس از دریافت مدرک دیپلم از سال ۱۳۵۸ با نمایشهای آماتوری فعالیت هنریاش را آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۶۲ به تلویزیون رفت و در مجموعه «محله بروبیا» (داریوش مؤدبیان، ۱۳۶۳) و «بازم مدرسهام دیر شد» (۱۳۶۵) خود را به عنوان بازیگری مستعد خلاق شناساند.
او با «جنجال بزرگ» (۱۳۶۳) خود را به عنوان بازیگر نقشهای کمیک شناساند. جنجال بزرگ شش سال پس از تولید به نمایش عمومی درآمد و عبدی در آن فاصله در فیلمهای «مردی که موش شد» (احمد بخشی، ۱۳۶۴)، «اجارهنشینها» (داریوش مهرجویی، ۱۳۶۵)، «گراند سینما» (حسن هدایت، ۱۳۷۶) و «ای ایران» (ناصر تقوایی، ۱۳۶۸) بازی کرد، که نقش او در همه این فیلمها کمدی بود.
عبدی در «اجارهنشینها»، «ای ایران»، «مادر» (علی حاتمی، ۱۳۶۸)، «دلشدگان» (علی حاتمی، ۱۳۷۰) و «هنرپیشه» (محسن مخملباف، ۱۳۷۱) قابلیتهای خود در ایفای نقشهای متنوع کمدی اثبات کرد. تنوع نقشهای او در این فیلمها نشان از بازیگری دارد که اگر به درستی هدایت شود نام ماندگاری از خود در تاریخ بازیگری سینمای ایران باقی میگذارد؛ بازیگری که آن قدر استعداد و توانایی دارد که، به رغم فیزیک و توالی نقشهای ثابت، کمتر به تکرار خود بپردازد. همین قابلیت موجب شد که عبدی در «سفر جادویی» (ابوالحسن داودی، ۱۳۶۹) هم نقش کودکی خود را ایفا کند و هم نقش میانسالیاش را، یا در «آدم برفی» (داود میرباقری، ۱۳۷۳) در دو نقش مردانه و زنانه تواناییهایش را نشان بدهد.
به رغم اینها، اکبر عبدی نخواست یا فرصتی به دست نیاورد تا با به مرور و ارزیابی انتقادی کارنامه بازیگری خود بپردازد. خود او هیچ گاه تن به گفت و گوی مطبوعاتی نداد. تا احیاناً انتقادهای دوست دارانش را بشنود یا شکوه و شکایتهای خود را از اوضاع جاری سینما واگوید.
بازی در فیلمهای «سیرک بزرگ» (اکبر خواجویی، ۱۳۷۰)، «آرزوی بزرگ» (خسرو شجاعی، ۱۳۷۳)، «مرد آفتابی» (همایون اسعدیان، ۱۳۷۴)، «آقای شانس» (رحمان رضایی، ۱۳۷۵)، «بدل کاران» (مهدی صباغزاده ۱۳۷۶)، «عشق گمشده» (سعید اسدی، ۱۳۷۶) و «تارزن و تارزان» (علی عبدالعلی زاده، ۱۳۸۰) شماری از فیلمهایی هستند که اعتبار اکبر عبدی را مخدوش کردند. با وجود این عبدی نتوانست در پارهای صحنههای همین فیلمها، کماکان استعداد و خلاقیتهای خود را بروز دهد.