امان از این بلای قیمت گذاری دستوری!/ چه شد که بلیط هواپیما نایاب و گران شد؟
این روزها بحث حمل و نقل هوایی و ایجاد صف توسط متقاضیان بلیط مسافرت هوایی بیش از پیش شنیده میشود. متقاضایان برای دریافت بلیط سفر گاها مجبورند که چندین و روز و حتی یک هفته صبر کنند. جدال بین شرکتهای هواپیمایی و سازمان هواپیمایی کشوری بر سر تعیین قیمت بلیط بالا گرفته و معلوم نیست در نهایت تکلیف قیمت چه میشود. ریشه این مشکل از کجا آب میخورد؟
زمین گیر شدن هوایپماها
صنعت هوایی کشور در شرایط کنونی بسیار وخیم ارزیابی میشود چرا که نه تنها هواپیمای کافی برای پاسخگویی به نیازهای مسافرت هوایی وجود ندارد بلکه تعداد زیادی از هواپیماها زمینگیر شدهاند و سال به سال بر تعداد آنها افزوده میشود. طبق اعلام رئیس سازمان هواپیمایی کشوری صنعت هوانوردی وابسته به اقلیم و تعداد فرودگاه و جمعیت کشور به ۵۵۰ فروند هواپیما نیاز دارد و گفت در حال حاضر حدود ۳۳۰ فروند هواپیمای زمینگیر در ناوگان وجود دارد که از این تعداد هواپیمای زمینگیر ١۶ فروند هواپیما بیش از ١٠ سال است که زمینگیر بوده، ۶٨ فروند هواپیما کمتر از ١٠ سال و بیشتر از ۵ سال زمینگیر بوده و ٣٩ فروند هواپیما هم بین ٢ تا ۵ سال زمینگیر بوده است.
تحریمهای سنگین باعث شده که صنعت هوانوردی از توسعه باز بماند و در شرایط کنونی امکان خرید هواپیما وجود نداشته باشد و اگر هم چنین امکانی فراهم باشد به دلیل تحریمها و البته کمبود منابع مالی ناممکن است. اما آیا مشکل فقط این است؟ آیا واقعا تحریم عامل است یا اینکه شرکتها منابع مالی کافی برای تعمیر هواپیماها را ندارند و اگر هم داشته باشند احتمالا این کار را انجام نمیدهند چرا که با بلیطهای ارزان حتی اگر این ناوگان زمینگیر شده را وارد خطوط کنند اساسا برای آنها سودآوری ندارد و فقط و فقط هزینههای تعمیر و نگهداری بالا خواهد رفت.
جدال بین شرکتها و سازمان هوایپمایی کشوری بر سر قیمت بلیط
در تاریخ ۲۳ خرداد معاون هوانوردی سازمان هواپیمایی کشوری از تعلیق فعالیت سایت علی بابا و چند شرکت دیگر بهدلیل گرانفروشی و عرضه بلیت خارج از نرخنامه مصوب سازمان هواپیمایی کشوری خبر داده بود، این در حالی است که بلیت پرواز تهران ـ مشهد هواپیمایی آسمان در سایت علی بابا بهصورت سیستمی با قیمت ۳ میلیون و ۱۳۳ هزار تومان فروخته میشد، یعنی ۱۳۸ درصد بالاتر از قیمت مصوب. اما علیبابا به دنبال این خبر اعلام کرد که به قیمتهای سازمان هواپیمایی کشور پایبند است و در تاریخ ۲۸ خرداد ماه این شرکت رفع تعلیق شد. طی هفتههای اخیر اختلاف ببین انجمن شرکتهای هواپیمایی و سازمان هواپیمایی کشوری بر سر قیمت بلیط شدت گرفته و در حالی که انجمن شرکتهای هواپیمایی بر روی قانونی بودن افزایش قیمت بلیط تأکید میکند، اما سازمان هواپیمایی کشور بر اساس مصوبه ستاد تنظیم بازار نرخ مصوب خود را اعلام میکند. کار به دادستانی کشید و دادستان تهران اعلام کرد به سازمان هواپیمایی کشوری اعلام کردیم که نرخ مصوب ستاد تنظیم بازار را در سامانه به نمایش بگذارد تا مورد عمل شرکتهای هواپیمایی قرار گیرد و ضمن بازرسی، با متخلفین برخورد و وجوه اضافه برگردانده شود؛ همچنین به پلیس فتا اعلام کردیم تا سایتهای غیرمجاز فروش بلیت را شناسایی و مسدود کند. وی افزود: بازرسی همکاران ما از شرکتهای هواپیمایی و آژانسها و نظارت بر قیمتها، به صورت جدی در دستور کار قرار دارد.
در تاریخ پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه ستاد تنظیم بازار اطلاعیهای صادر و اعلام کرد قیمت بلیط هوایپما ۲۹ درصد افزایش خواهد یافت و این در حالیست که انجمن شرکتهای هواپیمایی درخواست افزایش ۱۰۰ درصدی قیمت بلیط را مطرح کرده بود. به دنبال اعلام افزایش ۲۹ درصدی قیمت بلیط هوایپما، دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی با بیان اینکه رقم پیشنهادی انجمن شرکتهای هواپیمایی افزایش ۱۰۰ درصدی قیمت بلیت بود، افزود: این میزان افزایش قیمت، هیچ مشکلی از صنعت را حل نمیکند و هیچ ارتقای کیفیت در خدمات نخواهیم داشت؛ انجمن شرکتهای هواپیمایی نسبت به افزایش ۲۹ درصدی نرخ بلیت اعتراض دارد. مقصود اسعدی سامانی با بیان اینکه براساس قانون پنجم توسعه، باید آزادسازی نرخ صورت میگرفت، گفت: طبق قانون، دولت نباید در نرخ گذاری دخالت کند بلکه صرفا باید نظارت داشته باشد. ما در صنعت هوانوردی شاهد مهاجرت خلبانها هستیم و با این وضعیت مهاجرت خلبانها سرعت پیدا میکند. درخواست ما این است که اگر پایداری صنعت هوایی و تداوم ارائه خدمات و انجام سفرهای ایمن مدنظر است روی نرخ اعمالی مجددا بازنگری شود.
قیمتگذاری دستوری بلای جان صنعت هوانوردی
ریشه تمام این مشکلات و بحران در صنعت هوانوردی به «قیمتگذاری دستوری» باز میگردد جایی که دولت میخواهد با سرکوب قیمتها در شرایط تورمی از تورم این بخش جلوگیری کند. تجربه مسافرت در ایام خاص سال را احتمالا بسیاری داشتهاند، نه بلیط گیر میآید و اگر هم گیر بیاید با سختی و دشواری بسیار و احتمالا میبایست از یک یا دو ماه اقدام شود. از طرف دیگر این احتمال وجود دارد که پروازها با تأخیر انجام شود. همچنین کیفیت خدمات ارائه شده اصلا مناسب نیست و بسیاری از هوایپماها فرسوده هستند. گاهی همچنین مشاهده شده که چارترکنندهها بلیطهای هوایپما در شرایط پرتقاضا بلیط را در بازار سیاه و با قیمتهای سرسامآور به فروش برسانند.
در حالی که تقاضا برای بلیط هوایپما بسیار زیاد است و هواپیماهای کنونی ظرفیت پاسخگویی به نیاز متقاضیان پرواز را ندارند، اما این شرکتها از تعمیر هواپیماها خودداری میکنند، مگر نه این است که با افزایش تعداد هواپیماها قاعدتا باید سودآوری شرکتها نیز بیشتر شود؟
دولت با تعیین سقف قیمتی سعی داشته از افزایش قیمت بلیط هواپیما جلوگیری کند، اما اگرچه در زمانهایی موفق به انجام این کار در کوتاهمدت شده، اما آمارها نشان میدهد که طی شش یا هفت سال اخیر اتفاقا قیمت بلیط رشد سرسامآوری را تجربه کرده است چرا که افزایش قیمت نه به صورت تدریجی بلکه در قالب شوک قیمتی رخ داده است یعنی به یکباره قیمتها جهش زیادی را در نتیجه افزایش نرخ ارز تجربه میکنند.
اگر هزینههای یک ایرلاین را در نظر بگیریم بیش از ۴۲ درصد کل هزینههای یک ایرلاین را هزینههای تعمیر و نگهداری تشکیل میدهد و بقیه هزینهها شامل بیمه و خدمات فرودگاهی و. سهم ناچیزی در هزینهها دارند. نکته اینجاست که اکثر قطعات هوایپماها وارداتی هستند و باید با دلار روز خریداری شوند و به همین دلیل به یکباره این هزینهها اثرات خود را روی قیمت بلیط هوایپما میگذارند. این هزینهها به دلیل تورم و انتظارات تورمی روز به روز افزایش پیدا میکنند. اما از آنجا که شرکتها نمیتوانند متناسب با این هزینهها به دلیل قیمتگذاری دستوری قیمت بلیط را افزایش دهند ناچار میشوند بخشهای دیگر هزینهای خود را کاهش دهند یعنی تعداد پروازها کاهش پیدا میکند و این امر موجب برهم خوردن تعادل عرضه و تقاضا میشود. تعداد مسافران نیز در طول زمان کاهش پیدا میکند. این امر باعث میشود که هواپیماهای زمینگیر شده تعمیر نشوند چرا که برای ایرلاینها صرفه اقتصادی ندارد و آنها از پس هزینههای آنها بر نمیآیند. خلاصه کلام اینکه کل زنجیره صنعت هوایی دچار بحران میشود یعنی هم شرکت متضرر شود و هم مردم.
از طرف دیگر شرکتها ناچار میشوند حقوق و مزایای کمتری به خلبانان خود بپردازند و در نهایت همانطور که از اخبار بر میآید شاهد افزایش مهاجرت خلبانان به کشورهای همسایه باشیم.
زمانی که برای بلیط سقف قیمتی تعیین میشود چارترکنندهها اقدام به فروش بلیط در بازار سیاه میکنند و در همین راستا کلی رانت به جیب دلالان سرازیر میشود و هیچ گونه نظارتی بر این گونه بلیط فروشی در بازار سیاه وجود ندارد. همه و همه اینها ریشه قیمتگذاری دستوری در اقتصاد کشور است که آثار خود را اکنون روی صنعت هوانوردی گذاشته است. دیگر در مواقع خاص یعنی زمانی که تعداد سفرها به نقاط خاص کشور زیاد میشود خرید بلیط هرگز کار آسانی نیست و دست کم بر روی پلتفرمهای آنلاین این امکان وجود نخواهد داشت.
حال در شرایط کنونی هجوم تقاضا را در ایام نوروز و یا اربعین تصور کنید که به دلیل فوران تقاضا و کمبود عرضه و از طرف دیگر سقف قیمت بلیط چه رانت سنگینی به جیب دلالان میرود و مردم در نهایت ناچار میشوند بلیطها را با قیمتی بسیار بالاتر از حد نرمال خریداری کنند. قیمتگذاری دستوری یعنی رانت، ایجاد صف و شکلگیری بازار سیاه و این تنها شامل صنعت هوایی نمیشود، کافیست نگاهی به بازار خودرو و سایر بازارها داشت تا این پدیده را با عمق وجود حس کرد. قیمتگذاری دستوری نه تنها به نفع مردم تمام نمیشود بلکه اتفاقا کاملا به سود دلالان و به زیان مردم است.
اصل اساسی اقتصاد مدرن این است که قیمت را میزان عرضه و تقاضا میکند و همین امر به تنهایی هم رانت را از بین میبرد و هم از ایجاد صف جلوگیری میکند. اگرچه با آزادسازی نرخ، قیمت بلیط به دلیل تورم بالا میرفت و هزینهها واقعی میشد، اما کسانی که حاضرند هزینه این تورم را بپردازند از مسافرت هوایی استفاده میکنند و شرکتهای هواپیمایی با سودآوری خود میتوانستند هم کیفیت خدمات را افزایش دهند هم عرضه را زیاد کنند و در نهایت موجب پایین آمدن قیمت در بلندمدت شوند. این در حالیست که با قیمتگذاری دستوری و ایجاد صف عملا تعداد بیشتری از مردم از مسافرت هوایی منع خواهند شد چرا که بلیطی برای پرواز در شرایط رانت و دلالی وجود ندارد وجود ندارد و تجربه نشان داده که دولت از کنترل رانت ناتوان است.
- 16
- 2