رضا کیانیان
رضا کیانیان (زاده ۲۹ خرداد ۱۳۳۰، مشهد) بازیگر سینما و تئاتر و تلویزیون، نویسنده و عکاس ایرانی است.
رضا کیانیان در سال ۱۳۳۰ در شهر مشهد به دنیا آمد. در مشهد علاوه بر گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در حوزه علمیه مشهد به تحصیل دروس فقهی و اسلامی نیز پرداخت. اولین استاد بازیگری او برادرش داوود بود که در سال ۱۳۴۵ وی را در نمایشنامه از پانیفتادهها به قلم غلامحسین ساعدی کارگردانی کرد. رضا به مدت سه سال در گروه تئاتر برادرش داوود فعالیت داشت. وی در سال ۱۳۵۵ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته تئاتر فارغالتحصیل شد. همسر او هایده قراچه داغی، خواهرزادهٔ سهراب سپهری است.
سینما و تلویزیون
کیانیان فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۸ با حضور در فیلم تمام وسوسههای زمین ساخته حمید سمندریان آغاز کرد. کیمیا ساخته احمدرضا درویش اولین کار قابل توجه او بود. سینما سینماست وآژانس شیشهای نقطه اوج او در سینما بود، وی در شانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم آژانس شیشهای جایزه بهترین بازیگر نقش دوم را گرفت و در سیزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم کیمیا کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد نقش دوم بود. فیلمهای سینما سینماست، گاهی به آسمان نگاه کن، ماهیها عاشق میشوند، یک حبه قند، فرش باد،کیمیا، یک تکه نان و روبان قرمز از کارهای شاخص او بهشمار میرود و کیانیان در این آثار بازیهای متفاوت و فوقالعادهای را به نمایش گذاشت. او برای بازی ماندگارش در فیلم خانهای روی آب نیزسیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر بدست آورد. معروفترین نقش تلویزیونی رضا کیانیان نقش جمشید در سریال شلیک نهایی به کارگردانی محسن شاهمحمدی میباشد. شهرت و محبوبیت کیانیان در نقش جمشید چنان بود که مدل مو و لباسهای جمشید در میان جوانان و به نام مدل جمشیدی رایج شد. بطور یقین بحث برانگیزترین و جنجالیترین نقش تلویزیونی وی در سریالهای، کیف انگلیسی در نقش یک روحانی مسن و در دوران سرکشی در نقش یک قاضی میباشد. برجستهترین کار کیانیان در تلویزیون بازی وی در سریالمختارنامه در نقش عبدالله بن زبیر، خلیفه بزرگ زبیری در مکه است که علاوه بر آن که متفاوتترین نقش هنری وی محسوب میشود، اولین کار تاریخی کیانیان در نقش یک شخصیت خاکستری است. وی یکی از بازیگران ثابت مجموعه تلویزیونی وکلای جوان نیز بودهاست. قلب یخی و شاهگوش نیر آثار او در بخش نمایش خانگی به حساب میآید. در سال ۲۰۱۴ از وی برای ایفای نقش در سریالمیهن دعوت شد، اما کیانیان این پیشنهاد را رد کرد، وی در اینباره گفت: هرگز دوست ندارم در اثری بازی کنم که به ملتم توهین کنند.
تئاتر
نمایشهای آنتیگونه، خرده بورژوا، چهرههای سیمون ماشا، ازدواج آقای میسیسیپی، یادگار سالهای شن از جمله کارهایی است که کیانیان از سال ۱۳۴۵ در عرصه تئاتر به بعد درآنها بازی کردهاست. او در فروردین ۱۳۸۹ با بازی در نمایش پروفسور بوبوس به کارگردانی آتیلا پسیانی بعد از ۶ سال دوری از تئاتر دوباره به صحنهٔ نمایش بازگشت.
او علاوه بر بازیگری در زمینه طراحی صحنه و فیلمنامهنویسی و مجسمهسازی و عکاسی هم کار کرده و در سال ۱۳۷۷ برای طراحی صحنه نمایش نیلوفر آبی برنده جایزه بهترین صحنه آرایی شد.کیانیان نویسنده، فیلمنامهنویس و عکاس نیز میباشد. کارهای عکاسی وی در دو نمایشگاه انفرادی در سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ و در بیش از پنج نمایشگاه گروهی به نمایش گذاشته شدهاست. وی در زمینه نویسندگی فیلمنامه نیز فعال است، رای باز در سال ۱۳۸۱، دمرل در سال ۱۳۷۲ و پاتال و آرزوهای کوچک در سال ۱۳۶۸ از مجموعه فعالیتهای او در این زمینه است. در سال ۱۳۸۶ نمایشگاه انفرادی مجسمههای خود را افتتاح کرد. در سال ۱۳۹۱ اکشنر حراج تهران بود. این حراج اولین حراج به سبک کریستیز در ایران بوده و با موفقیت چشمگیری روبه رو شد.
رضا کیانیان در سال ۱۳۹۳ دو جایزه خود را برای حمایت از بیخانمانها به حراج گذاشت، وی دیگر هنرمندان را دعوت کرد تا سین تازهای را با عنوان سرپناه برای بیخانمانها به سفره هفت سین اضافه و آنها نیز بخشی از جوایز خود را برای کمک به این حرکت اهدا کنند. وی در آذر ۱۳۹۳ از همه مردم خواست تا برای کمک به بیمارانی که سرطان مغز استخواندارند به بیمارستان شریعتی مراجعه کنند. کیانیان در سال ۱۳۹۴ بعد از حادثه منا از مردم خواست تا به کمپین یک میلیون امضا به سازمان ملل برای پیگیری فاجعه منا بپیوندند.
در سال ۱۳۹۵ با ایجاد کمپینی تحت عنوان #من_دریاچه_ارومیه_هستم و ثبت پیامکی امضای یک میلیون و هفتصد هزار نفر، از بی آبی در ایران و علیالخصوص دریاچه ارومیه حمایت کرد و در دهم آبان ۱۳۹۵ با ارائه نامهای که خود نوشته بود و سی دی حاوی امضاهای ثبت شده توسط مردم در نمایندگی سازمان ملل در تهران حضور یافت.
سینما
سایه (مسعود نوابی، ۱۳۹۴)
بارکد (مصطفی کیایی، ۱۳۹۴)
وقتی برگشتم… (وحید موسائیان، ۱۳۹۴)
کفشهایم کو؟ (کیومرث پوراحمد، ۱۳۹۴)
خبر خاصی نیست (مصطفی شایسته، ۱۳۹۳)
دلم میخواد (بهمن فرمان آرا، ۱۳۹۳)
پنج تا پنج (تارا اوتادی، ۱۳۹۲)
هیچکجا هیچکس (ابراهیم شیبانی، ۱۳۹۱)
میگرن (مانلی شجاعی فرد، ۱۳۹۰)
آزمایشگاه (حمید امجد، ۱۳۹۰)
گزارش یک جشن (ابراهیم حاتمیکیا، ۱۳۸۹)
راه آبی ابریشم (محمد بزرگنیا، ۱۳۸۹)
یک حبه قند (رضا میرکریمی، ۱۳۸۸)
نیش زنبور (حمیدرضا صلاحمند، ۱۳۸۸)
صداها (فرزاد مؤتمن، ۱۳۸۷)
قطعه ۸۸ (رحمان حقیقی، ۱۳۸۷)
هفت و پنج دقیقه (محمدمهدی عسگرپور، ۱۳۸۷)
خاک آشنا (بهمن فرمانآرا، ۱۳۸۶)
صد سال به این سالها (سامان مقدم، ۱۳۸۶)
همیشه پای یک زن در میان است (کمال تبریزی، ۱۳۸۶)
سه زن (منیژه حکمت، ۱۳۸۵)
اسب (بابک محمدی، ۱۳۸۴)
باغ فردوس، پنج بعدازظهر (سیامک شایقی، ۱۳۸۴)
زاگرس (محمدعلی نجفی، ۱۳۸۴)
کارگران مشغول کارند (مانی حقیقی، ۱۳۸۴)
یک بوس کوچولو (بهمن فرمانآرا، ۱۳۸۳)
ماهیها عاشق میشوند (علی رفیعی، ۱۳۸۳)
یک تکه نان (کمال تبریزی، ۱۳۸۳)
قدمگاه (محمدمهدی عسگرپور، ۱۳۸۲)
رأی باز (مهدی نوربخش، ۱۳۸۱)
فرش باد (کمال تبریزی، ۱۳۸۱)
گاهی به آسمان نگاه کن (کمال تبریزی، ۱۳۸۱)
خانهای روی آب (بهمن فرمانآرا، ۱۳۸۰)
عروس رومشکان (ناصر غلامرضایی، ۱۳۸۰)
عیسی میآید (علی ژکان، ۱۳۸۰)
چتری برای دو نفر (احمد امینی، ۱۳۷۹)
سگ کشی (بهرام بیضایی، ۱۳۷۹)
بوی کافور، عطر یاس (بهمن فرمانآرا، ۱۳۷۸)
روبان قرمز (ابراهیم حاتمیکیا، ۱۳۷۷)
آژانس شیشهای (ابراهیم حاتمیکیا، ۱۳۷۶)
سینما سینماست (سیدضیاءالدین دری، ۱۳۷۵)
سلطان (مسعود کیمیایی، ۱۳۷۵)
مادرم گیسو (سیامک شایقی، ۱۳۷۴)
درد مشترک (یاسمین ملک نصر، ۱۳۷۳)
کیمیا (احمدرضا درویش، ۱۳۷۳)
مرد ناتمام (محرم زینالزاده، ۱۳۷۱)
ایلیا، نقاش جوان (ابوالحسن داوودی، ۱۳۷۰)
پاتال و آرزوهای کوچک (مسعود کرامتی، ۱۳۶۸)
تمام وسوسههای زمین (حمید سمندریان، ۱۳۶۸)