به گزارش شهروند، آنها سه نفر بودند. سه دوست قدیمی که با هم قرار گذاشتند بعد از امتحان برای تفریح به دریا بروند و شنا کنند تا خستگی دو هفته درس و شببیداری را از تن بیرون کنند. با هم از بندر ترکمن راه افتادند تا به روستای چارقلی رسیدند، گوشهای دنج که چند سالی بود برای شنا به آنجا میرفتند. خلوت و بیسر و صدا و برای چند ساعت آبتنی آن هم در گرمای سوزان خرداد.
یکی یکی داخل آب رفتند، اول از همه سینا در آب پرید، بعد از آن هم محمد شیرجه زد و عارف آخر از همه آرام آرام جلو رفت تا آب به زیر چانهاش رسید و شنا را شروع کرد. آنها قرار بود قبل از غروب به خانه برگردند، تا افطار را کنار خانواده باشند؛ اما یک لحظه بیاحتیاطی همه چیز را به هم ریخت.
سینا و محمد غرق شدند و عارف به شکل معجزهآسایی نجات پیدا کرد تا این اتفاق تلخ را خبر دهد. عارف بعد از نجات نیروهای امدادی را در جریان گذاشت و عملیات جستوجو بلافاصله آغاز شد. پس از گذشت ٢روز فعالیت فشرده نیروهای امدادونجات هلالاحمر پیکر هر دو قربانی این حادثه از آبهای سواحل گمیشان خارج شدند.
٤٣ جستوجو در آبهای گمیشان
عصر پنجشنبه هفته پیش بود که خبر این حادثه به هلالاحمر استان گلستان اعلام شد. اظهارات اولیه حاکی از آن بود که سه نوجوانی که برای شنا به سواحل گمیشان رفته بودند، در یک لحظه موج بزرگی آنها را با خود به زیر آب برده است و یکی از آنها توانسته خودش را نجات دهد.
حسین احمدی، مدیرعامل جمعیت هلالاحمر استان گلستان درباره جزییات این حادثه به «شهروند» گفت: «آن روز از طریق سامانه تلفنی ١١٢ ندای امداد جمعیت هلالاحمر استان، سانحه غرقشدگی در دریا گزارش شد.
بلافاصله تیمهای امدادونجات جمعیت به محل اعزام شدند که در ارزیابیهای اولیه مشخص شد سه نفر از نوجوانان اهل شهرستان بندرترکمن برای شنا به سواحل چارقلی شهرستان گمیشان رفته بودند که دو نفر از آنها غرق شده و سومین نفر نجات پیدا کرده است.»
او درباره خارجکردن پیکر قربانیان این حادثه توضیح داد: «پس از اینکه مردم محلی روستای چارقلی از ماجرا مطلع میشوند، تا قبل از رسیدن نیروهای امدادی برای کمک به محل حادثه میروند و موفق میشوند که پیکر یکی از دو نوجوان غرقشده را توسط نیروهای محلی از آب خارج کنند؛ اما نفر دوم به دلیل مواجشدن دریا از ساحل فاصله گرفته بود.
ساعت ٢٠ و ٣٠ دقیقه همان روز عملیات جستوجو برای کشف دومین پیکر توسط تیم غواصی جمعیت هلالاحمر استان آغاز شد و پس از ٤٣ ساعت تلاش و جستوجو در آب، درنهایت پیکر دومین نوجوان غرقشده ساعت ١٢ و ١٥ دقیقه شنبه توسط غواصان جمعیت هلالاحمر استان کشف و از آب خارج شد.» به گفته مدیرعامل هلالاحمر استان گلستان در این عملیات ٢٠ نفر در قالب پنج تیم عملیاتی شامل یک تیم درمان، سه تیم جستوجو و یک تیم غواصی مشارکت داشتند.
روایت تنها بازمانده از دریاي چارقلی
حالا یک آب تنی ساده دو خانواده بندرترکمنی را داغدار کرده است. عارف دو تا از بهترین دوستانش را از دست داده هر چند که او خبر غرقشدن دوستان قدیمیاش را به چند مرد روستایی داد و با نیروهای هلالاحمر به محل حادثه رفت و خارجشدن پیکر بیجان سینا و محمد را با چشم خودش دید، با وجود این هنوز باورش نمیشود که دریا دوستانش را از او گرفته است.
«هنوز سینا تو گوشیم صدا میکند، او از من کمک میخواست اما من نمیتوانستم کاری انجام دهم، محمد از من دور بود، سینا همان پنجشنبه غروب به کمک اهالی روستای چارقلی پیدا شد، اما محمد را دو روز بعد غواصان هلالاحمر از آب گرفتند، اینها را عارف تنها بازمانده این حادثه ناگوار به «شهروند» میگوید. پسر بچه ١٥سالهای که حالا چند روز است به مزار دوستانش میرود: «من از جمعه تا الان چندبار سر خاک سینا و محمد رفتم؛ آنها را کنار هم دفن کردند. ما دوستان قدیمی بودیم.
از بچگی با هم بزرگ شدیم، بازی و درس و زندگی ما سه تا با هم بود، محمد از من و سینا یک سال بزرگتر بود. همه جا با هم میرفتیم، مدرسهمان هم یکی بود، ما بچه محل و همسایه بودیم. امتحانات تازه تموم شده بود، قرار بود کمی شنا کنیم و تا افطار به خانه برگردیم که این اتفاق افتاد.» او درباره روز حادثه و غرقشدن محمد و سینا هم توضیح میدهد: «ما همیشه برای شنا به چارقلی میرفتیم، خیلی خلوت است و آب تمیزی دارد.
آن روز هم سهتایی سوار موتور شدیم و به آنجا رفتیم، شروع به شنا کردیم، محمد و سینا خیلی جلو رفتن؛ من کمی خسته بودم و حوصله شناکردن نداشتم، فاصله من تا ساحل حدود ٢ متر بود، آنها خیلی جلوتر از من بودند، یک دفعه باد شدیدی وزید، موجهای بزرگی به سمت ساحل حرکت کرد، من نگران شدم و محمد و سینا را صدا زدم، اما فایدهای نداشت، موج سينا را بلند کرد و به سمت من آمد، صدای سینا را میشنیدم که کمک میخواست.
زیر پایم خالی شد، من به زیر آب رفتم و بالا آمدم، نه از محمد خبری بود و نه از سینا، چندبار صدایشان کردم، ولی خبری از آنها نبود. موج من را از ساحل دور کرده بود، شنا کردم تا به ساحل رسیدم، بهسرعت به سمت روستا رفتم و ماجرا را تعریف کردم، آنها هم با هلالاحمر تماس گرفتند و با چند مرد به ساحل رفتیم، تا نیروهای امدادی برسند، روستاییان سینا را از آب گرفتند، وقتی چهره او را دیدم باورم نمیشد.
از محمد خبری نبود، موج او را به وسط دریا برده بود، دو روز طول کشید تا هلالاحمر محمد را پیدا کنند. ظهر شنبه بود که او هم پیدا شد. صحنه خیلی وحشتناکی بود، هنوز هم باورم نمیشود هر شب خواب میبینم که در حال غرقشدن هستم.»
مرگ سینا را باور ندارم
من سر کار بودم که خبردار شدم. تلفنی به من اطلاع دادند که برای سینا اتفاق بدی افتاده، البته نمیدانستم که غرقشده، وقتی به ساحل چارقلی رسیدم و پیکر بیجان او را دیدم همه دنیا روی سرم خراب شد. هنوز مرگ او را باور نکردم. اینها را جلیل، پدر سینا به «شهروند» میگوید. پدری که از پنجشنبه در غم از دستدادن فرزندش به سوگ نشسته است.
سینا چند سال داشت؟
١٥ سال. کلاس دوم راهنمایی بود.
او شنا بلد بود؟
شناگر حرفهای نبود، اما بلد بود خودش را روی آب نگه دارد.
یعنی برای شنا آموزش ندیده بود؟
کلاس نرفته بود؛ ولی بیتجربه هم نبود. بیشتر بچههای شهرهای شمالی شنا را از بچگی یاد میگیرند، سینا هم در همین حد شنا میکرد.
از جزییات حادثه خبر دارید؟
مثل اینکه سینا با محمد و عارف مشغول شنا بودندکه موجی بزرگی زیر پای آنها را خالی میکند، آنها گیج میشوند و عارف میتواند خودش را نجات دهد؛ اما سینا و محمد از ساحل فاصله داشتند و موج آنها را به زیر آب میبرد.
شما (عارف و محمد) را هم میشناسید؟
بله. آنها از دوستان قدیمی سینا هستند. این سه تا تقریبا با هم بزرگ شدند. همسایه و هممدرسهای بودند. آن روز هم با هم قرار داشتند که بعد از امتحانات برای شنا به چارقلی بروند.
چرا آنجا؟
آب چارقلی خیلی تمیز است. در ضمن خلوت هم هست. البته خانه ما تا آنجا حدو نیمساعت فاصله دارد. متاسفانه ساحل مناسب شنا و آبتنی در بندر ترکمن خیلی کم است. ایمنسازی هم نمیشود. هرسال با شروع فصل تابستان کلی آدم اینجا غرق میشود. هیچکس هم نیست که چارهای بیندیشد. مدیریت سواحل بندرترکمن بسیار ضعیف و ناکارآمد است. اگر غیر از این بود، هرسال با گرمشدن هوا اینقدر آدم کشته نمیشد.
شما به جز سینا فرزند دیگری هم دارید؟
بله یک پسر ١٠ساله و یک دختر ٤ساله هم دارم.
دریا پسرم را از من گرفت
یوسف پدر محمد هم مثل همه پدرها تحمل داغ فرزند برایش سخت و جانکاه است. بهخصوص وقتی که آن بچه همدم و مونس تنهاییهای پدر و مادرش باشد. پدر محمد هم برای دقایقی کوتاه با «شهروند» همکلام شد که در ادامه میخوانید:
محمد چند سال داشت؟
١٦سالش بود، اسم شناسنامهای محمدصفا بود کلاس سوم راهنمایی. او از سینا و عارف یکسال بزرگتر بود.
چندمین فرزند شما بود؟
من سه پسر داشتم. محمد کوچکترین فرزندم بود. پسر بزرگم چند سال است که ازدواج کرده، از پیش ما رفته است. پسر دومیم هم تازه سربازیاش تمام شده و به خانه برگشته. محمد پسر آخرین ما بود که دیگر الان نیست.
شما از جزییات حادثه خبر دارید؟
پنجشنبه بعدازظهر حدود ساعت ٥:٣٠ این اتفاق میافتد. محمد همراه با سینا و عارف برای شنا به چارقلی رفته بودند. محمد و سینا از ساحل خیلی دور میشوند و یک دفعه زیر پایشان خالی میشود. عارف شناکنان خودش را نجات میدهد و برای کمکگرفتن به روستای چارقلی میرود، اما وقتی نیروهای کمکی میرسند، دیگر خیلی دیر شده بود.
پیکر محمد کی پیدا شد؟
محمد را شنبه ظهر پیدا کردند. سینا همان روز پنجشنبه چند ساعت پس از حادثه پیدا میشود، اما مثل اینکه محمد خیلی از ساحل دور بوده. هرسه تای آنها روزه بودند. محمد به مادرش گفته بود، برای افطار به خانه برمیگردد. در این مدت خیلیها برای پیداکردن محمد زحمت کشیدند.
نیروهای هلالاحمر شبانهروز تلاش کردند، خیلی زحمت کشیدند، غواصهای زیادی به آب زدند تا محمد را پیدا کنند. فرماندار شهرستان گمیشان هم به ما لطف زیادی داشت، دستور داده بود که هرگونه امکاناتی برای خارجکردن محمد از دریا فراهم شود، ما از همه این عزیزان تشکر میکنیم.
در این مدت از مدرسه آموزش و پرورش بندرترکمن با شما تماس گرفتند؟
بله از طرف مدرسه محمد چند نفری به خانه ما آمدند. در مراسم هم چند نفری از آموزش و پرورش بندرترکمن بودند. البته تا جایی که من اطلاع دارم، به خانواده سینا هم سر زدند، چون این بچهها بیمه دانشآموزی بودند و باید بیمه دیه آنها را پرداخت کند.
امیرحسین خواجوی
- 11
- 2