متهم که در زمان قتل ۳۰ساله بود بعد از بازداشت ادعا کرد كه نمیداند چرا دوستش به او حمله کرده است.ساعاتی بعد از قتل بود که مرد جوان بازداشت شد و گفت: من و دوستم کیان روی موتور نشسته بودیم. من راکب بودم و کیان ترک من نشسته بود. یکدفعه چاقو کشید و روی پهلوی من گذاشت و فحاشی کرد. من متوقف شدم و با هم درگیر شدیم و یک ضربه به کیان زدم؛ اصلا قصدم کشتن او نبود و فقط خواستم از خودم دفاع کنم و به همین خاطر هم مقتول را به بیمارستان رساندم اما گفتند او فوت شده است.
متهم در پاسخ به این سؤال که چرا با دوستش درگیر شد، گفت: من اصلا نمیدانم یکدفعه چه اتفاقی افتاد. وقتی کیان چاقو کشید و فحاشی کرد، من شوکه شدم. ما درگیری با هم نداشتیم و نمیدانم چه اتفاقی افتاد.
بعد از گفتههای متهم و تکمیل تحقیقات کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار مجازات متهم شد، اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند؛ آنها درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشت نیستند.
سپس نوبت به متهم رسید؛ او نیز در جایگاه حاضر شد و گفت: من به خاطر اتفاقی که افتاده است متأسفم و به اولیای دم تسلیت میگویم. او گفت: باور کنید خودم هم نمیدانم چه شد، اصلا نفهمیدم کیان از چه چیز ناراحت بود و چرا روی من چاقو کشید. او با من تماس گرفت و گفت اگر وقت داری با هم بیرون برویم و من هم قبول کردم. وقتی ترک موتور من نشسته بود، یکدفعه به من حمله کرد و با فحاشی و تهدید با چاقو به من گفت که مرا میکشد؛ او حتی فرصت نداد بفهمم چه اتفاقی افتاده است و چرا به من حمله میکند.
وقتی درگیری بین ما بالا گرفت، من برای اینکه بتوانم به خودم کمک کنم و جانم را نجات دهم، یک ضربه به کیان زدم و بعد هم او را به بیمارستان رساندم. هنوز هم نمیدانم کیان چرا ناراحت بود و چرا با من دعوا کرد.
با پایان گفتههای متهم با توجه به درخواست اولیای دم و نافذنبودن دفاعیات متهم رأی بر قصاص صادر شد و این حکم از سوی دیوان عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت.
درحالیکه متهم هفت سال نامش در میان مجرمان آماده اجرای حکم قرار داشت، در نهایت خانواده او موفق به جلب رضایت اولیای دم شدند و مرد جوان از مرگ نجات پیدا کرد.
او که اینبار برای محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت وقتی در برابر قضات حاضر شد، گفت: من شرمنده اولیای دم هستم و از آنها به خاطر گذشتی که کردند، تشکر میکنم. من سالهای خیلی سختی را پشت سر گذاشتم و هر روز با کابوس قصاص از خواب بیدار شدم و فکر میکردم دیگر امروز آخرین روز عمرم است. واقعا قصدی برای کشتن مقتول نداشتم و هنوز بزرگترین سؤال ذهنم این است که چرا کیان روز حادثه به من حمله کرد. حالا هم از اولیای دم تشکر میکنم و باز هم میگویم از کاری که کردم بسیار پشیمان هستم.
با پایان گفتههای متهم و با توجه به مدت بازداشت متهم، قضات او را به حبس با توجه به ایام بازداشت محکوم کردند و او بهزودی آزاد میشود.
- 13
- 3