یک هفته پس از سقوط دختربچه هشتساله به رودخانه کرج، پدر او میگوید که برای پیدا کردن جسد دخترش به همه جا رفته، اما تنها جوابی که شنیده این است: «ما نه غواص داریم و نه قایق.» درحالیکه دادستانی به همه نهادهای امدادی استان البرز دستور داده نسبت به اعزام غواص و جستوجو برای پیدا کردن جسد دختربچه هشتساله اقدام کنند، اما پدر فاطمه دل پردردی از عملیات کُند جستوجو دارد. بعدازظهر یکشنبه ۲۶خردادماه بود که دختربچهای هشتساله به نام فاطمه، هنگام بازی در کنار رودخانه کرج پایش لیز خورد و به داخل آب افتاد.
بهدنبال این حادثه، جریان شدید رودخانه او را با خود به دریاچه پشت سد کرج برد و از آن زمان پدر او کار و زندگیاش را رها کرده و به هر دری میزند تا بتواند جسد دخترش را پیدا کند، اما با گذشت یک هفته از حادثه، هنوز به نتیجه نرسیده است. میکائیل گلشنی که در روزهای نخست به هر جا میرفت با این جمله که «ما نه غواص داریم و نه قایق» روبهرو میشد برای پیدا کردن جسد دخترش دست به دامان دادستانی کرج هم شد. او با پیگیری بیوقفه خود توانست دستور دادستانی به همه نهادهای امدادی مبنی بر جستوجو در دریاچه سد را بگیرد، اما به گفته خودش: «دستور دادستانی هم نتوانسته تا حالا کمکی به ما بکند. چون کسی به حرف من گوش نمیکند و میگویند امکانات لازم برای جستوجو در دریاچه را ندارند.»
او در گفتوگو با همشهری میگوید: «ما ساکن فردیس کرج هستیم و روز حادثه همراه خانواده برادرم و بچهها برای تفریح به جاده چالوس رفته بودیم. در کنار رودخانه یک باغ بود که داخل آن سکوهایی ساخته بودند و به خانوادهها اجاره میدادند. ما هم یکی از آنها را کرایه کردیم و بچهها سرگرم بازی شدند. دقایقی بعد اما، زمانی که رفته بودم دستم را بشویم، صدای داد و فریاد همسرم و بقیه را شنیدم و فهمیدم که دخترم فاطمه، زمانی که با بچهها کنار رودخانه بازی میکرده، پایش لیزخورده و به داخل آب افتاده است.» فاطمه و خواهر دوقلویش زهرا تنها فرزندان میکائیل و همسرش بودند. پس از این حادثه ۲برادر میکائیل به داخل رودخانه پریدند تا فاطمه را نجات دهند اما بخت یارشان بود که مردم به کمکشان رفتند و آنها را از غرق شدن نجات دادند. میکائیل میگوید: «جایی که حادثه رخ داد، حوالی پل خواب بود و من دیدم که آب دخترم را تا زیر پل برد و بعد ناپدید شد. در همان ساعات اولیه حادثه، نیروهای هلالاحمر و مردم محلی به کمک آمدند و با جستوجو در رودخانه تلاش کردند دخترم را پیدا کنند اما نتوانستند و آب دخترم را به دریاچه پشت سد کرج برد.»
کسی جوابم را نمیداد
میکائیل که باورش نمیشد به همین راحتی دخترش را از دست داده باشد، برای پیدا کردن او به هر دری زد. تنها راه پیدا کردن فاطمه استفاده از غواص و جستوجو در اعماق دریاچه بود، اما در روزهای نخست به هر جا که میرفت با در بسته روبهرو میشد. او میگوید: «باورم نمیشد استان البرز با این وسعت هیچ امکاناتی برای پیدا کردن جسد دخترم نداشته باشد. به آتشنشانی، هلالاحمر، ستاد بحران و مسئولان سد مراجعه کردم، اما همهشان میگفتند که نه قایق دارند و نه غواص. از طرفی مردم محلی که آنجا بودند میگفتند که جسد دخترم پیدا نمیشود مگر اینکه غواص خصوصی استخدام کنم. پرسوجو کردم و گفتند که آنها ساعتی ۵ میلیون تومان برای جستوجو میگیرند. حتی یکی گفت که اگر ۱۰۰میلیون تومان بدهم، ۴۸ساعته جسد دخترم را پیدا میکنند. اما من یک کارگر سادهام و اگر همه زندگیام را بفروشم، ۱۰۰میلیون تومان نمیشود. برای همین تصمیم گرفتم از دادستانی کمک بگیرم.»
دستور جستوجو
پیگیریهای میکائیل جواب داد و او پس از مراجعه به اداره آگاهی و پس از آن دادسرا، توانست دستور دادستانی برای پیدا کردن جسد دخترش را بگیرد. «دادستانی به همه نهادهای امدادی، از هلالاحمر گرفته تا ستاد بحران دستور داد که به هر طریق ممکن، با جستوجو در دریاچه، جسد دخترم را پیدا کنند. اما نتیجه دستور این شد که دو، سهبار یک قایق با دو، سه غواص آمدند و یکی از غواصها به داخل آب رفت و نیمساعت بعد بیرون آمد و با ادعای اینکه اکسیژن داخل کپسولشان تمام شده، آنجا را ترک کردند. در بقیه موارد هم چند نفر با تنها قایقی که در سد کرج است، میآمدند و در دریاچه دور میزدند و عکس میگرفتند و میگفتند که مأموریتشان تمامشده و برمیگشتند. وقتی به آنها میگفتم که چرا اعماق دریاچه را جستوجو نمیکنند، میگفتند که غواص ندارند. باید صبر کنیم که جنازه باد کند و خودش روی آب بیاید. اما اگر جسد دخترم در داخل دریاچه و میان گلولای گیر کرده باشد چه؟ یعنی ممکن است جسدش هیچوقت پیدا نشود؟»
نمیتوانم به خانه برگردم
میکائیل با بغض ادامه میدهد: «هرچند مردم محلی خیلی کمک کردند اما من از مسئولان وزارت نیرو در تهران بهشدت گلایه دارم. اینجا میگویند که سد کرج زیرنظر تهران است. با اینکه خبرها از فرمانداری و استانداری کرج بهاطلاع آنها رسیده ولی اصلا کمکرسانی نکردند و هیچ تجهیزانی ندادند. حتی یک نفر از مسئولان تهران به اینجا نیامد که ببیند ماجرا از چه قرار است. دیگر نمیدانم که شکایتم را نزد چهکسی ببرم. تنها چیزی که میخواهم جسد دخترم است. میخواهم جواب خواهر دوقلویش و مادرش را بدهم. اما تا زمانی که او پیدا نشود، روی رفتن به خانه را ندارم.»
- 82
- -1
رها ف.
۱۳۹۹/۳/۱۶ - ۱:۰۲
Permalink