چند روز قبل زن جوانی به همراه همسرش راهی دادسرای ویژه سرقت تهران شد و گفت مردی که تعمیرکار پکیج بوده با تهدید وی را مورد آزار و اذیت قرار داده و از خانهاش سرقت کرده است. زن که هنوز از اتفاق تکاندهندهای که برایش رخ داده بود شوکه بود، گفت: دو روز بود که پکیج خانهمان خراب شده بود و آب گرم نداشتیم. شوهرم بهدلیل مشغلههای کاری سرش خیلی شلوغ بود، اما با کمی جستوجو یک تعمیرکار پکیج پیدا کرد و با او تماس گرفت.
وی ادامه داد: مرد تعمیرکار روز اول که به خانهمان آمد گفت که باید از بازار لوازمی بخرد تا پکیج را تعمیر کند. او روز بعد درحالیکه لوازم را خریده بود به خانهام آمد. آن روز شوهرم سرکار بود. درحالیکه تعمیرکار سرگرم تعمیر پکیج بود، مشغول نظافت خانه شدم، اما ناگهان این مرد با آچاری که در دست داشت به طرفم آمد و شروع به تهدید کرد.
زن جوان درحالیکه اشک میریخت گفت: وحشتزده شروع به فریاد زدن کردم اما این مرد با بیرحمی ضرباتی با آچار و پیچ گوشتی به من زد و گفت که اگر ساکت نمانم، مرا میکشد. درحالیکه زخمی شده بودم، وی مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و برای اینکه مقاومت نکنم، ضربه دیگری به من زد که از هوش رفتم. چشمانم را که باز کردم شوهرم را بالای سرم دیدم. او از محل کار برگشته و با دیدن وضعیت من به اورژانس زنگ زده بود. حالم خیلی بد بود و تحت درمان قرار گرفتم. پزشکان گفتند ضربهای که با آچار به سرم اصابت کرده ممکن بود باعث مرگم شود.
وی ادامه داد: چند روز در بیمارستان بستری بودم و بعد متوجه شدم که مرد تعمیرکار پس از اینکه از هوش رفتم همه پول و طلاهای داخل خانه را دزدیده است.
با این شکایت، گروهی از مأموران جستوجو را برای دستگیری مرد تعمیرکار آغاز کردند. اگرچه او از خانهاش متواری شده بود، اما مأموران خیلی زود با انجام اقدامات اطلاعاتی موفق شدند مخفیگاه وی را شناسایی و او را بازداشت کنند. این مرد در بازجوییها به تجاوز به زن جوان و سرقت از خانه او اقرار کرد و گفت وسوسههای شیطانی به سراغش آمده و حالا بهشدت پشیمان است. وی گفت:کار من تعمیر پکیج است و پیش از این هم برای تعمیرات به خانه زن جوان و شوهرش رفتوآمد داشتم.
روز حادثه وقتی متوجه شدم زن جوان تنهاست و شوهرش دیروقت به خانه بازمی گردد وسوسههای شیطانی سراغم آمد. در یک لحظه بیآنکه کنترلی بر رفتارهایم داشته باشم به سمت زن جوان هجوم بردم و وقتی دیدم او مقاومت میکند ناچار شدم با آچار و پیچ گوشتی ضرباتی به او بزنم تا سکوت کند. حالا هم بهشدت پشیمانم. گویی زمان حادثه شیطان، درونم رخنه کرده بود.
این مرد گفت: بعد از آزار و اذیت زن جوان، فکر سرقت به سرم زد. وقتی از آن خانه بیرون آمدم، تازه فهمیدم که چه اشتباهی کردهام. تصمیم گرفتم فرار کنم که دستگیر شدم.
متهم پس از اقرار به جرم خود روانه بازداشتگاه شد. بخشی از پرونده که مربوط به اتهام تجاوز به عنف است به دادگاه کیفری فرستاده شد. بخش دیگر که رسیدگی به اتهام سرقت و ضرب و شتم است نیز در دادسرای ویژه سرقت در حال رسیدگی است.
- 17
- 3