به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از دو سال قبل به دنبال شنیده شدن صدای شلیک چند گلوله در منطقه سراسیاب شهریار آغاز شد.
همسایه ها که از شنیدن صدای مهیب شوکه شده بودند از خانه هایشان بیرون دویدند و با پسر جوانی روبه رو شدند که پس از شلیک مقابل در خانه نامزدش،اسلحه در دست فرار کرد.
به دنبال شلیک خونین مرد ۶۰ ساله ای به نام سیاوش که زخمی شده بود به بیمارستان منتقل شد و ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی جان سپرد .
بررسی ها نشان می داد داماد این مرد به نام کیوان که عامل شلیک خونین بود به محل نامعلومی گریخته است .ردیابی وی آغاز و تازه داماد بازداشت شد و به شلیک خونین اعتراف کرد.
داماد متهم به قتل پدرزن در شعبه ۴ دادگاه کیفری پای میز محاکمه ایستاد
کیوان گفت: آن روز مقابل خانه پدر زنم رفته بودم تا از نامزدم و خواهرش شماره پسری را که مزاحم آنها شده بود بگیرم. من برای ترساندن آنها اسلحه همراه برده بودم و به سمت در خانه شلیک کردم اما گلوله ناخواسته با پدر زنم برخورد کرد و موجب مرگ وی شد.
با پایان دفاعیات پسرجوان قضات دادگاه با توجه به مدرک های موجود در پرونده وی را به قصاص محکوم کردند .اما با اعتراض متهم به حکم صادره پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و حکم قصاص وی شکسته شد .
به این ترتیب کیوان بار دیگر در شعبه هم عرض محاکمه شد .در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که این بار در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند .اما نامزد کیوان و خواهرش اعلام کردند که دیه میخواهند و حاضر به قصاص نیستند.
وقتی کیوان در جایگاه ویژه ایستاد به قضات گفت: چندماهی بود که با سارا نامزد کرده بودم. مدتی قبل متوجه شدم خواهر کوچک سارا با یک پسرغریبه تلفنی صحبت می کند. من از این ماجرا ناراحت شدم و به او تذکر دادم اما خواهر سارا گفت پسرجوان مزاحم اوست.
وی ادامه داد: چند روز بعد دوباره متوجه شدم خواهرنامزدم و پسر غریبه تلفنی صحبت می کنند. من که عصبانی شده بودم از سارا و خواهرش خواستم تا تلفن پسرغریبه را به من بدهند اما آنها قبول نکردند و به خانه شان رفتند. من از رفتار نامزدم و خواهرش عصبانی شده بودم. به همین خاطر اسلحه ای را که در خانه داشتم برداشتم و مقابل خانه شان رفتم تا آنها را بترسانم.
این متهم در تشریح جزییات قتل گفت: پدر نامزدم و برادرهایش همگی در یک آپارتمان چهارطبقه ساکن بودند. من آن شب گمانی کردم همه آنها در طبقه چهارم هستند. به همین خاطر زنگ در را زدم. وقتی کسی در را باز نکرد با لگد به در حیاط کوبیدم و سپس چند تیر به سمت در خانه شلیک کردم. اما چون پدرنامزدم در طبقه اول خواب بود با شنیدن صدای لگد مقابل در آمده بود و من از این ماجرا بی اطلاع بودم.
وی به قضات گفت: باور کنید من نمی دانستم پدرنامزدم مقابل در است.اگر می دانستم او پشت در آمده هرگز شلیک نمی کردم. من خصومتی با او نداشتم و هرگز راضی به مرگ او نبودم. به همین خاطر هم نامزدم و خواهرش که از نیت من مطلع هستند از قصاص گذشت کرده اند. من آن روز غیرتی شده بودم و می خواستم هر طور شده شماره تلفن پسرمزاحم را به دست بیاورم و او را ادب کنم.
با پایان دفاعیات این متهم قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده وی را بار دیگر به قصاص محکوم کردند.
- 14
- 6