شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳
۱۱:۰۸ - ۱۲ آبان ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۸۰۹۶۲
جرم و جنایت

قاتل دختر جوان بعد از سه بار محاکمه، به قصاص محکوم شد

چهار سال قبل رهگذران خیابانی در تهران با دختری در حاشیه خیابان روبه‌رو شدند که پایش به‌شدت خون‌ریزی داشت.

عابران با اورژانس تماس گرفتند و دختر جوان به نام سمیه به بیمارستان منتقل شد. تلاش پزشکان برای درمان او بی‌نتیجه ماند و ساعتی بعد سمیه به خاطر بریدگی سفیدران پایش تسلیم مرگ شد.

با مرگ این دختر پلیس به پرس‌وجو از شاهدان پرداخت. یکی از آنها گفت: من در یک لحظه دیدم دختری در حالی که پایش خون‌ریزی داشت از یک پژو پیاده شد. من توانستم شماره پلاک ماشین را بردارم.

با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داده بود راننده پژو به نام فرهاد ۲۳ساله ردیابی و بازداشت شد و به درگیری خونین با سمیه اعتراف کرد.

متهم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در آن جلسه وکیل اولیای‌دم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: مادر سمیه که مقیم آمریکاست تنها ولی‌دم است و او برای قاتل دخترش حکم قصاص خواسته است. مادر سمیه گفته: ما در آمریکا زندگی می‌کردیم و سمیه مدتی بود که به ایران آمده بود. او ایران را دوست داشت و می‌خواست در کشور خودمان زندگی کند. دخترم دختر بزرگی بود و دیگر لازم نبود من نگران او باشم یا مدام کنترلش کنم. این را که با چه کسی رفت‌وآمد داشت، هم نمی‌دانستم. سمیه ازدواج نکرده بود و مجرد بود. بیشتر سال را ایران بود و گاهی هم به آمریکا می‌آمد. من درباره رابطه خصوصی دخترم خبر ندارم. بعد از فوت دخترم من خیلی تنها شدم و حالا هم درخواست قصاص قاتلش را دارم. چون دختر من بی‌گناه کشته شده و متهم پرونده حقیقت را درباره مرگ دخترم به من نمی‌گوید.

وقتی فرهاد در جایگاه ویژه ایستاد در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم چون نه مقتول را می‌شناختم و نه ضربه‌ای که به او زدم کشنده بود. من یک ضربه به پای مقتول زدم و اصلا نمی‌دانستم چنین ضربه‌ای آن هم به پا می‌تواند باعث مرگ کسی شود.

متهم ادامه داد: به‌تازگی پژو ۲۰۶ خریده بودم که دنبال دوستم مسعود رفتم و با هم به قیطریه رفتیم. در حوالی بولوار اندرزگو از خودرو پیاده شدیم تا شام بخوریم. چند دقیقه بعد مسعود از من خواست تا سوئیچ خودرو را به او بدهم. مسعود از رستوران بیرون رفت و چند دقیقه بعد من دنبال مسعود رفتم و دیدم او و یک دختر در خودرو مشغول صحبت هستند. مسعود از من خواست تا چند دقیقه منتظر او بمانم. من حدود نیم‌ ساعت منتظر آنها ماندم و وقتی دوباره سراغ مسعود رفتم با تندی از من خواست تا مزاحم نشوم. او در خودرو مشغول صحبت با دختر جوان بود. من عصبانی شدم و مسعود پیاده شد اما دختر جوان همچنان روی صندلی شاگرد خودرو نشسته بود.

متهم ادامه داد: من پشت فرمان نشستم و از سمیه خواستم تا خودرو را ترک کند اما سمیه گفت مسعود قول داده به او پول بدهد و تا زمانی که پولش را نگیرد، خودرو را ترک نمی‌کند. سمیه می‌گفت قصد دارد به یک پارتی شبانه برود و پس از دریافت پول باید او را به میهمانی برسانیم.

این متهم گفت: من که از شنیدن حرف‌های دختر جوان عصبانی شده بودم برای ترساندن او کارد میوه‌خوری را که در خودرو داشتم، بیرون کشیدم اما دختر جوان دستم را هل داد که دستم زخمی شد. او نمی‌خواست پیاده شود به‌همین‌دلیل من و سمیه با هم درگیر شدیم و نمی‌دانم چطور چاقو به سفیدران او برخورد کرد. همان‌موقع سمیه که از دیدن خون ترسیده بود فریاد کشید و پیاده شد. من که شوکه شده بودم با خودرو فرار کردم اما عابرانی که سمیه را خونین دیده بودند پلاک خودرو را برداشتند و به‌این‌ترتیب بازداشت شدم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و متهم را از اتهام قتل عمدی تبرئه و به ‌خاطر قتل شبه‌عمد به پرداخت دیه محکوم کردند.

با اعتراض اولیای‌دم به حکم صادره پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی مجدد قرار گرفت و قضات دیوان عالی کشور این حکم را تأیید نکردند. با شکسته‌شدن حکم دیه، پرونده فرهاد برای رسیدگی به شعبه هم‌عرض ارسال شد.

پسر جوان این بار در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. وی حرف‌های قبلی‌اش را تکرار کرد و گفت: باور کنید سماجت سمیه باعث شد برای ترساندن او چاقو بکشم؛ اما من نمی‌خواستم ضربه‌ای به او بزنم. من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم، چون هیچ خصومتی با دختر جوان نداشتم و اصلا او را نمی‌شناختم. در کشمکش میان ما چاقو ناخواسته به سفیدران او برخورد کرد و موجب مرگش شد.

متهم ادامه داد: من اصلا فکر نمی‌کردم ضربه به پا می‌تواند کشنده باشد.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده بار دیگر فرهاد را به‌ خاطر قتل شبه‌عمد به پرداخت دیه محکوم کردند؛ اما حکم این بار نیز در شعبه هفتم دیوان عالی کشور نقض شد و فرهاد برای سومین بار در دادگاه از خود دفاع کرد.

متهم این‌بار در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و حرف‌های قبلی‌اش را بازگو کرد. وی گفت: باور کنید من قصد کشتن دختر جوان را نداشتم و نمی‌دانم چاقو چطور به سفیدران او برخورد کرد. سماجت او باعث شد تا با هم درگیر شویم.

متهم گفت: ضربه‌ای که من زدم به سفیدران مقتول برخورد کرد. من پزشک نیستم و نمی‌دانستم که ضربه به سفیدران می‌تواند باعث مرگ شود. من فکر می‌کردم با ضربه‌ای که به پای دختر جوان زدم فقط او را زخمی کرده‌ام و اتفاق خاصی برایش نمی‌افتد.

متهم درباره اینکه چه رابطه‌ای با دختر جوان داشت گفت: او با دوستم رابطه داشت و من هرگز او را ندیده بودم. حتی بعد از این ماجرا دیگر دوستم را هم ندیدم و چون بعدش دستگیر شدم اصلا فرصت نشد که با دوستم صحبت کنم و ببینم که او چطور با این دختر آشنا شده و اصلا این دختر با او چه نسبتی دارد.

متهم گفت: ضربه‌ای که من به این دختر زدم خیلی ضربه آرامی بود. جراحتی که به وجود آورد عمیق نبود. من نمی‌دانم چطور او با همین یک ضربه کشته شد. به هر حال من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم و تأکید می‌کنم نسبت به نقطه حساس بدن در پا هم آگاهی نداشتم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده این بار فرهاد را به قصاص محکوم کردند. پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد تا قضات عالی‌رتبه به بررسی موشکافانه آن بپردازند و سرانجام تکلیف این متهم بعد از کش‌وقوس‌های فراوان مشخص شود.

  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش