سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۶:۳۳ - ۰۷ دي ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۱۰۰۶۲۵
جرم و جنایت

دومین حکم قصاص برای قاتل زن مسن

پسر جوانی که متهم است عمه پدرش را با واردکردن ضربه تابه به قتل رسانده و جواهراتش را سرقت کرده است، برای بار دوم به قصاص محکوم شد.

متهم یک‌بار دیگر نیز به قصاص محکوم شده بود اما دیوان عالی کشور با توجه به نظریه پزشکی قانونی حکم قصاص را نقض کرده و خواستار رسیدگی مجدد به این پرونده شده بود . محاکمه مجدد منجر به صدور دوباره حکم قصاص شد.

بر اساس محتویات پرونده، سال ۹۹ مأموران کلانتری ۱۵۳ شهرک ولیعصر در جریان کشته‌شدن زن ۷۹ساله‌ای به نام گلی قرار گرفتند و به خانه زن تنها رفتند. جسد با دستور بازپرس به پزشکی قانونی انتقال یافت و پسر گلی در جریان تحقیقات به مأموران گفت: مادرم به تنهایی در خانه‌اش زندگی می‌کرد و چون بیماری قلبی داشت من در خانه‌اش دوربین مداربسته گذاشته بودم تا همیشه او را ببینم و مراقبش باشم. بار آخر مادرم را دیدم که وضو گرفته بود و می‌خواست نماز بخواند؛ اما چند دقیقه بعد متوجه شدم دوربین مداربسته خاموش شده است. من که نگران شده بودم با مادرم تماس گرفتم؛ اما جواب نداد.

به‌همین‌خاطر سراسیمه به خانه مادرم رفتم و با جسد او روبه‌رو شدم. طلا‌های مادرم سرقت شده و حدس می‌زنم یک آشنا او را کشته است.

مأموران پلیس در نخستین گام از بررسی‌ها به تحقیق از فرزندان مقتول پرداختند و دریافتند از مدتی قبل پسر برادرزاده زن مسن به نام مانی ۲۳ساله به بهانه تحویل‌دادن بسته‌های معیشتی به خانه این زن رفت‌و‌آمد داشت.

چند ساعت بعد دوست مانی به پلیس آگاهی رفت و به مأموران گفت از ماجرای قتل خبر دارد. این جوان توضیح داد: وقتی برای تفریح با مانی به آبمیوه‌فروشی رفته بودیم، او وقتی می‌خواست کارت عابربانکش را از جیبش در‌بیاورد، یک انگشتر و النگوی زنانه از جیبش بیرون افتاد و حرف‌های عجیبی درباره اینکه عده‌ای یک زن را به بهانه تحویل بسته معیشتی کشته‌اند، زد.

این‌گونه بود که سوء‌ظن نسبت به مانی تقویت شد. مأموران این جوان را دستگیر و از او بازجویی کردند. مانی به قتل عمه پدرش با انگیزه سرقت طلاهایش اعتراف کرد. این متهم در ادامه برای روشن‌شدن جزئیات جنایت به بازسازی صحنه جرم پرداخت.

درحالی‌که پزشکی قانونی علت مرگ را عارضه قلبی ناشی از ضربه جسم سخت به سر اعلام کرده بود، مانی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه فرزندان مقتول درخواست قصاص را مطرح کردند.

پسر کوچک مقتول گفت: مادرم بیماری قلبی داشت و به‌همین‌خاطر در خانه دوربین مداربسته گذاشته بودم. آن روز دوربین را بررسی کردم و دیدم مادرم وضو گرفته و قصد دارد نماز بخواند. او چند دقیقه بعد با من تماس گرفت و گفت مانی بار دیگر برایش بسته معیشتی آورده اما من به او گفتم نیازی به بسته معیشتی ندارد و بهتر است در را برایش باز نکند. چند دقیقه بعد متوجه شدم دوربین مداربسته خاموش شده است.

وی ادامه داد: مانی قبلا هم چند بار به بهانه دادن بسته‌های معیشتی به خانه مادر ما رفت‌و‌آمد کرده بود. من چند بار به او تذکر داده بودم مادرم وضع مالی خوبی دارد و نیازی به بسته‌های معیشتی ندارد؛ اما این پسر توجهی نداشت. او بعد از اینکه بسته معیشتی را به مادرم داده، خانه را ترک کرده بود، اما بار دوم به بهانه اینکه کلید را در خانه جا گذاشته وارد خانه شد و مادرم را کشت. مانی حتی دوربین مداربسته را خاموش کرده و هارد آن را نیز سرقت کرده بود تا ردی از خودش به جا نگذارد. من به‌هیچ‌وجه حاضر به گذشت نیستم و برایش قصاص می‌خواهم.

این مرد جوان درباره اینکه چرا نمی‌خواست مانی با مادرش رفت‌وآمد داشته باشد، گفت: او قبلا به من گفته بود برای خانم‌های مسن از طرف یک نهاد دولتی بسته معیشتی می‌برد، چون سابقه داشت که وارد خانه کسی شود و سرقت کند، من دوست نداشتم به مادرم نزدیک شود. او دروغ می‌گفت و من به خاطر اینکه مادرم تنها بود، نگران بودم و حدس می‌زدم که به مادرم صدمه بزند؛ به‌همین‌خاطر به او گفتم مادر من نیازی به بسته معیشتی ندارد و هرچه لازم داشته باشد ما که بچه‌هایش هستیم، تأمین می‌کنیم و او در زندگی ما دخالت نکند. مانی سابقه خوبی در فامیل نداشت.

در ادامه جلسه دادگاه سایر اولیای دم نیز در جایگاه حاضر و خواستار قصاص متهم شدند.

سپس نوبت به مانی رسید که از خودش دفاع کند. او در جایگاه ویژه ایستاد و اتهامش را قبول کرد. پسر جوان در‌حالی‌که سرش را پایین انداخته بود، گفت: من در یک کارگاه تولیدی کمد دیواری کار می‌کردم اما به‌خاطر شیوع کرونا کارگاه تعطیل شد و بی‌کار شدم. ۱۰ میلیون تومان از صاحبکارم قرض گرفته بودم اما نمی‌توانستم بدهی‌ام را بدهم. در مدت بی‌کاری با یکی از ارگان‌های دولتی همکاری دور داشتم و در توزیع بسته‌های معیشتی به آنها کمک می‌کردم. به‌همین‌خاطر چند بار به خانه عمه پدرم رفتم و به او بسته معیشتی دادم؛ اما پسران او به من گفته بودند به خانه مادرشان نروم.

متهم در تشریح جزئیات قتل گفت: آخرین بار به خانه عمه پدرم رفتم تا به او بسته معیشتی بدهم اما او گفت بهتر است با پسرش هماهنگ کنم. من به او گفتم خودش با پسرش تماس بگیرد. او بعد از تماس با پسرش به آشپزخانه رفت تا برایم چای بیاورد که با ماهیتابه به سرش زدم و طلاهایش را دزدیدم. من واقعا قصد قتل نداشتم و فقط به‌خاطر نیاز شدید مالی وسوسه شدم. من پشیمان هستم و تقاضای بخشش دارم.

متهم در ادامه به قضات توضیح داد: بعد از قتل حالم بد بود. به‌همین‌خاطر همراه دوستم بیرون رفتم. من برای اینکه آرام شوم ماجرای قتل را به دوستم توضیح دادم و به دروغ گفتم شنیده‌ام افرادی به بهانه توزیع بسته‌های معیشتی زن تنها را کشته‌اند.

با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. رأی صادره مورد اعتراض متهم قرار گرفت و پرونده برای بررسی به دیوان عالی کشور رفت و نقض شد. دیوان عالی کشور با این استدلال که عمل متهم مستقیما منجر به قتل نشده و عارضه قلبی نیز نقش داشته است، رأی قصاص را نقض کرد. متهم یک بار دیگر مورد محاکمه قرار گرفت.

در جلسه دوم محاکمه اولیای دم دوباره درخواست قصاص کردند و گفتند گذشت نمی‌کنند. متهم نیز سرقت را قبول کرد و گفت فقط قصد سرقت داشته و قصد قتل نداشته و به‌جز ضربه‌ای که با تابه به سر مقتول زده، ضربه‌ای دیگر وارد نکرده است و نمی‌دانست عارضه قلبی مقتول می‌تواند منجر به مرگ او شود. متهم گفت: من خودم خیلی استرس داشتم اما اصلا قصد کشتن نداشتم و فکر نمی‌کردم بیماری عمه پدرم باعث مرگ او شود.

در پایان هیئت قضات وارد شور شدند و یک بار دیگر متهم را به قصاص محکوم کردند. متهم ۲۰ روز فرصت دارد تا به رأی صادره اعتراض کند.

  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش