به گزارش همشهری، ماجرای این درگیری به روز نهم دی ماه برمیگردد. آن روز بین ۴نفر بر سر یک دستبند، درگیری هولناکی رخ داد که به قتل نوجوانی ۱۷ساله منجر شد. عامل جنایت پسری ۱۹ساله به نام مهران بود که خودش هم از ناحیه سر زخمی شده و اگرچه پس از قتل فرار کرده بود، اما ساعتی بعد از جنایت توسط مأموران دستگیر شد. او دیروز برای انجام تحقیقاتی به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت و وقتی مقابل قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت با گریه گفت که ناخواسته مرتکب قتل شده است. متهم در جلسه بازپرسی، صحنه قتلی را که مرتکب شده بود بازسازی کرد و به قاضی نشان داد که چطور ناخواسته تبدیل به قاتل شده است. در ادامه بازپرس جنایی برای متهم قرار بازداشت موقت را صادر کرد و او برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
گفتوگو با متهم
شاید اگر مهران در روز حادثه چاقو در جیبش نبود، حالا تبدیل به قاتل نشده بود. او تا حالا نه بهخاطر درگیری و نه هیچ جرم دیگری بازداشت نشده و به قول خودش پایش به کلانتری و دادسرا باز نشده است. اما آن روز وقتی آنقدر عصبانی شد که خون جلوی چشمانش را گرفت، به یاد چاقویی افتاد که در جیب کاپشن اش بود و آن را بیرون کشید و.... مهران ۱۹ساله حالا متهم به قتل است. قتلی که باور ندارد آن را مرتکب شده و میگوید آنقدر عذاب وجدان دارد که فقط قصاص آرامش میکند. گفتوگو با او را بخوانید.
چرا با مقتول درگیر شدی؟
شاید علتش عجیب و باورنکردنی باشد اما دعوا میان ما فقط و فقط بر سر یک دستبند استیل رخ داد. مقتول میخواست دستبند دوستم را به زور از او بگیرد و در این میان من زخمی شدم و در دفاع از خودم ناچار شدم از چاقو استفاده کنم.
بیشتر توضیح بده؟
آن روز با دوستم به گیم نت رفتیم و پس از بازی، آنجا را ترک کردیم. سپس به کوچهای که در همان حوالی بود رفتیم که سیگار بکشیم. در آنجا مقتول به همراه ۲ نفر از دوستانش حضور داشتند. ابتدا به ما تذکر دادند که چرا وارد محلی شدهایم که پاتوق آنهاست. دعوای اول ما بر سر این مسئله بود که یکی از دوستان مقتول، وساطت کرد و دعوای اول فیصله یافت. پس از آن یکی از دوستان مقتول رفت و ماندند ۲نفر. ناگهان مقتول دستش را گذاشت روی دستبند دوست من و گفت باید این را به من بدهی. اما دوستم بهتازگی آن دستبند استیل رنگ ثابت را خریده بود. او حاضر نشد دستبند را به مقتول بدهد، اما او اصرار داشت که هرطور شده دستبند را بگیرد. در آن لحظه بود که من به دوستم تذکر دادم حواسش باشد تا دستبند را از چنگش درنیاورند که با گفتن این جمله ناگهان مقتول با قمه به سمت من حمله کرد. او با قسمت پهن قمه ضرباتی به سرم زد و من برای دفاع از خودم چاقویی از داخل جیب کاپشنم بیرون آوردم و به سمت او چند ضربه پرتاب کردم. اصلا جایی را نمیدیدم و واقعا نمیخواستم جان کسی را بگیرم. اما ضربهها به مقتول اصابت کرد و جانش را گرفت.
همیشه با خودت چاقو حمل میکنی؟
نه اصلا. چند روز قبل اثاث کشی داشتیم و من چاقویی داخل جیبم گذاشتم برای بازکردن جعبه کارتنها.
مقتول را میشناختی؟
نه. اما دوستانش را میشناختم. در محله ما زندگی میکردند. من ناخواسته تبدیل به قاتل شدم و آنقدر عذاب وجدان دارم که اگر قصاص شوم آرام میگیرم. میدانم خانواده مقتول که حالا عزیزشان را از دست دادهاند، چه حال و روزی دارند. از آنها میخواهم مرا حلال کنند و بدانند که من هرگز نمیخواستم دست به جنایت بزنم. من تا به حال پایم به اداره پلیس و دادسرا باز نشده بود. هیچ سابقه دعوا و درگیری ندارم، به جز همان شب حادثه. از ۵سالگی که پدرم فوت شد، ناچار شدم کار کنم تا خرج خودم و خانوادهام را تامین کنم. به همین دلیل تمام وقت سرگرم کار هستم و تراشکاری میکنم. بخت با من یار نبود که آن شب اتفاق تلخی رقم خورد و دچار چنین سرنوشتی شدم. از روزی که این حادثه رخ داده، من یک شب هم خواب راحت ندارم و هنوز باورم نمیشود که جانی را گرفتهام. امیدوارم خدا مرا بهخاطر این اشتباه بزرگم ببخشد. او خودش از دل من خبر دارد و میداند که من ناخواسته قاتل شدم.
- 12
- 6