شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳
۱۲:۰۸ - ۲۵ دي ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۱۰۲۳۸۹
جرم و جنایت

قتل سرباز بدرقه به دست سارق سابقه‌دار

مرد سارق که در درگیری با سرباز بدرقه او را به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و ابراز پشیمانی کرد

 به گزارش شرق، این متهم که چندین سابقه سرقت دارد، ساعاتی بعد از به‌ شهادت‌ رساندن سرباز جوان بازداشت شد و همان زمان به قتل اعتراف کرد. بر اساس محتویات پرونده، این فرد به اتهام سرقت موتورسیکلت بازداشت شده بود که تصمیم به فرار گرفت و سرباز وظیفه به نام عبدالجبار را به قتل رساند.

متهم بعد از بازداشت به قتل اعتراف کرد و گفت: من سال‌ها آشپز بودم و درآمد خوبی داشتم و زندگی‌ام به‌ راحتی اداره می‌شد. سلف دو دانشگاه را داشتم و برای دانشجویان آشپزی می‌کردم تا اینکه اخراج شدم و کارم را از دست دادم. مشکلاتم از همان زمان شروع شد. اختلافم با همسرم بالا گرفت. او اصرار داشت سرکار بروم اما من نمی‌توانستم کار پیدا کنم تا اینکه همسرم از من جدا شد و دختر هشت‌ساله‌ام را هم با خودش برد و به خانه پدری‌اش در شهرستان رفت.

 وابستگی من به دخترم خیلی زیاد بود و دوری او من را اذیت می‌کرد تا اینکه مدتی بعد تصمیم گرفتم سرقت کنم و زندگی‌ام را سروسامان بدهم. فکر می‌کردم با پولی که سرقت می‌کنم، می‌توانم یک زندگی نرمال برای خودم درست کنم و دوباره زن و بچه‌ام را برگردانم. سرقت موتور سود زیادی داشت به‌ همین‌ دلیل بیشتر موتور سرقت می‌کردم. در این میان چند بار بازداشت و بعد از گذراندن دوران حبس آزاد شدم، اما دوباره به سمت سرقت رفتم تا اینکه آخرین بار وقتی موتورسیکلتی را سرقت کردم، شناسایی و دستگیر شدم. من را به کلانتری و بعد هم به دادسرا بردند. متهم در ادامه اعترافاتش گفت: کسی که من را به دادسرا برد سرباز عبدالجبار بود. او مأمور بدرقه من بود و خیلی هم حواسش جمع بود. در دادسرا برایم وثیقه بریدند و چون من مبلغی را که گفته بودند نداشتم، بازداشت شدم. همان‌جا در اتاق بازپرس دستبند و پابند یک متهم را باز کردند و به دست و پای من بستند و مرا به سمت کلانتری بازگرداندند و وسایلم را هم داخل یک کیسه ریختند و دستم دادند.

متهم ادامه داد: سر ظهر بود و هردو ما گرسنه شده بودیم. تصمیم گرفتیم ساندویچ بخریم. ما دو ساندویچ خریدیم. من از سرباز عبدالجبار خواستم پایم را باز کند تا بتوانم راحت بنشینم و ساندویچ بخورم. او پایم را باز کرد و بعد یکباره پشیمان شد و گفت به سمت کلانتری برویم. من همان لحظه به سرم زد که فرار کنم. تا آن زمان اصلا به فرار فکر نکرده بودم. در یک لحظه چاقویی را که در وسایلم بود، برداشتم و داخل جیبم گذاشتم و بعد پا به فرار گذاشتم. عبدالجبار پشت سر من می‌آمد و خیلی هم سریع می‌دوید و توانست به من برسد و مرا گرفت. برای اینکه بتوانم از دست او فرار کنم چند ضربه چاقو زدم، اما اصلا قصدم کشتن او نبود. وقتی روی زمین افتاد فرار کردم. در راه یک قیچی آهن‌بری خریدم و دستبندم را باز کردم و بعد برای اینکه پولی به دست بیاورم یک موتور دزدیدم که بازداشت شدم.

بعد از گفته‌های متهم و بازسازی صحنه جرم و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار مجازات او شد. سپس اولیای دم مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. وقتی نوبت به متهم رسید، در جایگاه قرار گرفت و گفت اتهام قتل عمدی را قبول ندارد؛ چون به عمد دست به قتل نزده است. او گفت: من با مقتول دشمنی نداشتم و او را اصلا نمی‌شناختم. مشکلات من از زمانی شروع شد که همسرم مرا ترک کرد و تنها شدم و مجبور شدم دزدی کنم تا بتوانم زن و بچه‌ام را برگردانم.

 وقتی عبدالجبار مأمور بدرقه من شد، اصلا به فرار فکر نمی‌کردم؛ چون او جوان ورزیده‌ای بود و خیلی هم مراقب من بود. وقتی ساندویچ خریدیم که بخوریم نمی‌دانم چه شد که یکباره پشیمان شد و گفت که دیگر نمی‌خواهد آنجا بنشینیم و باید به کلانتری برویم. می‌دانستم مرا به زندان تحویل می‌دهند؛ چون وثیقه نداشتم که به دادگاه بسپارم. به مأمور بدرقه اصرار کردم که بگذار چند دقیقه‌ای اینجا بنشینیم، قبول نکرد و گفت رئیس کلانتری ایراد می‌گیرد. من نمی‌خواستم به زندان بروم، به همین خاطر هم تصمیم گرفتم فرار کنم. در واقع من همان لحظه تصمیم به فرار گرفتم.

وقتی دویدم او خیلی زود به من رسید. همان‌جا بود که گلاویز شدیم و من او را چاقو زدم که فرار کنم و اصلا قصدم کشتن او نبود. متهم در ادامه اظهاراتش به قضات گفت: عبدالجبار جوان بود. مثل خود من او هم از شهرستان به تهران آمده بود و دوران سربازی‌اش را می‌گذراند. حتی در راه کلی با هم صحبت کردیم و از برنامه‌هایی که برای زندگی‌اش داشت صحبت کرد. من نمی‌خواستم برای او دردسر درست کنم. با خودم گفتم فرار‌کردن من فقط باعث می‌شود او اضافه‌خدمت بخورد و اتفاق خاصی نمی‌افتد. حتی زمانی‌که او را با چاقو زدم، نمی‌دانستم باعث مرگش شده‌ام.

متهم گفت: من از کاری که کردم خیلی پشیمان هستم. به اولیای دم تسلیت می‌گویم و درخواست حلالیت دارم. من سارق هستم و مجرمم، اما آدمکش نیستم و به خاطر اتفاقی که افتاده است بسیار متأسفم. بعد ازگفته‌های متهم، وکیل‌مدافع او در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد. در پایان هیئت قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند و به‌زودی حکم خود را صادر می‌کنند.

  • 12
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش