به گزارش شرق، متهم ۹ سال قبل بعد از کشتن مادر و برادرش متواری شد. راز قتلهایی که این فرد مرتکب شده بود زمانی فاش شد که برادرزادهاش برای سرکشی به خانه مادربزرگش رفت.
سال ۹۱ بود که دختری جوان به پلیس خبر داد اتفاقی برای مادربزرگش افتاده است. این دختر گفت: مدتی بود که از مادربزرگم خبر نداشتم. بعد از اینکه پدرم مهاجرت کرد، من بهجز پدربزرگ و مادربزرگم کسی را نداشتم. پدربزرگم چند سال قبل فوت کرد و من فقط مادربزرگم را داشتم و با او رفتوآمد میکردم. تا اینکه مدتی قبل عمویم بیژن به ایران آمد و پیش مادربزرگم میماند.
چند ماهی گذشت تا اینکه یک روز وقتی با خانه مادربزرگم تماس گرفتم که به آنجا بروم، عمویم گفت مادربزرگم نیست و برای خرید بیرون رفته است. فردای آن روز زنگ زدم که این بار عمویم گفت مادربزرگم به خانه یکی اقوام رفته است. چند روز بعد تماس گرفتم و عمویم گفت مادربزرگم به مسافرت رفته است. هر بار که سراغ مادربزرگم را گرفتم، او بهانهای آورد.
من باورم نمیشد که او راست میگوید، چون امکان نداشت من با مادربزرگم تماس بگیرم و بعدش او خودش به من زنگ نزند. این موضوع من را مشکوک کرده بود، چندباری به خانه مادربزرگم رفتم؛ عمویم تنها بود و آخرینبار با هم جروبحث کردیم و بعد من از خانه بیرون آمدم. چند روز بعد دوباره با خانه مادربزرگم تماس گرفتم و کسی تلفن را جواب نداد. چندباری این کار را تکرار کردم و باز هم کسی جواب نداد. مقابل خانهاش رفتم و دیدم خبری از او نیست و در را باز نمیکند. بههمینخاطر خیلی نگران هستم و فکر میکنم برای او اتفاقی افتاده است.
با توجه به شکایت این دختر، پلیس با حکم ورود به منزل به خانه مادربزرگ او رفت. مأموران پلیس درِ خانه زن مسن را زدند، اما کسی باز نکرد، به همین دلیل خودشان وارد خانه شدند، اما آثاری از این زن در خانه نبود. چیزی که توجه مأموران را جلب کرد سکویی بود که در گوشهای از خانه ساخته شده و روی آن خزه بسته بود و البته چند قرص نفتالین هم کنار سکو قرار داشت.
دختر جوان به پلیس گفت چنین سکویی در خانه مادربزرگش نبوده است. این در حالی بود که وضعیت سکو نشان میداد بهتازگی ساخته شده و با عجله نیز روی آن پوشانده شده است. مأموران با دستور قضائی سکو را کندند و دو جسد از داخل آن بیرون آمد. روی جسدها بهدلیل رطوبتی که در محیط بود جلبک بسته بود. بهاینترتیب اجساد به پزشکی قانونی انتقال یافت.
دختر جوان از روی نشانههایی که وجود داشت گفت یکی از جسدها متعلق به مادربزرگ و جسد دیگر متعلق به پدرش است. این دختر با اظهار تعجب از اینکه جسد پدرش پیدا شده است، گفت: پدر من سالها بود که در بلاروس زندگی میکرد و من در ایران زندگی میکردم. از او خبری نداشتم، چون پدرم عادت نداشت احوال من را بپرسد و ما ارتباط زیادی با هم نداشتیم، بااینحال وقتی به ایران میآمد با هم دیدار میکردیم؛ من اصلا در جریان نبودم که پدرم به ایران آمده است و نمیدانم چه روزی آمده و چه اتفاقی بین او و عمویم رخ داده که عمویم دست به این قتلهای فجیع زده است.
پلیس در ادامه اقدامات خود تحقیقات را از همسایهها آغاز کرد. آنها گفتند با پیرزن تنها همصحبت بودند اما هیچوقت گلایهای از پسرش نمیکرد. یکی از همسایهها گفت: من با زن مسن رفتوآمد و سلاموعلیک داشتیم، اما او هیچوقت به من از بچههایش بد نگفت و گلایه نکرد. او زن آرامی بود و خانواده آرامی هم داشت. من هیچ صدای درگیری و دعوا نیز از این خانه نشنیدم، فقط نوهاش بود که به خانهاش میآمد و به او سر میزد و این اواخر هم پسرهایش بودند.
پلیس با دستور بازپرس تلاش برای شناسایی و بازداشت بیژن، متهم به قتل و فرزند زن تنها را آغاز کرد اما بررسیها نشان داد این مرد مدتی قبل ایران را به مقصد بلاروس ترک کرده است.
با استعلاماتی که انجام گرفت مشخص شد بیژن همچنان در بلاروس است اما از آنجایی که ایران و بلاروس قرارداد استرداد مجرمان با هم ندارند بنابراین تلاشی برای بازگرداندن او از سوی پلیس بلاروس انجام نگرفت. این در حالی است که هشدار قرمز همچنان درباره بیژن از سوی پلیس ایران به پلیس بینالملل صادر شده است. با گذشت ۹ سال از حادثه و با توجه به اینکه متهم بازداشت نشد، حالا برادرزاده او با مراجعه به دادسرا خواستار پرداخت دیه از بیتالمال شده است. او در درخواستی که نوشته اعلام کرده است: ۹ سال از ماجرا گذشته و من میدانم عمویم دیگر حاضر نیست به ایران برگردد، چون میداند درصورتیکه برگردد بازداشت خواهد شد. من درخواست دیه از بیتالمال برای قتل پدرم و مادربزرگم دارم. این درخواست برای بررسی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شده است و بهزودی بررسی خواهد شد.
- 11
- 2