بهگزارش همشهری، هر ۲جنایت اواخر سال۹۱ و به فاصله کوتاهی از یکدیگر رخ داد. قتل اول به یکی از روزهای بهمن سال۹۱ برمیگردد. آن روز مردی جوان درحالیکه چاقو خورده و زخمی شده بود به یکی از بیمارستانهای تهران انتقال یافت.
مرد زخمی که در جریان یک درگیری چاقو خورده بود تحت عمل جراحی قرار گرفت اما تلاشها برای نجات او از مرگ بینتیجه ماند و جانش را از دست داد. در این شرایط، گزارش این جنایت به بازپرس قتل تهران اعلام شد و او دستور تحقیقات دراینباره و بازداشت عامل جنایت را صادر کرد.
ماجرا از این قرار بود که مقتول روز حادثه درحالیکه سوار بر موتورسیکلتش در یکی از خیابانهای جنوب تهران بود با قاتل درگیر شده و با ضربات چاقو از سوی وی زخمی شده بود. تحقیقات حکایت از این داشت که عامل جنایت فردی آشنا و از دوستان مقتول بوده است. مأموران وقتی برای کشف اطلاعات بیشتر از ماجرای این درگیری به تحقیق از شاهدان پرداختند پی بردند که متهم مردی جوان به نام سجاد است که بهدلیل مسائل پیش پا افتاده و کریخوانیهای عجیب که با مقتول داشته جانش را گرفته است.
بهگفته شاهدان، قاتل و مقتول از دوستان یکدیگر بودند و هرچند گاهی به اختلاف با یکدیگر برمیخوردند اما رابطه خوبی باهم داشتند. در این شرایط بود که نام سجاد در لیست افراد تحت تعقیب پلیس تهران قرار گرفت. او پس از درگیری و وقوع جنایت از آنجا که متوجه شده بود پلیس در تعقیبش است فراری شده و سعی کرده بود ردی از خودش به جا نگذارد.
قتل دوم
در شرایطی که جستوجو برای یافتن مخفیگاه سجاد عامل درگیری مرگبار ادامه داشت چند روز بعد ماجرای قتل دیگری به تیم جنایی پایتخت گزارش شد.
دومین قربانی نیز پسری جوان بود که او هم در جریان یک درگیری جانش را از دست داده بود. آنطور که تحقیقات نشان میداد مقتول روز حادثه در یکی از محلههای پایتخت با سرنشینان خودروی پژویی درگیر شده بود. شاهدان متوجه علت درگیری نشده بودند اما براساس مشاهدات آنها در جریان درگیری ناگهان یکی از سرنشینان پژو با چاقو ضرباتی به مقتول زده و بعد فرار کرده بودند. آنچه شاهدان درباره مشخصات ضارب میگفتند با سجاد، همان فردی که چند روز قبل در درگیری جان دوستش را گرفته و نامش در فهرست افراد تحت تعقیب پلیس قرار داشت مطابقت میکرد. این یعنی او در مدت کوتاهی پس از قتل اول، مرتکب قتل دیگری نیز شده بود؛ اما هنوز به درستی انگیزه اصلی او از قتلها مشخص نبود و در این شرایط بود که تیم ویژهای مأمور شدند تا هرچه زودتر مخفیگاه عامل این دو درگیری مرگبار را شناسایی و متهم را دستگیر کنند. تلاش تیم جنایی سرانجام نتیجه داد و به بازداشت متهم تحت تعقیب منجر شد.
بازگشت از پای چوبه دار
عامل ۲جنایت در آن زمان ۲۶سال داشت که در بازجوییها به هردو قتل اقرار کرد و گفت مقتولان از دوستان وی بودند.
او گفت: مقتول اول از دوستان نزدیکم بود اما همیشه برای یکدیگر کری میخواندیم. بر سر هر مسئله کوچکی کلکل میکردیم و دچار اختلاف میشدیم تا اینکه روز حادثه باردیگر برسر مسائل مختلف باهم بحث کردیم. او مدام برایم کری میخواند و من هم نمیخواستم در مقابل او کم بیاورم. کلکلهایمان ادامه داشت تا اینکه به جروبحث کشیده شد. در آن لحظه آنقدر خشمگین شده بودم که برای خالی کردن خشم خود با چاقو ضرباتی به دوستم زدم. وقتی او خونآلود روی زمین افتاد تازه بهخودم آمدم و از ترسم فرار کردم.
وی درباره قتل دوم گفت: دومین فردی که در درگیری جانش را گرفتم و حالا بهشدت پشیمانم نیز از دوستانم بود. او میخواست راز مرا فاش کند و آبروی مرا ببرد.
وی ادامه داد: چند وقتی میشد که با ۲نفر از دوستانم باند سرقت تشکیل داده و خودرو سرقت میکردیم. مقتول وقتی متوجه این ماجرا شده بود مرا نصیحت کرد که دور خلاف را خط بکشم. وقتی دید گوشم به حرفهایش بدهکار نیست گفت مرا لو میدهد.
متهم ادامه داد: روز حادثه اتفاقی او را در خیابان دیدم. زمانی که من و ۲نفر از همدستانم خودروی پژویی سرقت کرده و سوار بر آن بودیم که چشمم به دوستم (مقتول دوم) افتاد. او گفت باید همین الان ماشین را به صاحبش برگردانی در غیراینصورت به اداره پلیس میرود و اسرار سرقت را فاش میکند. وقتی این جمله را گفت بهشدت عصبانی شدم و با ضربات چاقو چند ضربه به او زدم و جانش را گرفتم.
او در ادامه گفت: میدانم بزرگترین اشتباهات زندگیم را مرتکب شدهام اما خیلی ناراحت و پشیمان هستم که جان دوستانم را گرفتهام و خانوادههایشان را عزادار کردهام. امیدوارم مرا ببخشند و حلالم کنند.
پس از اعتراف متهم به قتل، وی روانه زندان شده و پرونده او پس از بازسازی صحنه قتل به دادگاه کیفری فرستاده شد.
در جلسه محاکمه خانواده مقتولان خواستار قصاص قاتل شدند و قضات نیز حکم بر ۲بار قصاص عامل جنایت دادند. علاوه بر این او به اتهام سرقت نیز به ۳سال حبس و ۷۴ضربه شلاق محکوم شد. احکام صادر شده به تأیید قضات شعبه۱۳ دیوانعالی کشور رسید و با قطعی شدن رای، پرونده پیش روی قاضی امین کرمانینژاد، دادیار شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت تا مقدمات اجرای حکم قصاص قاتل فراهم شود.
قاتل در این مدت ۲مرتبه پای چوبه دار رفت اما در واپسین لحظات و زمانی که طناب دار بر گردنش بود موفق شد با گریه و التماس از خانواده مقتولان مهلت بگیرد. اولیای دم دلشان به رحم آمد و هردو بار هر دو خانواده تصمیم بزرگی گرفتند و حکم قصاص را اجرا نکردند.
سرانجام با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران و در شرایطی که قرار بود قاتل برای سومین بار پای چوبه دار برود خانواده مقتولان، قاتل را بخشیدند و درخواست دیه کردند. به این ترتیب عامل جنایت از چوبه دار و ۲بار قصاص فاصله گرفت و به زندگی بازگشت.
حالا باید مبلغ دیه را فراهم میکرد تا از زندان آزاد شود که خانواده او به تکاپو افتادند تا اینکه سرانجام مبلغ دیه فراهم و به خانواده مقتولان پرداخت شد. در این شرایط بود که قاتل بعد از گذشت ۹سال از جنایت از زندان آزاد شد.
- 18
- 4