جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۵:۱۹ - ۰۸ تير ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۴۰۹۶۰
جرم و جنایت

کودک ربایی توسط زن معتاد با یک بهانه عجیب

کودک رباییعبازگشت به زندان
زن معتاد که به اتهام ربودن دختربچه خردسال دستگیر شده مدعی است برای اینکه به زندان برگردد و جای خواب و غذا داشته باشد دست به این کار زده است.

به گزارش همشهری، ظهر دوشنبه زنی معتاد درحالی‌که چاقو به‌دست داشت در حوالی میدان رازی به سمت دختربچه ۸ساله‌ای که با برادرش داخل کوچه در حال بازی بود حمله کرد. او چاقوی میوه‌خوری را زیر گلوی دختر ۸ساله گذاشت و قصد ربودن وی را داشت.

برادر ۱۰ساله دختر با دیدن این صحنه به سمت زن ناشناس رفت و با او درگیر شد. زن که حالت عادی نداشت، دختر خردسال را روی زمین می‌کشید و قصد داشت او را با خودش ببرد که اهالی محل با شنیدن فریادهای کمک‌خواهی پسربچه، در جریان ماجرا قرار گرفتند و برای نجات دختربچه و بازداشت زن گروگانگیر دست به‌کار شدند.

اهالی محل و رهگذران موفق شدند ‌زن گروگانگیر را بازداشت کنند و دختر ۸ساله را بی‌آنکه آسیبی به او برسد نجات دهند. در این شرایط گزارش این حادثه به پلیس اعلام شد و مأموران با حضور در محل زن گروگانگیر را بازداشت کردند. خواهر و برادر نیز که به‌شدت از این اتفاق ترسیده بودند تحویل خانواده‌هایشان شدند.

گفت‌وگو

در آرزوی حبس طولانی!

زنی که به اتهام گروگانگیری بازداشت شده ۴۵ساله است. او اعتیاد شدیدی به مواد‌مخدر دارد و دیروز وقتی پیش روی قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت ادعای عجیبی را مطرح کرد و انگیزه‌اش از کودک‌ربایی این بوده که پلیس او را دستگیر کند و بار دیگر بتواند به زندان برود. گفت‌وگو با این زن را می‌خوانید.

انگیزه‌­ات از ربودن دختر خردسال چه بود؟

می خواستم به زندان برگردم و دلم می‌خواست به حبس طولانی محکوم شوم تا هم سال‌های سال جایی برای خواب داشته باشم و هم غذایی برای خوردن. نمی‌دانید آوارگی و نداشتن جای خواب و پولی برای خرید غذا چقدر عذاب‌آور است.

چرا جای خواب نداشتی؟

من یک معتاد کارتن‌خواب هستم. سال‌هاست که در خیابان‌ها آواره‌ام و جایی برای زندگی ندارم. گاهی حتی پولی برای تهیه غذا هم ندارم. ناچارم گدایی کنم که با پول گدایی بتوانم برای خودم غذا و مواد بخرم.

چه شد که به این وضع دچار شدی؟

خانواده‌ام سال‌ها قبل فوت شدند. در آن زمان عاشق پسری شدم که قرارمان ازدواج بود. سال‌ها پیش بود و من در خانه یکی از بستگانم زندگی می‌کردم. قرار بود پسرمورد علاقه‌ام به خواستگاری‌ام بیاید تا زندگی‌مان را شروع کنیم اما او مرا قال گذاشت و رفت. دلیلش این بود که خانواده‌اش با ازدواج ما مخالفت کردند و او هم رفت. بعد از مرگ پدر و مادرم، این اتفاق ضربه سنگینی به زندگیم وارد کرد. تا مدت‌ها حالم خوب نبود و پس از معاشرت و رفت‌وآمدها با دوستان ناباب و جمع‌های نادرست، ‌به دام مواد‌مخدر افتادم و دیگر جایی در خانه بستگانم هم نداشتم. از آن پس آوارگی‌ام شروع شد و تا مدت‌ها در خانه دوستانم و پاتوق آنها که خلافکار بودند، ‌زندگی کردم اما وقتی پولم تمام شد آنها هم مرا از پاتوقشان بیرون کردند و من ناچار بودم شب‌ها در ساختمان‌های متروکه بخوابم. چه شب‌هایی که از شدت سرما نمی‌توانستم بخوابم و روزهایی که از گرما، دلم می‌خواست خانه و سرپناهی می‌داشتم و درست زندگی می‌کردم.

خرج زندگیت را چطور تأمین می‌کردی؟

از زباله جمع‌کنی تا گدایی و... دیگر خسته شده بودم از این وضعیت تا اینکه مدتی قبل به زندان افتادم و تجربه زندگی در زندان برایم خیلی شیرین بود! به‌طوری که بار دیگر تصمیم گرفتم دست به خلاف بزنم تا زندانی شوم و درست زندگی کنم.

چه شد که به زندان افتادی؟

چند ماه پیش بود. یک روز که از خستگی، گرسنگی و خماری در خیابان‌ها پرسه می‌زدم چشمم افتاد به دختربچه‌ای که داخل کوچه در حال بازی بود. دختر خردسال طلاهای زیادی به‌خودش آویزان کرده بود که وسوسه سرقت آن به جانم افتاد. خمار بودم و می‌خواستم با ربودن دختر جوان طلاهایش را سرقت کنم و برای خودم مواد بخرم. از طرفی فکر می‌کردم می‌توانم بچه را هم به خانواده‌ای بفروشم و با یک تیر، ‌دو نشان بزنم اما سربزنگاه و درست زمانی که با چاقو به سمت دختربچه حمله کرده بودم، مردم ریختند و پلیس را خبر کردند. آن روز دستگیر شدم و حدود ۵، ۶ماه در زندان بودم. دوران خیلی خوبی بود چون هم جای خواب داشتم و هم غذا برای خوردن. دیگر لازم نبود روی سنگ یا نیمکت پارک‌ها و یا سرویس بهداشتی بخوابم. تا اینکه ۲ماه قبل آزاد شدم و باز نقشه کشیدم که دوباره به زندان برگردم.

یعنی قصد ربودن دختربچه و سرقت طلاهای کودک را نداشتی؟

نه اصلا. پس از آزادی بار دیگر به سراغ بستگان و دوستانم رفتم اما هیچ‌کس مرا به خانه‌اش راه نداد. نه پولی داشتم و نه جایی برای خواب. دوباره سبک زندگی قبلی‌ام به جریان افتاد تا اینکه تصمیم گرفتم نقش خلافکار را بازی کنم تا دوباره به زندان بروم. آن روز که به سمت دختربچه حمله کردم، فقط می‌خواستم گیر بیفتم.  همانجا ایستاده بودم تا مردم برسند و پلیس را خبر کنند. خوشبختانه مأموران رسیدند و نمی‌دانید چقدر خوشحالم که دوباره به زندان برمی‌گردم. امیدوارم به حبس طولانی مدت محکوم شوم که دست‌کم چند سال جا برای خواب و غذایی برای خوردن داشته باشم.

  • 11
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش