شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳
۱۸:۰۰ - ۲۸ تير ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۴۲۹۴۴
جرم و جنایت

ناکامی سارق طلافروشی در لحظه آخر

مجرم سابقه‌دار, طلافروش تهرانی
مجرم سابقه‌دار که ۱۷بار زندان را تجربه کرده و تحت تعقیب پلیس بود، ۲برادر طلافروش تهرانی را شناسایی کرد و با یکی از آنها طرح دوستی ریخت تا در نقش مأمور و اجیرکردن دو خلافکار، دست به سرقت از طلافروشی بزند اما فکرش را نمی‌کرد که دوست طلافروشش برسد و نقشه‌هایش نافرجام باقی بماند.

به گزارش همشهری، ساعت۲۰ شنبه گذشته مرد طلافروشی از مغازه‌اش در خیابان ۱۷شهریور خارج شد تا به سمت خانه‌اش برود که چشمش به پژویی با ۴سرنشین افتاد که کنار خیابان پارک شده بود. یکی از سرنشینان پژو که ماسک به‌صورت، عینک به چشم و اسلحه‌ای در دست داشت با دیدن طلافروش پیاده شد و با نشان دادن حکمی خود را مأمور پلیس معرفی کرد و از مرد طلافروش خواست تا سوار خودروی پژو۴۰۵ شود و به اداره آگاهی بروند. او همزمان دستبندی به دستان مرد طلافروش زد و به او گفت که چون مشکوک به فروش طلاهای قاچاق و تقلبی است باید حدود ۲کیلو طلا با خودش به اداره آگاهی بیاورد تا در آنجا طلاهای مغازه‌اش بررسی شوند.

مرد طلافروش به مردان پژوسوار مشکوک نشد و گمان کرد که آنها پلیس واقعی هستند. برای همین به سمت مغازه بازگشت تا مقداری طلا از داخل ویترین بردارد که همزمان برادرکوچک‌ترش را دید. برادرش میثم در همان محدوده مغازه طلافروشی داشت و او هم مغازه‌اش را تعطیل کرده و در راه رفتن به خانه بود اما در بین راه یادش آمده بود که چیزی جا گذاشته و برای همین مجددا به مغازه برگشته بود.

در همان لحظه بود که میثم برادرش را دستبند به‌دست کنار مردی ناشناس دید و به سمت آنها رفت تا ببیند ماجرا از چه قرار است. وقتی میثم رسید، مردی که مدعی بود مأمور است دستپاچه شد و قصد داشت با عجله طلافروش را سوار بر خودرو کرده و آنجا را ترک کنند. میثم از آنها پرسید که ماجرا چیست و وقتی توضیحات برادرش را شنید به ماجرا مشکوک شد. با دقت به چهره مردی که می‌گفت مأمور است و ماسک و عینک به‌صورت داشت خیره شد و ناگهان او را شناخت. وی سجاد نام داشت و میثم مدتی قبل با او وارد یک معامله کاری شده بود.

او که مطمئن شده بود کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است اجازه نداد که سجاد برادرش را با خودش ببرد و با داد و فریاد از مردم کمک خواست. همین موجب شد ۳سرنشین دیگر پژو۴۰۵ فرار کنند اما سجاد با کمک مردم دستگیر شد.

همزمان مأموران گشت پلیس نیز رسیدند و سجاد را که اسلحه و چاقو به‌دست داشت، بازداشت کردند. او پس از انتقال به اداره پلیس اعتراف کرد که در پوشش مأمور و جعل یک حکم ماموریت قصد داشته مرد طلافروش را ربوده و پس از آن به مغازه‌‌اش دستبرد بزند. به‌گفته سرهنگ جلیل موقوفه‌ای، رئیس پلیس پیشگیری تهران، در بررسی‌های اولیه یک قبضه کلت کمری به همراه ۶عدد فشنگ جنگی و یک قبضه سلاح سرد از متهم کشف شده و بررسی‌ها نشان می‌دهد این متهم ۳۱ساله دارای ۱۷سابقه کیفری سرقت مسلحانه، حمل مواد و درگیری است و تحقیقات برای دستگیری ۳متهم فراری دیگر ادامه دارد.

گفت‌وگو

بدشانسی آوردم

سجاد که نقشه‌اش برای سرقت طلاهای مرد طلافروش ناکام ماند، یک مجرم سابقه‌دار است که پیش از دستگیری به اتهام درگیری تحت تعقیب پلیس یکی از شهرهای جنوبی کشور بوده است. گفت‌وگو با او را بخوانید.

طلافروش را از قبل می‌شناختی؟

هم او و هم برادرش را می‌شناختم. مدتی قبل با برادرش به نام میثم طرح دوستی ریختم و معامله‌ای هم انجام دادم تا اطلاعات برادر بزرگ‌تر را به‌دست آورم و از او سرقت کنم.

برادر بزرگ‌تر، تو را نمی‌شناخت؟

نه او اصلا مرا ندیده بود. رابطه کاری و آشنایی من با میثم برادر کوچک‌تر بود. در جریان رفت‌وآمد به مغازه میثم بود که متوجه شدم آنها وضع مالی خیلی خوبی دارند. به همین دلیل صبر کردم تا در فرصتی مناسب نقشه سرقت از طلافروشی را اجرا کنم. اما می‌خواستم نقشه‌ای متفاوت بکشم، یعنی نمی‌خواستم مسلحانه از آنجا سرقت کنم. برای همین از چند روز قبل تجهیزات پلیسی تهیه کردم و به‌عنوان مأمور به سراغ برادر بزرگ‌تر رفتم. البته قبل از اجرای نقشه، به مقابل مغازه میثم برادر کوچک‌تر رفتم و متوجه شدم که او مغازه‌اش را تعطیل کرده و رفته است. بعد از آن حکم جعلی که از قبل تهیه کرده بودم را به برادر بزرگ‌تر نشان دادم و به دروغ گفتم گزارش تخلف اعلام شده است. به این بهانه از او خواستم که ۲کیلو طلا همراه خودش به اداره پلیس بیاورد و قصدم این بود به محض اینکه طلاها را به من داد فورا سوار ماشین شده و با همدستانم فرار کنم و نمی‌خواستم اتهام گروگانگیری در پرونده‌ام ثبت کنم اما از بخت بد من همان لحظه میثم برادر کوچک‌تر رسید و مرا شناخت. من همیشه در زندگی بدشانسی می‌آورم.

به چه اتهامی تحت تعقیب پلیس بودی؟

به خاطر یک درگیری در یکی از شهرهای جنوبی کشور تحت تعقیب پلیس بودم که از مدت‌ها قبل به پایتخت فرار کردم تا نقشه دستبرد به طلافروشی را اجرا کنم اما نشد، خودم گیر افتادم و همدستانم فراری شدند.

با همدستانت چطور آشنا شدی؟

من یک مجرم سابقه‌دارم که بارها به زندان رفته‌ام؛ پیداکردن چند نفر که با من همکاری کنند برایم کاری ندارد. همدستانم را استخدام کردم که سیاهی‌لشکر باشند. به آنها گفتم از مرد طلافروش پول طلب دارم و از آنها خواستم با من باشند که پولم را زنده کنم و دستمزدشان را بدهم. آنها هم قبول کردند. برای همین بود که وقتی گیر افتادم، همه آنها فرار کردند. 

  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش