یکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۲۹ - ۰۲ شهریور ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۶۰۱۶۴
جرم و جنایت

۳محکوم به قصاص، امروز پای چوبه دار

خواستگار اسیدپاش که جان دختر مورد علاقه‌اش را گرفته، جوان نویسنده که دست به جنایت مسلحانه زده و مردی که در درگیری جوان آشنایی را به قتل رسانده بود، محکومانی هستند که امروز برای اجرای حکم قصاص پای چوبه دار می‌روند و تنها راه نجاتشان، جلب رضایت خانواده قربانیان است.

به گزارش همشهری، نخستین پرونده مربوط به جوانی است که دهم مرداد سال۸۹ در اسلامشهر روی دختری جوان اسید پاشید. قربانی این حادثه دختری بود ۲۳ساله که به‌شدت از ناحیه صورت و دست مصدوم شد و برای درمان به بیمارستان انتقال یافت. وقتی مأموران بالای سر او در بیمارستان حاضر شدند، دختر جوان گفت: حدود ۶سال قبل با جوانی به نام مهران آشنا شدم و وقتی رابطه ما جدی شد، ‌مهران از من خواستگاری کرد.

اما در رفت‌وآمد‌های خانوادگی متوجه شدیم که با یکدیگر تفاوت و اختلاف داریم، به همین دلیل بود که خانواده‌ام با این وصلت مخالفت کردند. با وجود این او دست‌بردار نبود و می‌گفت یا باید با من ازدواج کند یا قید این زندگی را می‌زند. اما من به او جواب منفی دادم و  با این حال روز حادثه مهران با من تماس گرفت و به بهانه اینکه برایم غذای نذری آورده خواست مقابل خانه‌مان بیاید تا آخرین حرف‌هایش را هم بزند.

وی ادامه داد: در را که باز کردم او را مقابل خود دیدم. قابلمه‌ای کوچک در دست داشت اما تا سرم را بلند کردم، مایع درون آن را به‌صورتم پاشید. ناگهان سر و صورتم گر گرفت و چشمانم سیاهی رفت. فریاد کمک سر دادم که بعد مرا به بیمارستان رساندند و متوجه شدم مهران برای انتقام‌جویی دست به اسیدپاشی زده است.

 ۱۰روز بعد از این حادثه، دختر جوان به‌دلیل شدت سوختگی جانش را از دست داد و در تحقیقات پلیسی عامل اسیدپاشی مرگبار دستگیر شد. او به جرم خود اقرار کرد و معلوم شد که خودش نیز هنگام اسیدپاشی، دچار ۲۵درصد سوختگی شده بود. وی در بازجویی‌ها گفت: من عاشق شده بودم و دختر موردعلاقه‌ام مرا دوست نداشت.

من نمی‌خواستم او با مرد دیگری ازدواج کند. تصمیم بی‌رحمانه‌ای بود اما اصلا در حال خودم نبودم و حالا که او جانش را از دست داده به‌شدت ناراحتم. متهم این پرونده مدتی بعد در شعبه۱۱۳ دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و به قصاص محکوم شد.اگرچه این حکم با اعتراض متهم مواجه و پرونده به شعبه۳۲ دیوان عالی کشور فرستاده شده بود اما قضات حکم را تأیید و قابل اجرا دانستند.

به این ترتیب پرونده به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای حکم قاتل اسیدپاش فراهم شد. روز چهارشنبه دوم شهریورماه تاریخی بود که برای اجرای حکم خواستگار محکوم به قصاص تعیین شد و سرنوشت او امروز پای چوبه دار مشخص خواهد شد.

قتل مرد بنگاه‌دار 

دومین مردی که امروز پای چوبه دار می‌رود، ۱۵مرداد سال۹۲ مرد بنگاه‌داری را به‌خاطر مزاحمت برای همسر برادرش به قتل رساند و جسدش را در بیابان‌های اسلامشهر رها کرد.

ماجرا از این قرار بود که ۱۶مرداد همان سال، زنی به اداره پلیس رفت و خبر از ناپدیدشدن شوهرش داد. شوهر این زن بنگاه‌دار بود و آخرین‌بار برای انجام کارش از خانه خارج شده و دیگر خبری از او نشده بود. درحالی‌که جست‌و‌جو برای یافتن مرد گمشده ادامه داشت، به کارآگاهان جنایی خبر رسید که جسد مردی در بیابان‌های اطراف اسلامشهر توسط چوپانی کشف شده است. مشخصات جسد با مرد گمشده مطابقت داشت و به این ترتیب مشخص شد که مرد گمشده  قربانی جنایت شده است.  ماموران پلیس در ادامه دریافتند که مقتول روز حادثه با مردی که قصد فروش خانه‌اش را داشته قرار داشته است. این مرد بازداشت شد و در بازجویی‌ها به قتل مرد بنگاه‌دار اقرار کرد.

 وی گفت: مدتی قبل برادرم گفت که مقتول برای همسرش مزاحمت ایجاد کرده و همین حرف او باعث شد تا آتش کینه در دل من روشن شود و تصمیم به انتقام بگیرم. وی ادامه داد: روز حادثه با مقتول که بنگاه‌دار بود تماس گرفتم و به بهانه اینکه قصد فروش خانه‌ام را دارم، ‌وی را به محل حادثه که ساختمانی نیمه‌کاره بود کشاندم و در درگیری جان او را گرفتم. متهم پس از اعتراف به قتل در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. او امروز پای چوبه دار می‌رود و سرنوشتش در گرو تصمیم اولیای دم خواهد بود.

نویسنده‌ای که قاتل شد

 اما آخرین فردی که نامش در فهرست محکومان به قصاص قرار گرفته مردی نویسنده است که جان فردی آشنا را گرفته است. ماجرای این جنایت به ۲۸بهمن سال۹۵ برمی‌گردد. آن روز به تیم جنایی پایتخت خبر رسید که مردی ۳۲ساله به ضرب گلوله کشته شده است.

نخستین کسی که تحت بازجویی قرار گرفت همسر مقتول بود. زن جوان گفت:‌ صبح بود که برای انجام کارهایم سوار خودروی ۲۰۶ خود شدم و ازخانه بیرون رفتم. چون کارم طول می‌کشید، پسر ۲ساله‌ام را به مادرم سپردم تا اینکه حوالی ساعت ۶بعدازظهر در اتوبان آزادگان لاستیک ماشینم پنچر شد. با همسرم تماس گرفتم و او گفت که همانجا داخل ماشین بمانم تا برسد. دقایقی بعد رسید و درحالی‌که به سمت صندوق عقب رفت تا زاپاس و جک را بردارد ناگهان مردی را دیدم که کلاه کاسکت به سر داشت و به طرف شوهرم رفت.

او قصد زورگیری از شوهرم را داشت اما با هم درگیر شدند و آن مرد اسلحه‌اش را که داخل کاوری پنهان کرده بود بیرون کشید و به شوهرم شلیک کرد. پس از شلیک ۳گلوله فرار کرد و من با جیغ و فریاد از خودروهای عبوری کمک خواستم تا اورژانس را خبر کنند.

اگرچه این زن مدعی بود شوهرش توسط یک زورگیر مسلح به قتل رسیده اما اظهارات یک شاهد دروغ او را فاش کرد. این شاهد می‌گفت که مرد تیرانداز صورتش باز بود و کلاه کاسکت نداشت و اصلا زورگیر نبود. او ناگهان بالای سر مقتول رفته و جانش را گرفته بود. سرانجام با بازداشت زن جوان حقیقت فاش و مشخص شد که قاتل، خواستگار سابق این زن بوده است.

زن جوان که چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشت گفت: خواستگار سابقم مهدی نام داشت که مدتی با هم نامزد بودیم اما به دلایلی نامزدی‌مان به‌هم خورد و من با پسر همسایه‌مان ازدواج کردم. شوهرم اما اذیتم می‌کرد و همیشه مرا کتک می‌زد، حتی چندین‌بار تصمیم به جدایی از او گرفته بودم اما قبول نمی‌کرد. چند وقت قبل نام مهدی خواستگار سابقم را در اینستا سرچ کردم و فهمیدم نویسنده موفقی شده است. برایش پیامی فرستادم و به این ترتیب پس از سال‌ها یکدیگر را ملاقات کردیم. 

وی ادامه داد: وقتی سفره دلم را برایش باز کردم و او شنید از شوهرم ناراضی هستم، تصمیم گرفت او را گوشمالی بدهد اما این ماجرا به جنایت منجر شد. با افشای این حقیقت، ‌مرد نویسنده که ۲۰جلد کتاب نوشته و بازیگر تیزرهای تبلیغاتی و استاد نقاشی نیز بود، ‌دستگیر شد. او مدعی شد که قصد قتل نداشته و وقتی اسلحه را می‌خریده، فروشنده به او گفته که اسلحه شکاری و مانند تیروکمان است که حتی کبک را هم نمی‌کشد. پرونده این مرد پیچ و خم قضایی را طی کرده و حالا به مرحله اجرا رسیده و قرار است امروز وی پای چوبه دار برود.

  • 10
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش