بهگزارش همشهری، قاتل که جوانی ۳۲ساله است بامداد ۲۴مرداد ماه و در جریان درگیری مردی را با ضربات قمه به قتل رساند و پا به فرار گذاشت. از همان زمان تحقیقات برای بازداشت متهم فراری آغاز و مدتی بعد مشخص شد که وی به یکی از شهرهای مرزی کشور فرار کرده و قصد خروج از کشور را دارد تا خودش را به آلمان برساند.
به این ترتیب متهم اواخر هفته گذشته، درحالیکه یکی از پاهایش در جریان فرار ناکام از مرز شکسته شده بود، دستگیر شد و دیروز برای تحقیق به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران انتقال یافت و پس از ثبت اعترافاتش توسط بازپرس ساسان غلامی، با قرار بازداشت موقت در اختیار اداره آگاهی قرار گرفت. گفتوگو با او را در ادامه بخوانید.
چه اتفاقی برای پایت افتاده؟
پس از قتل با برادرم که در آلمان زندگی میکند تماس گرفتم و به او گفتم که مرتکب قتل شدهام و میخواهم از کشور فرار کنم. او فردی را که ساکن روستایی در یکی از شهرهای مرزی بود معرفی کرد. قرار شد نزد او بروم تا اقدامات خروج من از کشور را انجام بدهد. خودم را به آنجا رساندم، حدود ۳۰میلیون تومان هم پول به او دادم و قرار شد که توسط قاچاقچیان انسان به ترکیه بروم و در آنجا مابقی پول را بپردازم تا مرا به آلمان برسانند اما پس از گذر از مناطق صعبالعبور ناگهان گرفتار مرزبانهای ترکیهای شدیم و یکی از مرزبانها با باتوم ما را کتک زد. در این بین من از ناحیه پا بهشدت مصدوم شدم بهطوریکه از درد نمیتوانستم تکان بخورم.
بعد چه شد؟
پاهایم از چندجا دچار شکستگی شده بود و حالا تصور کنید در میان کوهها و مناطق صعبالعبور باشی و بخواهی با پاهای شکسته که درد شدیدی داشت از جاهای سخت عبور کنی. تصور کنید که چه کشیدم تا برسم به ایران. چون مرزبانهای ترکیه اجازه عبور نمیدادند. من هم با کمک چند نفر که همراهم بودند و قصد داشتند قاچاقی به ترکیه بروند، با هزار بدبختی و درد به ایران برگشتم. به همان روستا و بعد تحت درمان قرار گرفتم.
و بعد دوباره نقشه رفتن کشیدی؟
دیگر به اجرای نقشه نرسید. کارهایم انجام شده بود تا هرچه سریعتر از کشور خارج شوم اما پلیس ردم را زد و دستگیرم کرد.
از جزئیات قتلی که مرتکب شدی بگو.
خیلی اتفاقی بود. من اصلا مقتول را نمیشناختم. زن جوانی که یکی از اقواممان بود تنها زندگی میکرد و شنیده بودم همسرم و خواهرزنم به خانه او رفتوآمد دارند. چون پشت آن زن حرفهایی زده میشد، عصبانی شدم و با او تماس گرفتم و گفتم دیگر همسرم را به خانهاش راه ندهد. اما او زیر بار نمیرفت و میگفت که من مزاحمش شدهام. روز حادثه هم قمه برداشتم و به خانه زن جوان رفتم تا او را تهدید کنم که دیگر با همسرم معاشرت نکند اما مقابل خانه او، مقتول را دیدم. نمیدانستم که وی به تازگی با آن زن آشنا شده و قرار است با هم ازدواج کنند. باهم گلاویز شدیم و ناخواسته جانش را گرفتم.
سابقه داری؟
سابقه حمل مواد و درگیری دارم.
- 11
- 5