۱۳ سال از روزی که روژین پدرش را از دست داد میگذرد. هرچند روژین درس خواند و سعی کرد پیشرفت کند اما یک انتخاب زندگی او را دگرگون کرد. روژین حالا به اتهام جعل اسناد دولتی بازداشت شده است. او برای اعتمادآنلاین از زندگیاش میگوید.
*تو فرد تحصیلکردهای هستی، چرا مرتکب جرم شدی؟
من زندگی پرآشوبی داشتم و نتوانستم خودم را در این زندگی از وضعیت بدی که داشتم نجات دهم، به همین خاطر هم تباه شدم.
*چرا زندگی پرآشوبی داشتی؟
وقتی خیلی بچه بودم پدرم فوت کرد. مادرم چون بچه داشت و کار هم نمیکرد نمیتوانست زندگی را اداره کند. پدرم یک مغازه داشت که به من و مادرم میرسید. عمویم با هزار ترفند آن را از دست ما درآورد و اینطور بود که آواره شدیم. مادرم برای اینکه بتواند زندگی کند، شوهر کرد. شوهر مادرم قبول کرده بود من را نگهداری کند، اما بعد از دو سال بهانهگیریهایش شروع شد. حتی به من میگفت چرا زیاد غذا میخوری و خرجت زیاد است.
با هر بدبختی بود درس خواندم و دیپلم گرفتم. دانشگاه دولتی قبول شدم تا خوابگاه بگیرم و از جهنمی که گرفتارش بودم خارج شوم، اینطور بود که ۱۸سالگی با قبولی در دانشگاه از خانه مادرم بیرون آمدم. چهار سال با سختی زیاد درس خواندم و با کار دانشجویی زندگیام را اداره میکردم. در این مدت مادرم حتی یک بار هم با من تماس نگرفت تا ببیند در چه وضعیتی هستم. انگار او هم دوست داشت من از آن خانه بروم.
همان موقع بود که خواستگاری برایم آمد. با سعید در یک شرکت آشنا شدم. من با آن شرکت به صورت پروژهای کار میکردم. بیلبورد طراحی میکردم و پول میگرفتم. سعید هم در همان شرکت کار میکرد. با هم ازدواج کردیم و بعد طلاق گرفتیم، همین هم زندگی من را نابود کرد.
*چرا از شوهرت جدا شدی؟
اعتیاد داشت. هر چه پول داشتیم خرج اعتیادش میکرد. وقتی دخترم به دنیا آمد دیگر نتوانستم تحمل کنم و جدا شدم.
*بچه حالا کجاست؟
قبل از اینکه دستگیر شوم با من بود، بعد از دستگیری پیش پدرش زندگی میکند.
*چرا کار جعل انجام میدادی؟
چون زندگیام نمیچرخید. من کار طراحی هم میکردم اما با آن نمیتوانستم هم کرایه خانه بدهم و هم هزینه بچه و خودم را تامین کنم. به همین خاطر وقتی از من مدرکی میخواستند جعل میکردم و اینطوری پول درمیآوردم.
*چطور شد دستگیر شدی؟
من متهم ردیف ۸ یک پرونده سرقت هستم. چون مدارک سرقتی پیش من بود بازداشت شدم. در سرقت هیچ نقشی نداشتم و هر مدرکی که جعل میکردم پول میگرفتم. وقتی اعضای باند را گرفتند من را هم گرفتند.
*از کارت پشیمانی؟
بله خیلی پشیمان هستم! من این کار را برای دخترم میکردم اما باعث شد از دخترم جدا شوم. هر بار قاضی را میبینم التماس میکنم که آزادم کند تا پیش دخترم بروم، هر ضمانتی هم بخواهد میدهم که دیگر این کار را نمیکنم. فقط دوست ندارم دخترم هم مثل من زیر بار منت بزرگ و تحقیر شود.
*وکیلت توانسته کاری بکند؟
هنوز نه؛ اما درخواست دارم قاضی من را ببخشد.
*میدانی شاکی خصوصی داری؟
بله. قول میدهم رضایت آنها را بگیرم.
- 9
- 6