به گزارش خراسان،زن ۴۴ ساله در حالی که سراسیمه خود را به مرکز انتظامی رسانده بود، با بیان این که «فریب حیله گری همسرم را خوردم» به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: ۲۴ ساله بودم که «باقر» به خواستگاری ام آمد. آن زمان تحصیلات دانشگاهی ام به پایان رسیده بود و در یکی از ادارات دولتی استخدام شدم با آن که خواستگارم شغل آزاد داشت، ولی نمی دانم چرا خانواده ام درخصوص وضعیت اخلاقی و اجتماعی او تحقیق درستی انجام ندادند.حتی یکی از افرادی که از «باقر» شناخت خوبی داشت به پدرم گفته بود که او مواد مخدر مصرف می کند، ولی پدرم این موضوع را جدی نگرفت و مدعی بود «دیگران به دلیل حسادت یا دشمنی حرف هایی می زنند که قابل اعتنا نیست!»
خلاصه من و باقر پای سفره عقد نشستیم و زندگی مشترکمان در حالی ادامه یافت که من بعد از ازدواج متوجه شدم او به مواد مخدر سنتی اعتیاد دارد. با وجود این چیزی نگفتم و برای حفظ آبروی خانوادگی سکوت کردم. اختلافات ما نیز در حالی آغاز شد که همسرم به خانواده اش اهمیتی نمی داد. او یک روز سر کار می رفت و چند روز بیکار در خانه استراحت می کرد.
به همین دلیل من نتوانستم به او اعتماد کنم و فقط یک فرزند پسر به دنیا آوردم، چرا که آینده او را نیز تاریک می دیدم. با همه تلخی ها و سختی ها حدود ۲۰ سال در کنار «باقر» زندگی کردم، اما از یک ماه قبل دیگر شرایط زندگی ما به گونه ای شد که نمی توانستم این وضعیت را تحمل کنم و پس از مدتی جدال با افکارم، در نهایت تصمیم به طلاق گرفتم، ولی نمی خواستم مسیر طلاق را در دادگاه و پاسگاه طی کنم به همین دلیل با «باقر» صحبت کردم و قرار شد که من به جای ۳۵۰ سکه بهارآزادی که مهریه ام بود یک چک ۴۰۰ میلیون تومانی بگیرم و از بقیه حق و حقوقم بگذرم.
فرزندم نیز به سن قانونی رسیده بود و خودش می توانست برای آینده اش تصمیم بگیرد که نزد کدام یک از ما زندگی کند! این شرط را هر دو نفرمان پذیرفتیم و من که قصد داشتم هرچه زودتر از همسرم جدا شوم چک نقدی را به اقساط مهریه ترجیح دادم و این گونه برای گرفتن طلاق توافقی اقدام کردیم و آن روز به اتفاق هم به محضر ثبت طلاق رفتیم و بعد از طی مراحل قانونی و امضای اسناد طلاق، چک ۴۰۰ میلیون تومانی را از همسرم گرفتم و سپس به همراه خواهرم به بانک رفتم تا آن را وصول کنم ،چرا که اطمینان داشتم این مبلغ در حساب بانکی «باقر» وجود دارد، اما زمانی که در بانک در نوبت انتظار بودم «باقر» تماس گرفت و از من خواست به او مهلتی بدهم تا مبلغ ۴۰۰ میلیون تومان را به دو چک ۲۰۰ میلیونی تبدیل کند تا بانک آن را به راحتی بپردازد وگرنه برای دریافت این مبلغ دچار مشکل می شوم.
من هم پذیرفتم و منتظر ماندم، اما زمانی که وارد بانک شد و از من خواست ابتدا چک ۴۰۰ میلیونی را به او بدهم، نتوانستم باز هم به او اعتماد کنم به همین دلیل اصرار کردم اول دو چک ۲۰۰ میلیونی را بدهد که او پیشنهاد کرد هر دو نفر چک هایمان را به خواهرم بدهیم! هنگامی که من چک ۴۰۰ میلیونی را به خواهرم دادم او در یک لحظه چک را از دست خواهرم قاپید و در میان بهت و حیرت ما و کارمندان بانک آن را قورت داد و سپس گفت: «حالا برو هر کاری از دستت برمی آید، انجام بده»
من هم که حیرت زده مانده بودم سراسیمه خودم را به کلانتری رساندم تا از طریق دوربین های مدار بسته بانک که این صحنه را ضبط کرده ، ادعایم را ثابت کنم و ...گزارش روزنامه خراسان حاکی است با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) بررسی های تخصصی این ماجرا پس از انجام اقدامات مشاوره ای در دایره مددکاری اجتماعی ادامه یافت.
- 10
- 3