به گزارش همشهری، چند شب قبل دختری جوان از محل کارش در غرب تهران خارج شد تا به خانهاش برود. وی کنار خیابان منتظر ماشین ایستاده بود که خودروی پرایدی مقابل پایش ترمز کرد. به جز راننده، پسری جوان در صندلی عقب نشسته بود و دختر جوان که تصور میکرد راننده خودرو، مسافرکش است، سوار شد و در صندلی عقب نشست اما هنوز مسافتی طی نکرده بودند که متوجه شد راننده و مسافر صندلی عقب با یکدیگر همدست هستند و نیت شومی در سر دارند.
شاهد زیرک
لحظاتی بعد راننده خودرو، تغییر مسیر داد و وارد اتوبانی در غرب تهران شد. متهمان قصد خروج از تهران را داشتند تا در منطقهای خلوت طعمه خود را مورد آزار و اذیت قرار بدهند اما دختر جوان که متوجه نیت شوم پراید سواران شده بود، به جدال با آنها پرداخت و با فردی که در صندلی عقب نشسته بود درگیر شد.
او تقلا میکرد و متهم قصد داشت نقشه شوم خود را عملی کند. با این حال دختر جوان با لگد به شیشه میکوبید که در همین هنگام، یکی از رانندگان خودروهای عبوری که زنی جوان بود، متوجه این صحنه و جدال دختر جوان با سرنشین صندلی عقب شد و با پلیس تماس گرفت. با این حال دست از تعقیب پراید سواران برنداشت تا هرطور شده دختر جوان را از دست پراید سواران نجات بدهد. زن جوان یک لحظه چشم از آنها بر نمیداشت و حتی سعی میکرد سرعت ماشینش را بیشتر و آنها را متوقف کند.
فرار
پرایدسواران متوجه شدند که رانندهای در حال تعقیب آنهاست و هر ۲ بهشدت دستپاچه شده بودند. دقایقی بعد راننده پراید برای فرار وارد خیابان فرعی شد و در همان لحظه بود که دختر گروگان با مشت و لگد ضربهای به بینی جوان آدمربا زد و بعد آن موفق شد با باز کردن در، خود را به بیرون از ماشین پرتاب کند. بر اثر این اتفاق، دختر جوان به شدت آسیب دید و پرایدسواران نیز از محل گریختند. از سوی دیگر راننده زن که در حال تعقیب شان بود به سراغ دختر مجروح رفت و با اورژانس تماس گرفت.
دختر جوان که از ناحیه دست و پا دچار شکستگی شده بود، پس از آنکه تحت درمان قرار گرفت، راهی اداره پلیس شد تا جزئیات آدم ربایی را شرح دهد. این دختر ۲۲ساله گفت: من تصور کردم که راننده پراید، مسافرکش است و جوانی که در صندلی عقب نشسته بود،مسافر. اما وقتی سوار ماشین شدم و دیدم درها قفل شد، فهمیدم که نیت شومی در سر دارند. در این شرایط بود که به جدال با یکی از آنها پرداختم و بعد راننده به همدستش گفت که رانندهای در حال تعقیب شان است.
هر دوی آنها بهشدت ترسیده بودند. وحشت را در چشمان شان دیدم و در یک لحظه توانستم با مشت و لگد به بینی جوان آزارگر ضربهای بزنم. این کار من موجب شد تا پسر جوان دچار خونریزی شدید شود و من هم از فرصت استفاده کرده و خودم را به بیرون از ماشین پرتاب کردم. هر چند در این حادثه دست و پایم شکست اما بخت با من یار بود که توانستم از دست ۲جوان آزارگر فرار کنم؛ چون میدانستم اتفاق هولناکی در انتظارم است.
با شکایت دختر جوان، پرونده پیش روی بازپرس دادسرای جنایی تهران قرار گرفته و با دستور وی، گروهی از مأموران اداره آگاهی تهران مأمور شدند تا هرچه زودتر پرایدسواران فراری را شناسایی و دستگیر کنند.
- 15
- 2