به گزارش همشهری آنلاین، رسیدگی به این پرونده از تیر سال ۱۴۰۱ با تماس فردی که مدعی بود از خانه همسایه شان بوی تعفن می آید، آغاز شد. در ادامه مأموران به محل که خانه ای در غرب تهران بود، رفتند.
همسایه ای که با پلیس تماس گرفته بود به مأموران گفت: در یکی از واحدهای آپارتمان ما مردی حدوداً ۴۰ ساله زندگی می کند اما هیچکدام از همسایه ها یک هفته ای است که او را ندیده اند و از خانه اش بوی تعفن شدیدی می آید به همین خاطر نگران شدیم و تصمیم گرفتیم پلیس را در جریان قرار دهیم.
پس از اظهارات همسایه، مأموران با دستور قضایی در آپارتمان را باز کردند و در یکی از اتاق ها با جسد مرد جوان که به ظاهر چند روزی از مرگ او گذشته بود مواجه شدند. به این ترتیب جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان این سازمان بعد از معاینه های لازم در گزارشی اعلام کردند مقتول با ضربه های متعدد قمه به گردن و پشت سرش فوت کرده است.
ردپای یک زن در قتل
پلیس در نخستین گام قصد داشت با بررسی تلفن همراه مقتول به سرنخ جنایت برسد اما پس از جست و جو مشخص شد که تلفن همراه پس از قتل سرقت شده است. بعد از آن فهرست تماس های تلفنی مقتول مورد بررسی قرار گرفت و مأموران متوجه شدند که وی با زنی جوان در رابطه بوده است.
فریبا بلافاصله شناسایی و بازداشت شد. وی ابتدا سعی داشت با اظهاراتش پلیس را گمراه کند اما وقتی با مستندات پرونده روبرو شد به ناچار لب به اعتراف گشود و در توضیح ماجرا گفت: چند ماه قبل با مقتول آشنا شدم، او به تنهایی زندگی می کرد. بعد از مدتی ما به هم علاقه مند شدیم و همین موضوع سبب شده بود که به او اعتماد پیدا کنم و گاهی هم به خانه اش بروم. شب حادثه وقتی به خانه اش رفتم متوجه شدم در اثر مصرف مواد مخدر حالت طبیعی ندارد و دچار توهم شده است. خواستم از خانه اش بیرون بیایم اما دست ها و پاهایم را بست و بعد هم کتکم زد.
او ادامه داد: من می دانستم که زیر تختخوابش قمه ای پنهان کرده و می خواهد من را بکشد به همین خاطر در فرصتی مناسب دستم را باز کردم و قمه را از زیر تختخوابش برداشتم و چند ضربه به گردن و سرش زدم و بعد هم تلفن همراهش را برداشتم و با سرعت از خانه اش خارج شدم.
متهم اضافه کرد: از آنجایی که او فیلم و عکس های زیادی با تلفن همراهش از من گرفته بود می ترسیدم که شناسایی شوم به همین خاطر تلفن همراهش را برداشتم و در خیابان آن را شکستم و در جوی آب انداختم. اگر من او را نمی کشتم مطمئن بودم که او من را می کشت.
اولیای دم با حضور در اداره پلیس با ثبت شکایتی خواستار حکم قصاص شدند. با پایان اعترافات متهم، صحنه جرم بازسازی شد و برای وی به اتهام مباشرت در قتل عمدی کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم به زودی محاکمه می شود.
- 18
- 1