به گزارش همشهری، این پرونده جنایی از دیماه سال۱۴۰۰ به جریان افتاد. درآن زمان گزارش مرگ مرموز مردی ۴۶ساله به بازپرس جنایی تهران اعلام شد و تیمی از کارآگاهان تحقیقات خود را برای رازگشایی از مرگ معمایی مرد جوان آغاز کردند. بررسیها حکایت از این داشت که وی به تنهایی زندگی میکرده است و روز حادثه برادرش با پیکر بیجان وی مواجه شده و پلیس را خبر کرده است. برادر متوفی گفت: حدود ۴روز بود که از برادرم بیخبر بودم.
او تلفنهای مرا پاسخ نمیداد و همین موجب نگرانی من شده بود.این درحالی بود که سابقه نداشت برادرم بدون اطلاع خانواده جایی برود. به همین دلیل تصمیم گرفتم خودم را به خانهاش برسانم تا ببینم چه بلایی برسرش آمده است. وی ادامه داد: وقتی به مقابل خانهاش رسیدم زنگ زدم اما کسی در را باز نکرد. از همسایهها پرس و جو کردم که آنها گفتند چند روزی است از برادرم بیخبر هستند. با کلیدی که داشتم وارد خانه برادرم شدم و چشمم به پیکر بیجان برادرم افتاد که در سالن پذیرایی افتاده بود. وی گفت: بهنظر میرسید برادرم سکته کرده است.
۳ماه بعد
جسد مرد با دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی فرستاده شد تا علت اصلی مرگ وی مشخص شود. کارشناسان در فروردینماه۱۴۰۱ یعنی ۴ماه پس از حادثه علت اصلی مرگ را اعلام کرده و با نظریه تیم پزشکی مسیر پرونده تغییر کرد و به جنایت تبدیل شد. پزشکی قانونی اعلام کرد که او بر اثر اصابت ضربههای جسم سخت به سرش به قتل رسیده است. درحالیکه همه، حتی خانواده مرد جان باخته تصور میکردند علت مرگ او سکته بود با اعلام این نظریه راهی دادسرای جنایی تهران شدند و درخواست کردند تا هرچه زودتر عامل جنایت شناسایی و دستگیر شود.
ارثیه پدری
تیم جنایی برای کشف اسرار قتل راهی محل زندگی مقتول شدند و با انجام بررسیها متوجه شدند که قتل از سوی یک آشنا رخ داده است. قاتل به راحتی توانسته بود وارد خانه مقتول شود و بهنظر میرسید قبل از قتل با یکدیگر درگیر شده بودند چرا که همسایهها آخرین بار صدای درگیری از خانه مرد جان باخته شنیده بودند. مظنون شماره یک، کسی جز برادر مقتول نبود. کسی که از مدتها قبل با مقتول بهخاطر ارثیه پدری دچار اختلاف شده بود. وقتی برای پلیس محرز شد که مظنون اصلی آخرین بار هم در اطراف خانه مقتول دیده شده، دستور بازداشت وی صادر شد. هرچند او سعی داشت خودش را بیگناه نشان بدهد اما وقتی شواهد و مدارک را علیه خود دید کلید معمای جنایت را در اختیار تیم جنایی قرار داد و به قتل اعتراف کرد. وی گفت: از مدتها قبل با برادرم دچار اختلاف شده بود.
دعوای ما بهخاطر ارثیه پدری مان بود و هر روز شدت پیدا میکرد تا اینکه دستانم به خون برادرم آلوده شد. متهم ادامه داد: روزحادثه به خانه برادرم رفته بودم تا درباره ارثیه پدریمان صحبت کنیم اما ناگهان درگیری میان ما شکل گرفت و من که بهشدت عصبانی بودم با یک وسیله تزیینی ضرباتی به سرش زدم. ناگهان او از حال رفت و نقش بر زمین شد. خیلی ترسیده بودم چون قصد کشتن او را نداشتم. فقط میخواستم او را بترسانم اما دیگر کار از کار گذشته و برادرم نفس نمیکشید. ترسیدم و فورا آنجا را ترک کردم.
تلاش بازپرس جنایی برای جلب رضایت
متهم به قتل پس از اقرار به جنایت، روانه زندان شد. از سوی دیگر اولیای دم نیز راهی دادسرا شدند و برای پسرشان درخواست قصاص کردند. تحقیقات در پرونده تکمیل شده و قرار بود بهزودی به دادگاه کیفری فرستاده شود و متهم پای میزمحاکمه برود اما در این بین قاضی امیر حسین علیمردان، بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی تهران تلاش خود را برای جلب رضایت اولیای دم شروع کرد که خوشبختانه تلاش وی نتیجه داد و اولیای دم به حرمت شبهای قدر، متهم را بخشیدند تا او از قصاص رهایی یابد. با بخشش اولیای دم، پرونده بهزودی به دادگاه کیفری فرستاده خواهد شد تا متهم از لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه برود.
- 10
- 4