بهگزارش همشهری، اواخر اسفند پارسال زنی به اداره پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن پسرش داد. وی توضیح داد: همسرم یک کلاهبردار حرفهای است که بهدلیل جرائمی که مرتکب شده، مدتها قبل خانه را ترک کرد و رفت. از آن پس من و پسر ۱۶سالهام با هم زندگی میکنیم. آخرین بار پسرم برای رفتن به باشگاه ورزشی از خانه خارج شد. او ساعتی بعد با من تماس گرفت و گفت در راه بازگشت به خانه است، اما بازگشتی در کار نبود. او ناپدید شد و حالا بهشدت نگرانش هستم.
آدمربایی
با ثبت اظهارات این زن، مأموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران به دستور قاضی امیرحسین علیمردان بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تحقیقات خود را برای یافتن پسر گمشده شروع کردند. با توجه به اینکه آخرین تماس پسر نوجوان از ایستگاه مترو گرفته شده بود مأموران راهی آنجا شدند و پس از بررسی دوربینهای مداربسته متوجه شدند که افرادی با تهدید وی را ربودهاند. تصاویر نشان میداد که سرنشینان خودروی وانتی سد راه پسر نوجوان شده و یکی از آنها با تهدید چاقو و به زور او را سوار ماشین کرده و ربوده است.
۴۸ساعت بعد
تحقیقات برای نجات گروگان و دستگیری آدمربایان ادامه داشت تا اینکه بعد از گذشت ۴۸ساعت آدمربایان، گروگان خود را درحالیکه بهشدت شکنجه شده بود، در بیابانهای حوالی گرمسار رها کردند. راننده خودروهای عبوری با دیدن پسر نوجوان که زخمی شده و روی زمین افتاده بود، به سراغ وی رفتند و پسر زخمی را به بیمارستان منتقل کردند. پسر نوجوان پس از بهبودی راهی اداره پلیس شد و گفت ۴۸ساعت گروگانگیران او را شکنجه دادهاند.
وی توضیح داد: از مترو که بیرون آمدم، خودروی وانتی سد راهم شد و سرنشینان خودرو که ۳مرد جوان بودند با تهدید چاقو مرا سوار ماشین خود کردند. آنها مرا به محلی متروکه در حوالی تهران بردند و در آلونکی که زیر پل بود، حبس کردند. در این مدت مرا شکنجه میکردند و کتکم میزدند. آنها آدرس پدرم را میخواستند اما من آدرسی از او نداشتم،آنها اما باور نمیکردند و همچنان کتکم میزدند. وی ادامه داد: بعد از ۲روز بهدلیل شکنجه و خونریزی حالم بد شد و آنها وقتی وضعیت وخیم مرا دیدند، ترسیدند و رهایم کردند. میگفتند مبادا من بمیرم و اتهام قتل بر گردنشان بیفتد که خوشبختانه بخت با من یار بود و زنده ماندم.
دستگیری
کارآگاهان با انجام تحقیقات بیشتر موفق شدند ردپای یکی ازمتهمان را بهدست آورده و او را دستگیر کنند. وی در بازجوییها گفت: از طریق یکی از دوستان با مرد میانسالی (پدرگروگان) آشنا شدم. او خودش را مردی با نفوذ معرفی کرده و میگفت با مدیران شرکتهای خودروسازی ارتباط کاری دارد. مرد کلاهبردار مدعی شد که به واسطه نفوذی که دارد، میتواند ماشین به قیمت کارخانه و بدون قرعه کشی برای ما خریداری کند.
وی ادامه داد: من و اقوامم که دنبال خرید خودرو به قیمت کارخانه بودیم، پول هایمان را روی هم گذاشتیم و به مرد کلاهبردار دادیم اما با گذشت ۵ماه هیچ خبری از خودروها نشد. بعد متوجه شدیم که وی کلاهبردار حرفهای بوده است و از او شکایت کردیم اما او خانه و زندگیاش را ترک کرده و فراری شده بود. ما با پرسوجوهای گسترده متوجه شدیم که وی پسری ۱۶ساله دارد. او را ربودیم تا آدرسی از مرد کلاهبردار بهدست آوریم، اما او هیچ آدرسی به ما نداد. چون حالش بد شده بود از ترس اینکه مبادا بلایی بر سرش بیاید، رهایش کردیم. بنا بر این گزارش، متهم پرونده بازداشت شده و تحقیقات برای دستگیری ۲گروگانگیر دیگر ادامه دارد.
- 15
- 3