به گزارش همشهری، این پرونده چندی قبل با شکایت یک خانواده در دادسرای جنایی تهران گشوده شد. آنها می گفتند که پسرشان را گروگان گرفتهاند.
پدر خانواده توضیح داد: ما ساکن یکی از شهرستانهای اطراف تهران هستیم. پسرم به نام ماهان در کار خرید و فروش دلار بود و وضع مالی بدی نداشت تا اینکه چند وقت قبل به ما گفت که در تهران یک پروژه کاری گرفته و بعد از اتمام آن برمی گردد. او رفت و دیگر خبری از او نشد. هرچه با موبایلش تماس میگرفتیم خاموش بود تا اینکه زنی جوان به ما زنگ زد و گفت برای پسرم اتفاق بدی افتادهاست.
زن جوان آدرس خانه ما را گرفت و پیش من و همسرم آمد. او تعریف کرد پسرم ماهان به همراه برادر او راهی یکی ازشهرهای مرزی شده بودند تا قاچاقی به ترکیه و بعد به آلمان بروند اما در بین راه اتفاق تلخی برای آنها رخ داده است. زن جوان می گفت پسرم ماهان و برادرش از ارتفاع سقوط کرده و جانشان را از دست دادهاند.
مرد میانسال ادامه داد: وقتی از زن جوان پرسیدیم که وی چطور از این اتفاق مرگبار با خبر شده، مدعی شد که یکی از افرادی که همراه آنها بوده با وی تماس گرفته و مشخصات برادرش و ماهان و حتی شماره تلفن ما را به او داده است.
پدر ماهان گفت: من و همسرم، حرفهای زن جوان را باور کردیم و دنیا بر سرمان آوار شد. مرگ ناگهانی پسرمان باورکردنی نبود و برایش مراسم عزاداری گرفتیم. حتی حجله گذاشتیم و اعلامیه فوتش را در شهر پخش کردیم، اما همسرم چند شب پیش خواب عجیبی دید.
او می گفت درخواب دیده که پسرمان زنده است. بعد که کمی فکر کردیم، به این نتیجه رسیدم که شاید پسرم را گروگان گرفته باشند، چون جسدی تحویلمان ندادند. از طرفی پسرم قصد رفتن به خارج از کشور را نداشت و اگر چنین تصمیمی داشت قطعا من یا مادرش را در جریان قرار می داد. وقتی تکه های پازل را کنار هم چیدم به این نتیجه رسیدم که ممکن است پسرمان زنده باشد و گروگانگیران او را در پایتخت مخفی کرده باشند.
رازگشایی
با اظهارات این مرد، تحقیقات در این پرونده آغاز شد. تنها سرنخ برای کشف این معما پیدا کردن زن ناشناسی بود که با خانواده ماهان تماس گرفته و اعلام کرده بود وی کشته شده است. ماموران به دستور بازپرس جنایی تهران، اقدامات اطلاعاتی خود را آغاز کردند و موفق شدند زن جوان را شناسایی و دستگیر کنند. وی وقتی تحت تحقیقات پلیسی قرار گرفت اسرار سرنوشت ماهان را فاش کرد و گفت که او زنده است. زن جوان که با ماهان به صورت موقت ازدواج کرده بود، گفت: من و ماهان با همدستی یکدیگر نقشه مرگ او را کشیدیم و تصمیم گرفتیم وانمود کنیم او فوت شده است.
وی ادامه داد: من و ماهان چندی قبل در فضای مجازی با یکدیگر آشنا شدیم. من ساکن تهران بودم و او در شهرستان زندگی می کرد. چند بار با یکدیگر قرار ملاقات گذاشتیم تا اینکه تصمیم به ازدواج گرفتیم. ماهان می گفت در کار خرید و فروش دلار و ارز دیجیتال است. ظاهرا در جریان معامله با یکی از هممحلیهایش، حدود ۴۰۰میلیون تومان به وی بدهکار شده بود. آنطور که ماهان میگفت برای انجام معامله به بچه محل خود سفته داده بود. وی تهدید کرده بود اگر پولش را ندهد سفته ها را اجرا گذاشته و ماهان را به زندان میاندازد. وقتی این موضوع را شنیدم، با هم سناریوی مرگ ماهان را کلید زدیم.
قرار شد برای مدتی به دروغ نزد خانواده و دوستان ماهان وانمود کنیم که او در مرز فوت شده و جسدش را پیدا نکردهاند. ماهان می گفت که چون خانواده اش خبر از بدهی او دارند، رفتن او از کشور را باور میکنند. وی از من خواست تا نزد خانوادهاش بروم و داستان خیالی مرگ او را بازگو کنم تا خانواده اش برای او مراسم ترحیم بگیرند و طلبکارش به گمان اینکه او فوت شده، دیگر بی خیال ۴۰۰ میلیون پولش شود. او قصد داشت تا پس از مدتی به خانوادهاش اطلاع بدهد که زنده است اما آنها به ماجرا مشکوک شدند و شکایت کردند.
وقتی حقیقت آشکار شد، ماهان پسر جوان نیز به دادسرا احضار شد و گفت برای فرار از دستگیری و پرداخت بدهیاش، نقش مرده را بازی کرده و با همسر صیغه ای خود زندگی مخفیانه ای در پایتخت در پیش گرفتهبود، اما در نهایت دستش رو شد. تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
- 12
- 3