به گزارش ایران، یک ماه سرگردانی در اتوبوسهای سراسر شهر تهران؛ برای فرار از مجازات قتل پدر فایده نداشت! مهران فکرش را هم نمیکرد که یک روز در حال پرسه زدن در میان اتوبوسها به دام بیفتد.
لابد در همه روزهایی که فراری بود سناریویی در ذهن خودش چیده بود تا اگر بخت با او یار نبود و دستگیر شد برای پلیس داستانسرایی کند اما فکرش را هم نمیکرد یک بچه ۱۲ ساله همه مکالمات او را در روز درگیری منجر به قتل ضبط کرده باشد و این وویس بر جای مانده بشود یکی از اسناد متهم کردن او!
بازگشت به روز حادثه
۲۶ دی ماه سال ۱۴۰۱ صدای درگیری در خانه پدری مهران واقع در محله نارمک لحظه به لحظه بالا میگرفت.ناگهان جیغهای پی در پی مادر مهران خبر از یک فاجعه داد و دقایقی بعد صدای آژیر آمبولانس و ماشین پلیس در کوچه پیچید.
پدر و مادر مهران که با ضربات چاقو بشدت مجروح شده بودند به بیمارستان منتقل شدند اما پدر مهران به دلیل شدت ضربات وارد شده جان خود را از دست داد.به این ترتیب رسیدگی به موضوع در دستور کار محمدرضا صاحب جمعی بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت و تحقیقات جنایی برای رازگشایی از ماجرا آغاز شد.
در همین حال مادر مهران با حال وخیم راهی اتاق جراحی شد و اقدامات درمانی برای نجات جان او شروع شد.
در تحقیقات ابتدایی مشخص شد که روز حادثه مهران به خانه پدری خود مراجعه کرده است و درگیری بین آنها رخ داده است.سپس ساعتی بعد پدر و مادرش غرق در خون به بیمارستان منتقل شدند.
همچنین مشخص شد در لحظه درگیری یکی از دوستان مهران همراه او بوده که بلافاصله بعد از مشاهده حمله مهران به پدر و مادرش موضوع را به پلیس اطلاع داده بود.
این مرد به نام سعید شناسایی شد و تحت بازجویی قرار گرفت که در تشریح روز حادثه به بازپرس جنایی گفت: «مدتی بود که مهران کارگر مغازه من بود و با من کار میکرد.او به نظرم جوان آرامی میآمد اما متوجه شدم که در مسافرخانه زندگی میکند.دلم میخواست به او کمکی کنم و برای همین ماجرای زندگیاش را از او پرسیدم که به من گفت از ۴ سال قبل با پدر و مادرش قهر کرده است و با آنها در ارتباط نیست.به او گفتم من حاضرم میان آنها میانجیگری کنم تا مشکلشان حل شود.ابتدا راضی نمیشد و میگفت پدر و مادرم قبول نمیکنند با من حرف بزنند اما من به او گفتم به هر حال آنها والدین تو هستند و باید مشکل خودت را با آنها حل کنی چون آه آنها دامنگیر تو میشود.»
سعید در ادامه گفت: «بالاخره مهران راضی شد و شماره مادرش را به من داد.من با مادرش تماس گرفتم و راضی شد که به همراه مهران به دیدار آنها برویم تا با هم آشتی کنند.روز حادثه برای آشتی به خانهشان رفتیم اما باز هم بین آنها مشاجره و درگیری بالا گرفت و ناگهان مهران با چاقو به سمت پدر و مادرش حمله کرد که من همان موقع با پلیس تماس گرفته و موضوع را اطلاع دادم.بعد هم متوجه نشدم که مهران کجا فرار کرد.»
در حالی که تحقیقات برای یافتن ردی از متهم ادامه داشت، ماجرای جنایت او به همین جا ختم نشد و ۲ روز بعد از حادثه بود که او با مراجعه مجدد به خانه پدریاش اقدام به آتش زدن در خانه کرد و از مهلکه گریخت. در جریان این اقدام او، خانه در آتش سوخت!
دستگیری قاتل در اتوبوس
اقدامات مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای یافتن ردی از مهران آغاز شده بود و وجب به وجب شهر را در جستوجوی او میگشتند؛بالاخره دقیقاً یک ماه بعد از وقوع جنایت رد مهران در نزدیکی ایستگاه بیآرتی میدان آیت زده شد و متهم در اتوبوس شناسایی و دستگیر شد.
مهران در جریان بازجویی در مورد محل مخفیگاه خود در طول این یک ماه گفت: «بعد از آتش زدن در خانه پدرم یک ماه در اتوبوسها سرگردان بودم.از صبح تا شب در اتوبوسهای مختلف مینشستم و بیهدف به سر شهر و ته شهر میرفتم.شب را هم در خیابانها میخوابیدم.»
در همین حال مادر مهران نیز که حالش بهبود پیدا کرده بود تحت تحقیقات قرار گرفت.زن میانسال در مورد روز حادثه گفت: «پسرم اعتیاد داشت و زندگیاش با همسرش را هم به خاطر همین موضوع از دست داده بود.بعد از طلاقش به خاطر مغازه پدریاش با ما اختلافات مالی پیدا کرد و از ما انتظارات مالی داشت با اینکه این توقعات بیجا بود.۴ سالی میشد که از خانه قهر کرده بود و من به او گفته بودم که تا زمانی که اعتیاد دارد نباید به خانه من بیاید.تا اینکه صاحب کارش تماس گرفت و گفت میخواهد ما را آشتی دهد و میگفت پسرم دیگر اعتیاد ندارد.به هر حال ما هم پدر و مادر مهران بودیم و فرزندمان را دوست داشتیم برای همین قبول کردیم که به خانهمان بیاید.»
مادر مهران در ادامه گفت: «وقتی مهران به خانهمان آمد با کفش وارد خانه شد.رفتار پرخاشگری داشت و انگار باز هم برای دعوا آمده بود نه برای آشتی؛ حتی به من سلام هم نکرد و من به او گفتم که من به عنوان مادرت حتی ارزش یک سلام کردن هم ندارم؟ گفت تو ارزش هیچ چیز را نداری و شروع به فحاشی کردن به من و پدرش کرد. پدرش به او گفت اگر میخواهی فحش بدهی بلند شو از خانه من بیرون برو.مهران لحظه به لحظه عصبانیتر میشد و دوستش میگفت تو برای آشتی آمدهای نباید داد و بیداد کنی اما او گوشش بدهکار نبود.نوه من یعنی دختر ۱۲ ساله دخترم هم خانهمان بود و به خاطر فریادهای مهران بدنش مثل بید میلرزید.من به نوهام گفتم داخل اتاق برود تا رفتارهای خشن داییاش را نبیند.همسرم از رفتار مهران عصبانی بود و بحث بین آنها بالا گرفت.ناگهان مهران به آشپزخانه رفت و از داخل کشویی که چاقوها را در آن میگذاشتم و او از قبل جای آن را میدانست، دو چاقوی بزرگ برداشت و به سمت من و پدرش حمله کرد.من به او التماس میکردم که دست از این کارها بردارد و از خانه بیرون برود اما او چندین ضربه به من و شوهرم زد و بعد بیرون رفت.حالا هم از او شکایت دارم چون شوهرم را کشته و همه خانه و زندگی من را سوزانده است.»
ضبط کردن صدای دعوا تا لحظه قتل
در ادامه تحقیقات مشخص شد خواهرزاده ۱۲ ساله مهران که موقع حادثه در اتاق در بسته بوده است، با گوشی خود همه مکالمات صورت گرفته در لحظه جنایت را ضبط کرده بود که صوت ضبط شده روی یک سیدی پیاده شد و به عنوان یکی از اصلیترین اسناد پرونده در پرونده جنایت مهران قرار گرفت.
آخرین دفاع
هفته قبل متهم برای اخذ آخرین دفاع به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شد.مهران با وجود اینکه سند جنایتش در پرونده موجود است، قتل پدرش و شروع به قتل مادرش را انکار کرد و گفت: «روز حادثه برای آشتی با پدر و مادرم به خانهشان رفتم.اما آنها خیلی وقت بود که دیگر من را فرزند خودشان نمیدانستند.برای همین پدرم من را با لگد از خانهاش به بیرون پرتاب کرد.نمیدانم بعد از بیرون رفتن من چه بلایی سر آنها آمد.اما به خاطر رفتار پدرم از آنها کینه به دل گرفتم و ۲ روز بعد از حادثه بود که به خانهشان مراجعه کرده و در خانه را آتش زدم تا از آنها انتقام بگیرم.من اتهام آتشافروزی خانه پدریام را قبول دارم اما اتهام قتل پدرم را قبول ندارم.»
بازپرس جنایی بعد از اخذ آخرین دفاع با توجه به ادله و مستندات در پرونده قرار جلب دادرسی را صادر کرده و سپس کیفرخواست پرونده صادر شد.
بدین ترتیب مهران بزودی به اتهام قتل پدرش و مبادرت به قتل مادرش و همچنین آتشافروزی عمدی خانه پدریاش؛ پای میز محاکمه رفته و در برابر قضات دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع میکند.
- 16
- 4